نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
آنتولوژی سایه در غزل کهن و نوین غزلهای سایه نمایشگر غمها و آرزوهای انسان معاصر است. غزلهایی است که ظرافتها و توازن و استحکام بوطیقای حافظ را تقریباً در خود میگوارد. غزلهایی است که آینه ار شادیها و غمهای انسان عصر ماست. غزلهایی که صدای زمانهی خود بودهاند. غزلهایی که بعضاً در بوستان و گلستان سعدی و حافظ و مولانا شاخها و برگهای خود را بالا کشیدهاند و پیازشان در شهر خودشان گل دادهاند، هجرت کردهاند و در باغ و گلدان دیگران بالیدهاند. قالب غزل در طول اعصار ایجاد شده و فرآیند ضرورتهای تاریخی و هنری عصر فئودالیسم بوده است، اما شاعرانی بودهاند که از ابزار و عناصر جهان معاصر سود جستهاند. سایه کوشیده است تحولی در این قالب اعتیادآور و محدود ایجاد کند، قطعاً نباید سایه فرماسیونهای اجتماعی را نادیده نمیگیرد. عینیتگرایی سایه با نوعی شگردهای زبانی و مضمونی در غزل خودنمایی کرده است. غزل، میدان تنگی است که مفاهیم و معضلات هولآور جهان معاصر در آن نمیگنجد. معاصر بودن و همراه با زمان و زبان بودن باید همراه با اشراف، گستاخی، هوش، بینش به قوالب و قالبشکنی باشد، شاعران غزلسرا کمتر از این ویژگیها سود میبرند. ولی به هر معنی شاعری چون شهریار و سایه با نگره و پردازش به مسائل ملموس زندگی و بهرهگیری از تعبیرات معمول و در هم آمیختن زبان ساده و عامه پسند ویژگی دیگر گونهای به غزل بخشیده اند، همانگونه که پیش از ایشان ایرج میرزا در زبان غزل و این ویژگیهای بالایی دستکاریهای مؤثری انجام داده بود. غزل سایه و غزل مدرن امروز وامدار نگاه و اندیشهی نیماست. رمز و رازها و اشارات نیما باعث شد که شاعری مثل هوشنگ ابتهاج با شناسهها و قراینی که از نیما کسب کرده بود. میان غزل دیروز و امروز پلی برقرار کند و راه را برای حسین منزوی باز میکند. قبل از حسین منزوی، منوچهر نیستانی از این پل میگذرد. اگر نام غزل نیمایی مسّمایی درست داشته باشد سایه روح و درون مایه اندیشگانی نیما را در کالبد غزل جاری کرد؛ او به غزل، عاطفه، هارمونی و وحدت موضوعی و شکل داد؛ محمد علی بهمنی میگوید: « جسمم غزل است اما روحمم «نیما»یی است در آیینهی تلفیق، این چهره تماشایی است.» سایه و سیمین بهبهانی در پرداختن به مضامین اجتماعی و مضمون افزایی در قالب غزل و محدویتزدایی از آن و گسترش دادن زوایای غزل از نظر فرم و محتوا و به تشخص رساندن غزل و طبع آزمایی شان در وزنهای دشوار عروضی و خلاقیتشان در وزن و ابداعاتی که از ترکیب افاعیل سه وزن «مستفعلن» و «مفاعیلن» و «فاعلاتن» در غزل ایجاد کردند از خود، شاعری شاخص ساختند غزل «متفاوت» درای خصیصه هایی است که نشانگر روحیه و وضعیت اجتماعی شاعران این نوع غزل است. فیض شریفی مرداد ماه ۱۴۰۱
آنتولوژی سایه در غزل کهن و نوین غزلهای سایه نمایشگر غمها و آرزوهای انسان معاصر است. غزلهایی است که ظرافتها و توازن و استحکام بوطیقای حافظ را تقریباً در خود میگوارد. غزلهایی است که آینه ار شادیها و غمهای انسان عصر ماست. غزلهایی که صدای زمانهی خود بودهاند. غزلهایی که بعضاً در بوستان و گلستان سعدی و حافظ و مولانا شاخها و برگهای خود را بالا کشیدهاند و پیازشان در شهر خودشان گل دادهاند، هجرت کردهاند و در باغ و گلدان دیگران بالیدهاند. قالب غزل در طول اعصار ایجاد شده و فرآیند ضرورتهای تاریخی و هنری عصر فئودالیسم بوده است، اما شاعرانی بودهاند که از ابزار و عناصر جهان معاصر سود جستهاند. سایه کوشیده است تحولی در این قالب اعتیادآور و محدود ایجاد کند، قطعاً نباید سایه فرماسیونهای اجتماعی را نادیده نمیگیرد. عینیتگرایی سایه با نوعی شگردهای زبانی و مضمونی در غزل خودنمایی کرده است. غزل، میدان تنگی است که مفاهیم و معضلات هولآور جهان معاصر در آن نمیگنجد. معاصر بودن و همراه با زمان و زبان بودن باید همراه با اشراف، گستاخی، هوش، بینش به قوالب و قالبشکنی باشد، شاعران غزلسرا کمتر از این ویژگیها سود میبرند. ولی به هر معنی شاعری چون شهریار و سایه با نگره و پردازش به مسائل ملموس زندگی و بهرهگیری از تعبیرات معمول و در هم آمیختن زبان ساده و عامه پسند ویژگی دیگر گونهای به غزل بخشیده اند، همانگونه که پیش از ایشان ایرج میرزا در زبان غزل و این ویژگیهای بالایی دستکاریهای مؤثری انجام داده بود. غزل سایه و غزل مدرن امروز وامدار نگاه و اندیشهی نیماست. رمز و رازها و اشارات نیما باعث شد که شاعری مثل هوشنگ ابتهاج با شناسهها و قراینی که از نیما کسب کرده بود. میان غزل دیروز و امروز پلی برقرار کند و راه را برای حسین منزوی باز میکند. قبل از حسین منزوی، منوچهر نیستانی از این پل میگذرد. اگر نام غزل نیمایی مسّمایی درست داشته باشد سایه روح و درون مایه اندیشگانی نیما را در کالبد غزل جاری کرد؛ او به غزل، عاطفه، هارمونی و وحدت موضوعی و شکل داد؛ محمد علی بهمنی میگوید: « جسمم غزل است اما روحمم «نیما»یی است در آیینهی تلفیق، این چهره تماشایی است.» سایه و سیمین بهبهانی در پرداختن به مضامین اجتماعی و مضمون افزایی در قالب غزل و محدویتزدایی از آن و گسترش دادن زوایای غزل از نظر فرم و محتوا و به تشخص رساندن غزل و طبع آزمایی شان در وزنهای دشوار عروضی و خلاقیتشان در وزن و ابداعاتی که از ترکیب افاعیل سه وزن «مستفعلن» و «مفاعیلن» و «فاعلاتن» در غزل ایجاد کردند از خود، شاعری شاخص ساختند غزل «متفاوت» درای خصیصه هایی است که نشانگر روحیه و وضعیت اجتماعی شاعران این نوع غزل است.
فیض شریفی
مرداد ماه ۱۴۰۱
تنظیم: رامک تابنده
دبیر بخش فرهنگی
نقد و نظر بر دفتر شعر ” تبعید صدا ” شاعر : جعفر محمدی واجارگاهی…
«علت مرگ: نامعلوم» به کارگردانی علی زرنگار در چهار بخش جشنواره بینالمللی فیلم شانگهای نامزد دریافت جایزه شد.
زیر پوست شهر(3)
استعارههای جهتی در فرشهای محرابی زبانشناسی شناختی یکی از سه دیدگاه مطرح در حیطه زبانشناسی است که در دهههای اخیر پژوهشگران به آن توجه کردهاند. یکی از مهمترین مباحـث زبـانشناسـی شـناختی، معنیشناسی شناختی است که نخستین بار از سوی لیکاف مطرح شد و نگرشی را معرفی کرد که بسیاری از معنیشناسان را مجذوب خود ساخت. […]