داستان هنرجویان خانم پروین داوری

بخش جوان و نوجوان ،نسا دهقانزاد

بابت تأخیر متاسفم❤️🙏🏻   داستان امیر حسین لطیفی  قطره ی آب نویسنده : امیر حسین لطفی   یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود. یه قطره ی آب بود. که می خواست مثل پرنده پرواز کند و می ترسید پرواز کند . و خیلی خیلی خیلی فکر کرد تا راهی پیدا کند و […]

بابت تأخیر متاسفم❤️🙏🏻

 

داستان امیر حسین لطیفی 

قطره ی آب

نویسنده : امیر حسین لطفی

 

یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود. یه قطره ی آب بود. که می خواست مثل پرنده پرواز کند و می ترسید پرواز کند .

و خیلی خیلی خیلی فکر کرد تا راهی پیدا کند و یکم تمرین کرد تا بتواند پرواز کند و بعد تصمیم گرفت دیگر تمرین نکند و بعد

مادرش آمد و پرسید: حاضر شدی پرواز کنیم ؟ قطره ی آب گفت : من با شما نمی یام. مادرش کفت : چرا نمی یای؟

قطره گفت : چون که من بلد نیستم پرواز کنم . مادرش گفت : می دانی اگر تو نیایی چه فاجعه ایی به وجود میاد. قطره گفت:مگر

چی می شود ؟مادرش گفت : اگر تو نیایی همه ی زمین خشک می شود و آدم ها تشنه مشن و گل ها پژمرده می شوند. قطره

گفت : باشه من هم با شما می یام و قطره خیلی خیلی تمرین کرد و یاد گرفت پرواز را .

و وقته پرواز شده ! آن ها با هم پرواز کردند و همه ی آن ها به یک شهر خیلی بزرگ رسیدند.

 

 

 

مطلب مهدیس نوظهور ۹ ساله

 

آب را درست مصرف کنیم

این مایع حیات خیلی گرانبهاست ماباید درست مصرف کردن آن صرفه جویی کنیم.

 

هفتاد درصد کره زمین را آب پوشش داده است فقط یک درصد آن قابل آشامیدن است.

یک چهارم از آب شیرین است. مهدیس باید موقع مسواک زدن شیر آب راباید ببندد.

من می‌خواهم داستان یک روز مهدیس را بنویسم.یک روز مهدیس به مادرش گفت:که من میخواهم به حمام بروم مادرش گفت باشه،مهدیس زودی رفت حمام شامپوها را دریک تشت گذاشت جلوی آب،آبرو رابست و حمام پر از آب شد حسابی بازی کردم.مادرم بعد از نیم ساعت آمد من را از حمام در آورد.مادرم از کاره من خیلی ناراحت شد که آب اسراف کرده بهم گفت دخترم در این بحران آب،آب مایه ی حیات زندگی ما انسان هات ، نه جاروی حیاط خانه و بازی کردن.

نام .مهدیس

نام خانوادگی مهدیس نوظهور

سن ۹ ساله

کتاب خانه مرکزی

 

هنرجویان خانم پروین داوری