معرفی کتاب باغ خرمالو اثر هادی حکیمان
باغ خرمالو، نوشته هادی حکیمیان است. این کتاب یک رمان مناسب نوجوانان است که در فضای شهریور سال ۱۳۲۰ نوشته شده است. این رمان، روایت گر استعفا و تبعید رضاشاه پهلوی به خارج از کشور است، زمانی که کشور در اشغال متفقین قرار دارد. در آن هنگام پهلوی دوم با خانواده سلطنتی به شهرهای ایران از جمله تهران، اصفهان، یزد، بندرعباس سفر می کند و در این سفر چند نوجوان با آنان دیدار می کنند. نویسنده در این کتاب حقیقت وجودی دیکتاتوری پهلوی دوم را به نمایش می گذارد.
هادی حکیمیان متولد ۱۳۵۷ در استان یزد می باشد وی داستان نویسی را از سال ۱۳۷۹ در کلاس های آموزشی حوزه هنری استان یزد نزد آقای توکلی آغاز کرده و اکنون نیز مدرس و عضو انجمن داستان نویسان حوزه هنری استان می باشد. سبک نوشته های وی با توجه به فضای سنتی و بومی استان یزد بوده و در داستانهایش به بهترین وجه ممکن آن را به تصویر کشیده است.اولین کتاب ایشان در سال ۱۳۸۴ به نام گل انارها را باد می برد با حمایت حوزه هنری استان یزد به چاپ رسید.
گزیده ای از کتاب
حسینعلی ول کن نبود. می گفت هر طوری شده همین امشب باید برویم تو بخشداری و قاب خاتم را برداریم. البته در این که قاب خاتم مال ما بود شکی نبود؛ بالاخره از صبح تا ظهر مثل قاطر کار کرده بودیم. تازه نماینده بخشداری هم که گفته بود فیض الله آن را بهمان بدهد و حالا فیض الله سگ کی بود که بخواهد سر کارمان بگذارد و بازی دربیاورد؟
من همه این ها را می دانستم. اما، خب، مسئله این بود که حالا طرف حسابمان فیض الله و آن لشکر سلم و تورش نبودند؛ مشکل این جا بود که طرف حسابمان شده بود یک حیوان، آن هم از نوع زبان نفهمش. همچین که این ها را گفتم و صحبتم تمام شد، حسینعلی هم جلوم در آمد که:
-نمی فهمه؟ زبون نفهمه؟ خب منم نمی فهمم، منم زبون نفهمم. اصلا من خودم ختم همه زبون نفهم های روزگارم. تازه شم، حقم رو نمی ذارم کسی بخوره؛ نه فیض الله، نه رجب کور، نه سگش… فهمیدی کوچیک؟ فهمیدی یا تو هم مثل اون ها زبون نفهمی؟
ارسال دیدگاه