پروین اعتصامی

بررسی اوصاف مردانه و تقابل اوصاف زنانه در شعر پروین اعتصامی

به نوشته علی‌اصغر دادبه «بعد از انقلاب مشروطه در ایران، دو جریان فکری در ایران به نام‌های «جریان تلفیقی» و «جریان نیمایی» بهوجودآمد. جریانتلفیقی عبارت است از ترکیب سبک شعر سنتی و اندیشه‌های تازه. می‌توان گفت که جریان تلفیقی، ادامه سبک «بازگشت ادبی» است اما قالبی امروزی‌تر دارد و در این میان سبک شعری پروین اعتصامی تحتتأثیر تفکر جریانتلفیقی قرار داشت. ».( حائری، 1371: 56)
  1. پروین اعتصامی
    به نوشته علی‌اصغر دادبه «بعد از انقلاب مشروطه در ایران، دو جریان فکری در ایران به نام‌های «جریان تلفیقی» و «جریان نیمایی» بهوجودآمد. جریان تلفیقی عبارت است از ترکیب سبک شعر سنتی و اندیشه‌های تازه. می‌توان گفت که جریان تلفیقی، ادامه سبک «بازگشت ادبی» است اما قالبی امروزی‌تر دارد و در این میان سبک شعری پروین اعتصامی تحت تأثیر تفکر جریان تلفیقی قرار داشت. ».( حائری، ۱۳۷۱: ۵۶)
    ملک‌الشعرای بهار در مقدمه دیوان پروین درباره سبک شعری وی چنین می‌نویسد: «این دیوان ترکیبی است از دو سبک و شیوه لفظی و معنوی آمیخته با سبکی مستقل و آن دو یکی شیوه خراسان است خاصه استاد ناصرخسروقبادیانی و دیگر شیوه شعرای عراق و فارس است به ویژه سعدی شیرازی و از حیث معانی نیز بین افکار و خیالات حکما و عرفا است و این جمله با سبک و اسلوب مستقلی که خاص عصر امروزی و بیشتر پیرو تجسم معانی و حقیقت جوئی است ترکیب یافته و شیوه‌ای بدیع و فاضلانه به وجود آورده است.
    سبک ادبی پروین از چهار دیدگاه قابل بررسی است:
    الف: لفظی و زبانی:«دیدگاه لفظی، شامل سبک شاعران خراسانی و استفاده از واژه‌ها و اصطلاحات قدیمی است؛ مانند «مانا»، «خلقان»، «گفتا»، «شنیدستم»، «سرخ گل»، «بوریا» و «می‌خمید». از همین جهت می‌توان در شعر پروین از ویژگی‌های لفظی و زبانی سخن گفت.
    ب: نحوی و ساختاری: روح دیوان پروین، قطعه‌های اوست. این قطعه‌ها خستگی خواننده که ممکن است از مطالعه قصاید به وجود آمده باشد را به طور کامل برطرف می‌کند. ویژگی ساختاری، شامل به کار بردن زبان گفتاری در نوشته است که بیشتر به دلیل گویا و روان ساختن متن به کار می‌رود. تلفیق دیدگاه ساختاری و دیدگاه لفظی با وجود وفادار بودن به دیدگاه لفظی، در شعرهای پروین بسیار مشاهده می‌شود. این کار بیشتر در قطعه‌ها و مثنوی‌های پروین مشاهده می‌شود و در قصیده‌ها زیاد به چشم نمی‌خورد. تلفیق ویژگی ساختاری و لفظی، که در قطعه معمول‌تر است، باعث شده تا قطعه‌های پروین نسبت به قصیده‌هایش بسیار مشهورتر باشند.
    ج: دیدگاه بلاغی: در شعرهای پروین می‌توان ویژگی‌های بلیغ زبان را به وضوح یافت. بهار «اوج بلاغت و سخن‌دانی پروین» را قطعه‌های او می‌داند اما قزوینی قصیده‌های پروین را «اوج فصاحت و متانت او» می‌داند».( بهبهانی، سیمین: پروین شعر، کیهان فرهنگی، سال ۴، شمارۀ ۱، فروردین ۱۳۶۶)
    در بیشتر شعرهای پروین آرایه‌هایمعنوی از نوع مناظره (سؤال و جواب)، مَثَل، خلاف‌آمد، تشخیص و تمثیل است.
    د: دیدگاه فکری–فلسفی: «برخلاف دیدگاه منتقدان که در دیوان پروین نظمی منسجم نمی‌بینند، بسیاری از محققان عقیدهدارند که دیوان پروین، مجموعه‌ای است یکپارچه با خصوصیت‌های سبک شناختی و هماهنگ است. بعضی نیز این دیوان را نماینده فرهنگ و تمدن ایرانیان می‌دانند.
    همچنین دادبه دیدگاه فکری–فلسفی در شعرهای پروین را به دو دسته تقسیم می‌کند: اول، حوزه نظری؛ که شامل مفاهیمی مانند عشق حقیقی، تجلی مذهب، قضا و قدر و تأکید پروین بر جنبش و حرکت و عمل می‌باشند. دوم، حوزه عملی؛ که شامل تهذیب اخلاق در شعرهای پروین است. پروین در شعرهایش کوشیده است تا با شیوه‌ای تازه، خصوصیات‌ بد اخلاقی را درنظر خوانندگان خوار و فضیلت‌های اخلاقی را درنظر آنان، زیبا جلوه دهد.» (معیدی، ۱۳۸۹: ۸۷)
    *علل مردانه دانستن شعر پروین
    پس از چاپ اشعار پروین در مجله ادبی بهار از حدود ۱۶ سالگی شایعهای در مورد جنسیت او مطرح شد و بسیاری از منتقدین، سراینده اشعار او را مرد پنداشتند. پروین در قطعهای از خود دفاع کرد، اما این برداشت در مورد شعر پروین تا زمان ما نیز ادامه دارد. «با بررسی علل مردانه دانستن شعر پروین که عبارتند از: خرد گرایی، موعظه گری و استواری کلام و نیز شرایط زمان، علو مقام ادبی پروین، عدم استفاده شخصی از عناصر زنانه و عشق نسبت به حقیقت، همچنین مایههای زنانه در شعر پروین و مواردی همچون بیان مادرانه، توصیف کودکان و پیرزنان و بیوه زنان فقیر، نکته سنجی، دفاع از حقوق زن و ذکر وظایف زن نسبت به همسر در قطعات، مثنویات و مناظرات به عنوان مورد ظاهر قصاید پروین میتوان مطرح کرد و تعمیم دادن این ویژگی به تمام اشعار او قضاوت صحیحی به نظر نمی رسد. انتشار این اشعار قوی سبب شبهه در مورد جنسیت پروین شد و همه سرایندۀ این اشعار را مرد پنداشتند. پروین نیز در آخرین شماره سال دوم مجله بهار در قطعهای بهتکذیب این شایعهپرداخت». (دیوان پروین به کوشش حکیمیان ،۱۳۸۷: ۹۸)
    از غبار فکر باطل، پاک باید داشت دل تا بداند دیوکاین آئینه جای گرد نیست
    مرد پندارند پروین را چو برخی اهل فضل این معما گفته نیکوتر که پروین مردنیست
    «نظر برخی منتقدان معاصر همچون حبیب یغمایی، عبدالحسین زرینکوب و فرشتهداوران در مورد پروین این است که سرودههای پروین بر زبان و بینشی مردانه او دلالت میکنند و او نتوانسته هویت جنسی خویش را به اثبات برساند. قضاوت فرح تعمیمی در این مورد از دیگران تندتر است زیرا او عقیده دارد که پروین هیچ حس مادرانه و یا هویت زنانهای را به خواننده و یا شنونده اشعارش منتقل نمیکند». (حائری، ۱۳۷۱: ۹۸)
    برخی از آنها نیز معتقدند که « تغییرجنسیت فرهنگی را اغلب در اشعار درخشان پرویناعتصامی شاهد بوده و شعر پروین شعری مردانه و به اصطلاح متکی بر اخلاق مردانه است». (همان)
    دلایل مردانه دانستن اشعار پروین را از چند زاویه میتوان مورد بررسی قرار داد و از جمله واژگان، مفاهیم، معانی و موضوعات شعری در دیوان او. اگر در مورد قصاید پروین که کمتر از یک سوم دیوان او را تشکیل می دهد حکم به مردانه بودن کنیم، نمیتوان چنین قضاوتی را کاملاً نادرست تلقی کرد زیرا:
    ۱-«پندآموزی و موعظه گری که ویژه زبان مردسالارانه است در قصاید پروین بسیار پررنگ است.
    ۲-در اشعار پروین اعتصامی بیش از آنچه از یک زن انتظار میرود خودگرایی و اتکاء به تفکر و تعقل بهچشم میخورد. پروین همچون اندیشمندی توانا در مورد انسان و ابعاد گوناگون زندگی او و مسائل اخلاقی و اجتماعی اندیشه و حاصل تفکرات خود را با زبان قلم بیان میکند. بیدلیل نیست که دیوان اشعار خود را به عنوان هدیه فکر و شعر به پدرش تقدیم میکند. این ویژگی سبب تشخیص شعر پروین شده و او را از زنان شاعر دیگر ممتاز ساخته است.
    ۳-استواری و روانی کلام پروین که البته بیشتر در قصایدش بهچشم میخورد معلول دو علت است: (الف) پرهیزگاری، پاکدامنی و ایمان محکم او به خالق و عظمت خلقت (ب) توجه پروین به حقایق کلی و جاودانگی هستی.
    ۴-شرایط روزگار پروین ایجاب میکرد که شاعر تنها بیانگر زیباییها و افکار لطیف و باریک خویش نباشد پروین اعتراض به ظلمها و بیدادگریها را در شعر خویش با زبانی تند و کوبنده نشان میدهد و چون مردی مبارز خواهان حق و عدالت میشود پس در این مواقع ناچار است روح لطیف و بیان زنانۀ خود را کنار بگذار و مردانه سخن گوید تا کلامش مؤثر واقع شود.
    ۵-بسیاری از منتقدان نتوانسته اند رقابت زنی را در میدان سخنوری با بزرگمردان شاعر باور کنند و همین مسئله باعث شده که کلام پروین را سرودههای یک شاعر مرد بدانند. غافل از اینکه این قصاید اگرچه گاه از لحاظ ظاهر و ساختار مردانه است؛ اما وقتی در آن عمیق میشویم و با دید روانشناسانه به آن مینگریم به این نتیجه میرسیم که این اشعار فقط میتواند سرودههای یک زن باشد.
    ۶-پروین اعتصامی از عناصرزنانه که وجودشان تنها با وجود زن معنا میگیرد استفاده شخصی نمیکند؛ یعنی آنها را در توصیف زیبایی خود یا زنان دیگر بهکار نمیبرد؛ زیرا برخلاف بسیاری از زنان بهجای توجه افراطی به آراستگی ظاهر، تنها ذهن خویش را متوجه کار شعر کرده و چون اینگونه سخنگفتن برخلاف تصور مردان از بیان زنان است، شعر پروین مردانه تلقی میشود». (حسینی، ۱۳۸۸: ۸۷)
    به طور مثال در خصوص عنصر آئینه که معمولا کاربرد آن نزد زنان شناخته شده تر است توسط پروین در قطعه ” آئین آئینه ” به کار رفته است که همان طور که در پاراگراف بالا توضیح داده شد کاربرد چنین واژه ای در شعر توسط پروین در خدمت بیان یک مسئله اخلاقی (صداقت و یکرنگی) است.
    وقت سحر به آئینه ای گفت شانه ای کاوخ فلک چه کجرو و گیتی چه تندخوست
    ما را زمانه رنجکش و تیره روز کرد خرم کسی که همچو تواش طالعی نکوست
    هرگز تو بار زحمت مردم نمی کشی ما شانه می کشیم به هرجا که تار موست
    با آنکه ما جفاغی بتان بیشتر بریم مشتاق روی توست هر آن کس که جوم توست
    گفتا: هر آنکه عیب کشی در قفا شمرد هرچند دل فریبد و روخوش کند عروست
    در پیش روی خلق به ما جا دهند از آنک ما را هر آنچه از بدو نیک است روبروست
    چون شانه، عیب خلق به ما جا دهند از آنک در پشت سر نهند کسی را که عیب جوست
    پروین! نشان دوست، دوستی و راستی نیست هرگز نیازموده کسی را مراد دوست
    ۷-عشق به معنای معمول آن که زمینی و مبتذل و مادی است به هیچوجه در کلام پروین اعتصامی یافت نمیشود و این مسئله، هم برخلاف انتظار مردان از زنان است و هم با سابقه زنان شاعر که پیش از پروین، هم زمان با او و پس از او همواره سخن از عشق مادی گفته اند مغایرت دارد. مثلاً یکی از دلایلی که باعث میشود شعر فروغ فرخزاد، زنانه دانسته شود و شعر پروین، مردانه، همین نکته است؛ زیرا فروغ از عشق زمینی و مادی سخن میگوید ولی همانطور که ذکر شد چنین عشقی در دیوان پروین نیست. عشق پروین وابسته به حقایق و معنویات است و با همه عظمت و پاکی در میان کلمات و اشارات او جلوه گر میشود. بهار در دیباچه دیوان پروین، علت خالی بودن دیوان او را از عشق مادی در قلب دو نکته مطرح می کند:
    الف) عزت نفس و عصمت و عفاف پروین ب) حقیقت گویی شاعر
    پروین توجه به خویش و از خود سخن گفتن را صفت مردم کوتهنظر میداند و عقیده دارد:
    بر خود سوختم و دم نزدم گرچه پیرایه پروانه، پر است
    کس ندانست که من می سوزم سوختن، هیچ نگفتن هنر است
    «برخی علت را در احترامگذاشتن به پدر که در حکم استاد پروین بوده است جستجو میکنند. گروهی عقیده دارند که پروین از عشق وحشت داشته است. عدهای براین باورند که عمر کوتاه پروین به او مجال تجربه عشق مادی را نداده است. بعضی نیز میگویند که محیط بسته و نبود شرایط مساعد اجتماعی باعث میشد که از عشق سخن گفتن، یک گناه محسوب شود و به همین دلیل است که پروین از این گونه عشق سخن به میان نیاورده است. اما حقیقت آن است که عشق در دیوان پروین به معنای انسان دوستی است و مهرورزی نسبت به تمام انسانها بدون توجه به زمان یا مکانی خاص، پروین عشق را درنظر خویش به بهترین شکلی توصیف میکند». (همان).
    * جایگاه زن و مرد از دیدگاه پروین:
    ** برتری زن و مرد نسبت به یکدیگر
    پروین شاعری است که از خواهشهای نفسانی و دلربایی زنان سخن نمیگوید، بلکه او مدافع حقوق کسانی است که مورد ستم واقعشدهاند. چیزی که پروین گاه و بیگاه به آن مینازد اخلاقیات مختار جامعۀ مردسالار است.
    چه زن چه مرد کسی شد بزرگ و کام روا که داشت میوهای از باغ علم، در دامان (دیوان پروین: ۲۵۴)
    پروین مایۀ برتری انسان را علم و در مقابل سرچشمۀ همۀ بدیها و بدبختیها را بیدانشی و ناآگاهی میداند و تنها علم و دانش را مایۀ کمال و فضیلت انسان میداند.
    **مقام زن و مرد
    زن به عنوان نیمهای از آفرینش، حق دارد که برای زندگی و آیندۀ خود تصمیم بگیرد و در زندگی خانوادگی، شریک همسرش باشد نه این که تنها وظیفه اش به دنیا آوردن فرزند باشد. اما در جامعه افراط و تفریطهای بسیاری در مورد زنان بهویژه در دوران پروین صورت گرفته است.
    پروین مقارن با انقلاب مشروطه به دنیا آمد و پس از رشد و بالندگی و کسب دانش، شرایط سخت و دردآور زن ایرانی را درک کرد و بر آن شد تا به مخالفت با این مردسالاری ها بپردازد . وی این کار را با ظرافت خاص و در پوششی مردانه انجام داد. زیرا هنوز آنچنان که باید در جامعه جا نیفتاده بود که زنی آزادانه به بیان خواسته های خود بپردازد. پروین محدودیتهای زنان را در جامعه میدید و سعی میکرد تا از طریق اشعارش، بهبودی در شرایط زندگی زن ایرانی بوجود آورد. وی میخواست تا زنان هم چون مردان از حقوقی برابر برخوردار باشند. او با صدای مردانه اما در عمق کلامش خواستهای زنانه نهفته بود و سخن میگفت:
    به هیچ مبحث و دیباچه ای، قضا ننوشت برای مرد کمال و برای زن نقصان
    زن از نخست بود رکن خانۀ هستی که ساخت خانۀ بی پای بست و بی بنیان (دیوان: ۲۵۴)
    پروین زن را از جایگاهی والا در زندگی برخوردار میداند و زن را هم ردیف با مرد تلقی میکند. پروین هیچ گونه نقص و ناتوانی در زن نمیبیند و تنها ایراد از آن جامعه مردمداری است که زن را ناقص معرفی میکند. او سعی میکرد تا با اشعارش با خرافات و تعصبات غلطی که بردوش زنان سنگینی میکرد مبارزه نماید. پروین متأثر از ساختار اجتماعی ایران پیش از مشروطه و پس از آن بود و به طرح افکاری میپرداخت که فرهنگ سنتی را زیر سوال ببرد و وضعیت زنان و محدودیتهای آنان را به نقد بکشاند. وی بی عدالتیهای جامعه را درک میکرد و به دنبال رفع این بحران از جامعه بود.
    نور دانش را زچشم زن نهان می داشتند این ندانستن، زپستی و گران جانی نبود
    زن کجا بافنده می شد، بی نخ و درک هنر خرمن و حاصل نبود، آن جا که دهقانی نبود
    میوه های دکۀ دانش فراوان بود لیک بهر زن هرگز نصیبی زین فراوانی نبود (دیوان: ۳۱۴)
    **برابری زن و مرد
    برای از میان رفتن بیعدالتی و نابرابری میان زن و مرد، ابتدا لازم بود تا زنان، بیدار و آگاه شوند و به خودباوری دست یابند. زنان خود و تواناییهای خود را باور ندارند برای این که به برابری با مردان دست یابند، باید تلاش شود تا این عدم خودباوری جبران شود و زنان ما باور کنند که میتوانند روی پای خود بایستند و مستقل باشند. در جامعۀ مرد سالار از ابتدا اینگونه به آنها آموخته شد که زن باید تحت فرمان مرد باشد و به او تکیه کند و هیچ کس به او یاد نداده که میتواند روی پای خود بایستد و به مدارجی برابر با مردان دست یابد.پروین سعی میکرد که زنان هم دورهاش روی پایخود بایستند و متکی به غیر نباشند. او معتقد بود که درست است که زن و مرد در خلقت متفاوتند و در طبیعت مختلف هستند و بنابراین مسئولیتهای متفاوت دارند، اما این امر دلیل آن نمیشود که در حقوق اجتماعی برابر نباشند. پروین قصد داشت که به تکوین سعادت انسان خدمت کند وی میکوشید تا با سخنش آرامش و خشنودی را در انسان بهوجود آورد و آنها را با زیباییهای زندگی آشنا سازد. میکوشید تا بگوید هیچ گاه برتری را به یکی از زن و مرد نمیشود داد بلکه در هر جا سخن از زن آورده در کنارش از مرد یاد کرده است و بالعکس.
    سمند عمر، چه آغاز بدعنانی کرد گهیش مرد و زمانیش زن، گرفت عنان (دیوان: ۲۵۵)
    ** تساوی حقوق زن و مرد
    تمامی مشکلها به فرهنگ بازمیگردد. مردم ما زنها را کمتر باوردارند و تغییرفرهنگ میتواند راهی باشد برای بالارفتن سطح آگاهی مردمی که مدتهای مدیدی است با طرزتفکر مردسالاری و مردمحوری زیسته اند. «روشی که پروین اتخاذ کرده بود به معنای مقابله با مردها نبود بلکه به منظور ایجاد تعادل بین زنان و مردان با ارزشهای مساوی و تعریف جایگاه آنان بر اساس ارزش وجودی، توانایی و قابلیت آنها بود. اما در آن دوران از نظر اجتماعی، زنان، رشدچندانی نداشتند و نیازمند برنامههای خاصی بودند تا بتوانند به شئون اجتماعی حقیقیشان دستیابند و پروین با توجه به روحیۀ آرامی که داشت تنها راه رسیدن به شأن حقیقی را کسب دانش و آگاهی زنان می دانست.
    چو ناخداست خردمند و کشتیش محکم دگر چه باک ز امواج و ورطه و طوفان
    به روز حادثه، اندریم در حوادث دهر امید سعی وعمل هاست،هم ازاین، هم از آن (دیوان: ۲۵۵)
    در واقع پروین سعی دارد با راه کارهای اخلاقی، زنان را آگاه کند تا به حقوق حقۀ خود آگاه شوند.
    توان و توش ره مرد چیست؟ یاری زن حطام و ثروت زن چیست؟ مهر فرزندان (دیوان: ۲۵۵)
    پروین با زبانی مردانه و از پشت عینک مردان، مسائل را بیان میکند بنابراین زنانگی زن را در انس، الفت و مهربانی بیان میکند.
    پروین اعتصامی با رعایت هنجار ادبی آن دوره، که همانا چارچوبها و قواعد ادبیات رسمی مردانه و زبان و نگاه داشتن در شعر بود، با تکیه بر حس و نگاه عاطفی خاص زنانۀ خویش شروع به سرودن اشعار تعلیمی زنان کرد. در واقع وی با منطبق کردن کلام خود با عرف و سنت جامعه و ادب مردانه به ستایش زن پرداخته و با حفظ مناسبات جامعۀ مرد محور، سخنش را بیان میکند.
    هرکسی را وظیفه و عملی است رشته ای پود و رشته ای تار است
    وقت پرواز، بال و پر باید کی نه این کار چنگ و منقار است
    همه پروردگان آب و گلند هرچه در باغ از گل و خار است (دیوان: ۱۹۰)
    پروین قصد داشت که زنان در برابر مرد سالاری جامعه کوتاه نیایند و شرایط زندگی خود را در جامعۀ سنتی تغییر دهند:
    دی، مرغکی به مادر خود گفت تا به چند ما نیم ما همیشه به تاریک خانه ای
    من عمر خویش، چون تو نخواهم تباه کرد در سعی و رنج شناختن آشیانه ای (دیوان: ۲۶۱)
    * جایگاه زن و مادر در شعر پروین:
    ***زن مایۀ ناز و یار و یاور همه
    پروین معتقد بود که زن و مرد را نباید در مقابل یکدیگر قرار داد، زیرا «هریک تکمیل کنندۀ دیگری است که میتوانند در تحقق بخشیدن به اهداف مشترکشان مفید و سازنده باشند. وی میخواست تا همه بدانند زنان همانند مردان، مستقل و توانا هستند و می توانند از عهدۀ مسئولیتها برآیند. در جامعۀ مردسالار هرگز به زن موقعیتی همچون مرد نداده است و او را در برآوردن نیازهای خود عاجر و ناتوان میداند. از این جاست که زن نقش واقعی خود را در پهنۀ جامعۀ انسانها از دست میدهد». (قائم مقامی، ۱۳۵۶: ۲۲۸)
    پروین با درک این قضایا در جامعه سعی داشت تا زنان را با حقوق اجتماعیشان آشنا سازد اما برای پیشبرد هدف خود به هیچگونه سنتشکنی و مقابله با فرهنگ جامعه برنخواست بلکه سعیکرد تا از راه مقبول و موردپسند جامعۀ مردمحور وارد عملشود. به همین جهت زن را انسانی معرفی کرد که در سختیها و مشکلات یار و یاور همه است و بدون او کشتی زندگی به سرمنزل مقصود نخواهد رسید.
    چو مهر گر نمی تافت زن به کوه وجود نداشت گوهی عشق، گوهر اندرکان (دیوان: ۲۵۵)
    پروین در اشعار خود زن را وجود پرمهری معرفی میکند که در روزگار سلامت رفیق و یار دل سوز خانواده و همه است.
    به روزگار، سلامت، رفیق و یار شفیق به روز سانحه تیمار خوار و پشتیبان (دیوان: ۲۵۵)
    ***زن و مرد در حوادث روزگار
    با توجه به نوع تربیت پروین و این که بیشتر، تمایل به گوشه گیری داشت هیچگاه در جنبشهای زنان شرکت نکرد ولی سعی مینمود تا از طریق کلامش به تغییر وضعیت زنان کمک کند. با توجه به روحیۀ آرام پروین او به مخالفت صریح و آشکار با سنت فرهنگی نپرداخت بلکه با رعایتقوانین جامعۀ مردسالار در حقیقت با زبان بی زبانی به مخالفت پرداخت. پروین در اشعار خود علاوه بر تربیت فرزندان و فعالیتهای اجتماعی، زنان را عهدهدار امور خانه میداند او در اشعار خود به این مسئله اشاره کرده و اعلام میکند بدون وجود زنان مردان سر و سامان نمییابند.
    اگر رفوی زنان نکو نبود، نداشت به جز گسیختگی جامۀ نکو مردان (دیوان: ۲۵۵)
    وظیفۀ زن و مرد ای حکیم دانی چیست؟ یکی است کشتی و آن دیگریست کشتیبان(دیوان: ۲۵۵)
    زن نکوی نه بانوی خانه تنها بود طبیب بود و پرستار و دربان (دیوان: ۲۵۵)
    ***توصیه به زنان در باب قناعت، بردباری، صبر و استقامت
    پروین با الهام از آیات قرآن و احادیث، زنان را به صبر و استقامت در برابر سختیهای زندگی دعوت میکند.
    زن ار به راه متاعب نمی گداخت چو شمع نمی شناخت کس این راه تیره را پایان(دیوان: ۲۵۴)
    پروین یکی از صفات خوب زنان را مقاومت در برابر سختیها می داند.
    پروین به روز حادثه و سختی در کار بند صبر و مدارا را(دیوان: ۲۵۷)
    ز بیش و کم زن دانا نکرد روی ترش به حرف زشت نیالد نیک مرد دهان(دیوان: ۲۵۵)
    موردی که پروین همیشه به آن تأکید داشت سعی و کوشش و همت داشتن توسط زنان بود.
    غنچه ای زین شاخه، ما را زیب دست و دامن است همتی، ای خواهران، تا فرصت کوشیدن است
    (دیوان: ۲۶۱)
    به طور کلی در خصوص مشخصات زنان و مردان از نظر فروغ باید گفت:
    «پروین اعتصامی از هنجار ادبی منحرف نشده است، یعنی تمام چارچوب ها و قواعد ادبیات رسمی مردانه و زبان و نگاه مردانه داشتن در شعر را رعایت کردهاست. هرچند برخی از افراد در به کارگیری کلماتی چون «ماش»، «دیگ»، «سوزن» و … ویژگی های زنان یافته اند و به همین سبب شعر پروین را زنانه و زن نگر توصیف کرده اند، امّا نگاه اندرزآمیز پروین در قطعه، قصیده و به خصوص غزل، نگرش ادیبانۀ غیرزنانه و کلاسیک است. البته این را هم نباید از نظر دور داشت که پروین در اشعار انگشت شماری مثل قطعۀ «ای گُل، تو ز جمعیت گُلزار چه دیدی؟» و اشعار اندک دیگری نوای آهستۀ زنانه و محجوبانه ای دارد».(قائم مقامی، ۱۳۵۶: ۲۱۸)
    قصیدۀ «در آن سرای که زن نیست» را پروین در بزرگداشت منزلت زن سروده است.
    در آن سرای که زن نیست، انس و شفقت نیست!
    در آن وجود که دل مُرد، مُرده است روان
    اولین نکته ای که با نگاهی گذرا بر این ابیات به چشم می آید، لحن مردانه ای ست که با حکمتی مردانه و مردپسندانه و به پاس داشت مقام زن دست می یازد. حکمت مردانه ای که وضعیت زن را همین گونه که هست، می پسندند و می پذیرد که می خواهد بماند. پروین نقش زن را منطبق با عرف، سنّت فرهنگ و ادب مردانه ستایش می کند و فقط می خواهد عظمت جایگاه زن را در همین روابط و با حفظ مناسبات جامعۀ مردمحور نشان دهد. کوچک ترین آرزوی تغییر شرایط و تحول وضعیت زنان در این شعر دیده نمی شود. نارضایتی شاعر فقط به این دلیل است که مقام زن را آن گونه که حق اوست، ارج نمی نهند. پروین با وفاداری به قوانین نظام مردسالار کوشش می کند از مقام زن یا مادر تجلیل به عمل آورد.
    شاعر می گوید: از آنجا که دختران امروز، مادران فردا هستند و به وسیلۀ مادر، پرورش پسران میسر می شود، پس دختر امروز – که مادر فرداست – ارزشمند است و در خور توجه و اعتنا. تأکید اغراق آمیز و پُرمبالغه بر نقش مادری و تربیت فرزند به وسیلۀ مادر، روشی ست که برخی از مادران به وسیلۀ آن، به حاشیه کشاندن زن و در انزوا نشاندن او را تضمین می کنند. امّا شاعر دیگر این موضوع را روشن نمی کند که چرا از دختر امروز تنها بزرگ کردن پسران امکان پذیر است و بزرگ کردن دختران نه و چرا نقش دختران امروز منحصراً به مادری فردا و نقش پسران امروز نه به پدری که به بزرگی فردا تقسیم شده است؟!
    پروین با آن که خود هرگز صاحب فرزند نشد، امّا حطام و ثروت زن را فرزند دانسته که همین دیدگاه نیز به نوعی مردگرایانه است. اینکه زن خورشیدی ست که اگر به کوه وجود نور نمی افشاند، گوهری در دکان عشق حاصر نمی شد، این که زن کشتی و مرد کشتیبان است، این موهبت بزرگ که زن تنها خانه دار نیست بلکه می تواند طبیب باشد و پرستار، شحنه و دربان، تعریف هایی مردانه است که به زن خوب و مطیع و فرمانبر جامعه سنّتی اهدا می شود. صدای زنانۀ اعلام مخالفت با وضعیت کنونی در این شعر جای خود را به پذیرش و موافقت با وضع موجود یعنی اقدار سنّت ها داده است.
    زن در ایران، پیش از این گویی که ایرانی نبود
    پیشه اش، جز تیره ورزی و پریشانی نبود
    چنان که پیداست زبان شعر او بیش از آن که بیانگر زبان معاصران باشد یادآور زبان پیرخردمندی چون ناصر خسرو است، یا در این شعر که لحن اندرزگونۀ سعدی را می توان دید:
    هر که با پاک دلان صبح و مسایی دارد
    دلش از پرتو اسرار صفایی دارد
    غزل «هر که با پاک دلان صبح و مسایی دارد»، غزلی ست با درون مایۀ عرفانی. سرایندۀ غزل که اندیشه های عارفانۀ خویش را به رشتۀ نظم درآورده، می تواند هر مرد عارفی باشد که در قرن هفتم تا پایان دورۀ بازگشت ادبی و با احتمال پایین تری در دورۀ اعتصامی می توانسته زندگی کند. در این غزل نیز هیچ نگاه تازه ای که به زبان، بیان و لحن متفاوتی منجر شود، مشاهده نمی شود و از آغاز تا پایان غزل، بر اساس اسلوب ادبی و اجتماعی غیرزنانه بنیان نهاده شده است، نام پروین در انتهای این غزل، از شدت وحدت مردانه بودن صدا و ذهنیت درون غزل، خبر می دهد و دست آخر این که پروین اعتصامی در اکثر قریب به اتفاق سروده هایش با نگاه، زبان و ذهنیت مردانه و ناگزیر با بانگی مردانه شعر سروده است.
    در شعر پروین مردان به عنوان جنس مخالف که زن می تواند به او عشق بورزد و عاشقی کند به طور اخص حضور پررنگی نداشته و عمدتا به واسطه حرفه ای که به آن مشغول هستند مثلا کارگر، قاضی و … در شعر نمود پیدا میکنند. از غزل های پروین ندای زنانه ای که از درون فطرتی زنانه راوی عشق و محبت باشد، شنیده نمی شود. برعکس از بطن غزل های او زبانی مردانه و نگاهی رسمی و مردساخته در سخن پیداست. اعتصامی حتی بعد از آن که پندها و اندرزهایش را با زبان ادیبانۀ غیرزنانه و نگرش رسمی حاکم بر ادب پارسی سرود، می گوید: از من بپذیر که پسری که از روی نادانی و غرور به پند پدر گوش ندهد، ناخلف است و با گفتن پدر و پسر – پدر مقام اندرزگو و پسر اندرز نیوش و بدون در نظر گرفتن مکانی برای دختر امروز یا مادر فردا در میدان عقل و پندپذیری و پندنیوشی، بر مردانه بودن سخنش صحّه می گذارد. علاوه بر این «در شعر پروین اعتصامی همیشه یک تجربۀ غیرشخصی که از افکارِ گذشتگان اخذ شده است، وجود دارد. همیشه کششی به سوی ناصرخسرو و سنایی در او هست.

در پایان میتوان به این نتیجه رسید که.

در بررسی مرد از دیدگاه پروین و نوع برخورد او با این سنت فرهنگی باید گفت پروین در آغاز عصر جدید یا مشروطه قرار دارد و برخورد او با سنت مردانه و مرد با ملایمت است. او بیش تر سعی دارد با نشان دادن چهرۀ رنج کشیدۀ زن ایرانی به حمایت از زنان بپردازد و با فراخواندن زنان به علم آموزش و فراگیری دانش، آنان را متوجه جایگاه واقعی شان نماید و خواننده را نیز به تفکر و تأمل نسبت به جایگاه زن در جامعۀ مرد مدار فرا خواند.

منابع و ماخذ

اعتصامی، پروین، دیوان اشعار، تهران، نشر ثالث، ۱۳۸۰٫

ایگلتون، تری، پیش درآمدی بر نظریۀ ادبی، برگردان: عباس مخبر، تهران، نشر مرکز، ۱۳۶۸٫

براهنی، رضا، ۱۳۶۳، تاریخ مذکر، نشر اول.

بهبهانی، سیمین: کلید و خنجر، مجموعه ای منتخب از قصه ها، یاد یاران از دست رفته و خاطره ها، چاپ اول، تهران، سخن، ۱۳۷۹٫

حائری، هادی: اندیشه های اجتماعی پروین، مجله آشنا، شمارۀ ۹، اسفند ۱۳۷۱٫

حسنی، سیدحسن: تقسیم قدرت میان زن و مرد مفاهمه آمیز نیست، نشریۀ اسرار، دی ۱۳۸۴٫

حسینی، محمد: دربارۀ پروین، کیهان فرهنگی، سال ۹، شمارۀ ۲٫

 بهبهانی، سیمین: پروین شعر، کیهان فرهنگی، سال ۴، شمارۀ ۱، فروردین ۱۳۶۶٫

صفا، ذبیح الله، تاریخ ادبیات در ایران، ج ۱، تهران، نشر فردوس، ۱۳۶۸٫

حسینی، مریم، ۱۳۸۸، روح زنانه در اشعار پروین، ویژه نامه مقالات همایش، کارنامه صد سال شعر زنان، دانشگاه الزهرا.

خلاصه مقالات، کنگرۀ بزرگداشت شاعر متعهد پروین اعتصامی، چاپ اول، دانشگاه اراک، انتشارات اراک، ۱۳۸۵٫

خلیلی، نسیم: «معایب الرجال» در برابر «تأدیب النسوان»، نشریۀ شرق، دی ۱۳۸۴٫

دستغیب، عبدالعلی، شعر فروغ، مجلۀ نگین، سال دوم، شمارۀ ۲۲٫

دیوان پروین اعتصامی به کوشش دکتر ابوالفتح حکیمیان، چاپ اول، تهران، پژوهش،۱۳۸۷٫

 کرباسی زاده، مرضیه: سیر تحولات اجتماعیزنان در یکصدسالاخیر، چاپ اول، تهران، اکنون، ۱۳۸۴٫

لنگرودی، شمس، تاریخ تحلیلی شعر نو، تهران، نشر مرکز، ۱۳۷۴٫

 محمدحسین، دنیای زن، گفت و گو با علامه سیدمحمد حسین فضل الله، چاپ اول، تهران، سهروردی، ۱۳۸۴٫