نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
چکیده:
رقص غایت و نهایت احساس فرد است که به وسیله حرکت بیان می شود. انسان برای ارضای نیازی حرکت می کند. او با حرکتش قصد چیزی را می کند که برایش ارزش دارد اگر حرکت شخص به سمت هدفی ملموس هدایت شود، دریافت آن هدف ، ساده خواهد شد. رقص ها را می باید پاره ای جدا شده از آیین های پر شماری دانست که تکامل دهی و تحولات ایجاد شده در روابط اجتماعی و تولیدی، خاستگاه اصلی آنها را در بوته ی فراموشی قرار داد و کارکرد آنها را دگرگون ساخت. در این پژوهش نگارنده نگاهی تحلیلی به هنر رقص داشته و سماع را( با مفاهیم خاص خویش و آموزه های عرفانی دراویش صوفی مسلک) به عنوان رقصی زیبا و و هنری مورد بررسی قرار داده است.
کلید واژه: رقص،هنر،تمدن،سماع
مقدمه:
آدمیان از نهاد خود و بر پایه ی سرشت طبیعی خویشتن، هنگام احساس شادی و خوشحالی فراوان، در اندام خود حرکت و جنبشی حس می کنند و بی اختیار به جست و خیز می پردازند و فریادها و قهقهه های شادمانه از ته دل بر می کشند. نه ما، و نه نیاکان ما و نه آن آدمیان نخستین که در بن غارها می زیستند، هیچگاه از این عکس العمل طبیعی و سرشتی، بی بهره نبوده ایم.
گروهی از دانشمندان رشته مردم شناسی و دانشهای اجتماعی، برآنند که اجتماع، همین جنبش ها و جست و خیزهای سرشتی و انفرادی را تبدیل به پایکوبی ها و دست افشانیهای موزون دسته جمعی و فریادهای ناشی از نشاط و سرور را تبدیل بآواز و سرود کرده است. میتوان اظهار کرد درهمین جست و خیزها و پایکوبی های همگانی بود که از یک نواختی جنبش ها و جستن های آنان ((ضرب)) و ((وزن)) و (ریتم) پدیدار گردیده، دوباره برای یکی ساختن جنبش ها و پایکوبی ها بکار گرفته شد. با پدیداری ((ریتم)) رقص و پایکوبی، شامل جنبشهای موزونی شد که در آن اندام های گوناگون تن آدمی، هم آهنگ با یکدیگر، به حرکت در آمده، خواستها و هیجان های ویژه ای را باز گویی و حال روحی معینی را بیان می کردند، از این رو رقص و پایکوبی ها در میان مردمان دوره های باستانی و نوین، معنی و مفهوم و صورت های گوناگونی از : ورزشی و جنگی، جذبه یی و مذهبی، تقلیدی و نمایشی، تفریحی و شهوانی بخود گرفته است.
در این پزوهش رقص و فلسفه ایجاد آن در باور و در نهایت رفتار ادمی بررسی شده و ارکان موجود در بافت رقص تحلیل میشوند.نکته مورد نظر نویسنده ان است که فرضیه "سماع ، نوعی رقص مذهبی است" را به اثبات برساند.در این پزوهش بیشتر توجه ، به بافت سماع مولانا بوده و ارکان و رمزهای این نوع از سماع کنکاش و با مولفه های رقص به طور عام مقایسه میشود.
واژه رقص dance و رقصیدن dancing از واژه کهن آلمانی یعنی danson به معنای کش آمدن، دراز کشیدن و قدم بلند برداشتن آمده است.
"مهمترین هدف رقص توضیح مفاهیم و تجاربی است که بر نوع تجربیات فردی برتری دارد. رقص محتاج مفهوم سازی و عبارت های خلاقی است که بتوانند معانی را انتقال دهند."(تاریخ رقص در ایران،۵۷)
"رقص ها را می باید پاره ای جدا شده از آیین های پر شماری دانست که تکامل دهی و تحولات ایجاد شده در روابط اجتماعی و تولیدی، خاستگاه اصلی آنها را در بوته ی فراموشی قرار داد و کارکرد آنها را دگرگون ساخته است. این گروه از حرکت موزون، ضمن جدا شدن از آیین های اولیه متعلق به خود، به اشکال دیگری به حیات خود ادامه دادند. برخی از درون آیین های دیگر سر بر آوردند و در اجزاء مناسک مذهبی یا آداب و اعمال فرق قرار گرفتند. گاه در مجموعه ی اجزاء یک بازی قرار گرفتند و گاه به عنوان خاطره ای قومی و سرور آمیز، به تجرد و استقلال، موجودیت خود را در فرهنگ اقوام استمرار بخشیدند. رقص جزو بسیاری از نظام های اعتقادی درباره ی جهان هستی است که طبیعت و رمز و راز هستی انسان را بررسی می کند و در بر گیرنده احساسات، اندیشه ها و رفتار هاست." (نگاهی به تاریخچه رقص در ایران،۷۹)
فقط انسان است که از وجود خدایان آگاه شده است. یعنی انسان تنها موجود زنده ای است که از کار خود آگاه و مسئول آنهاست و بر همین اساس اشرف مخلوقات و ارباب زمین است. انسان از طریق تأسی به رقص می خواست موجبات رخداد امور مورد نیاز خود را مهیا سازد. انسان قبل از هر شکار به صورت لال بازی، تقلیدی از شکار می کرد. این تقلید شامل کشتن شکار نیز می شد، احتمالاً بسیاری از رقص های جادویی ابتدایی در قالب پانتومیم های آیینی رخ داده است. بنابر این رقص نه تنها از نظر جلوه بیرونی جذاب است بلکه به خاطر معانی همراه آن بسیار جالب تر و مهم تر می باشد.
"باید دانست که رقص یک واسطه نمادین ارتباطی است که در ارتباط با نظام های فرهنگی و اجتماعی جوامع بشری ساخته می شود. رقص های فردی، اجتماعی و فرهنگی به عنوان ابزاری ارتباطی در قالب فرم و احساس با مخاطبان خود ارتباط برقرار می نمایند. رقص مملو از کرشمه ها با اشاره های فولکلوریک است. این اشاره ها یا کرشمه ها در زبان ساده فولکور منعکس می شود و برای ما این امکان را به وجود می آورد تا در یک مطالعه از درون دست مایه های لازم برای مطالعه فرهنگ هر جامعه صاحب رقص را به دست آوریم."(رقص در فرهنگهای بدوی،۵۷)
پذیرش رقص به عنوان یک عمل مذهبی :دیدگاه های ذهنی و جسمی به ویژه در مورد عواطف و جنسیت، بر رقص مذهبی ( همانند جنبه های دیگر زندگی) تأثیر می گذارند. با توجه به این حقیقت که در رشد انوع هنرها، تن انسان برای آفرینش صداها و حرکات بصری، مانند یک ابزار کمکی به کار گرفته می شود، رقص، مستقیماً به وسیله ی تن نمایانده می شود و انتقال دهنده ی تداعیهای جسمانی است. در عمل رقصیدن اندیشه، حرکتی بود که انسان نخستین بار بر نظم خاصی در آرمان های والاترش در جهت زندگی معنوی آگاه شد.
"انسان در رقص های مذهبی این نیروهای فوق طبیعی را نشان می داد. که تصور می کرد پدیده های طبیعت را در اختیار دارند و سرنوشت او و قبیله اش را تعیین می کنند. انسان اولیه با این نوع شخصیت دادن به تلاش ها آموخت که روند حوادث را تبیین کند و با اندیشه حرکتیش نیروی پشت همه این حوادث را به عنوان خدایی با حرکت لغزان تصویر کند. حرکت لغزان اساساً حرکتی مداوم، سبک و پیوسته است. انسان و معبود او با حرکت لغزان به زمان و وزن بها می دهند."(رقص کرشمه ای فولکوریک،۸۰)
ساخت و معنی رقص: به منظور برقراری ارتباط، رقص بایستی دارای دستور یا قاعده باشد، درست مانند زبان که هم باید ساخت داشته باشد و هم معنی و فردی که با رقص ارتباط برقرار می کند هم باید حرکات و هم ترکیب آنها را در رقص بشناسد. از دیدگاه مطالعات درون فرهنگی انواع گوناگونی از حرکت می تواند وجود داشته باشد.رقص ممکن است با مخاطبان به صورت واقع گرایانه و یا خیالی ارتباط برقرار کند رقص ممکن است از طریق شیوه های ذهنی تر ی مانند شعر با مخاطبان ارتباط برقرار کند. با توجه به تئوری های ارتباطی حرکات رقص ممکن است علائم یا نمادهایی باشد که در ترکیبات گوناگون با توجه به متن فرهنگی اطلاعات گسترده و متنوعی را در اختیار مخاطبان قرار دهند. پس مخاطبان باید برای فهم محتوای رقص به دنبال ساختارها و الگوهای آشنایی بگردند که قدرت رمز یابی نمادهای رقص را داشته باشند و بدین ترتیب بتوانند پیام رقص را دریابند.
"معنی رقص ممکن است از چگونگی شکل گیری عوامل نمادین در یک متن فرهنگی بدست آید، در این حالت رقص در ارتباط کامل با نظام اجتماعی فرهنگی جامعه ای قرار می گیرد که تولید کننده ی این صورت از رقص است. محققان نشان داده اند که برای درک رقصها باید به اجتماع رجوع کنیم و ارجاع تک بعدی به نمایشگران رقص برای فهم معنی به تنهایی کافی نیست بلکه رقص ناشی از فشارهای اجتماعی است و به نوعی این فشارها را منعکس می نماید.حرکات، ترکیب و معنی رقص از طریق مشاهده و مشارکت آموخته می شود.
"(صحنه کلاسیک،۷۹)
رقص در متن فرهنگ : رقص ممکن است به عنوان هنر، کار، آیین، مناسک، سرگرمی یا هر نوع ترکیبی از این قبیل قلمداد گردد. در اینجا رقص باید در متن فرهنگ با جامعه تولید کننده آن قرار گیرد، این اشتباهی فاحش است که تصور کنیم رقص زبانی جهانی است و سمبل های فرهنگی آن همه جا یکسان فهمیده می شوند.
رقص از پویایی نیز برخوردار است،" این پویای شامل تلاش، تنش و نیرویی است که حرکت رقص به نمایش می گذارد. پویایی رقص ممکن است از سکون تا جنبیدن را شامل شود و یا جابجایی و تغییر را در بر گیرد. پویایی رقص ممکن است بسیار سریع و یا کند باشد، تاثیر رقص به طور فزاینده ای با پویایی آن در ارتباط است. "(حرکت،رقص و بیان نمایشی،۸۰)
در نهایت رقص نیازمند تکنیک بوده و تکنیک یا مهارت برای به نمایش گذاشتن حرکت میباشد.
به منظور توصیف پدیده ای تحت عنوان رقص باید بدانیم که رقص دارای عوامل اساسی ویژه، طرح، مرحله اشاره، پویایی و تکنیک است. آثار رقص تحت تاثیر عوامل مرتبط با آن مثل موسیقی و یا لباس های مربوط به آن افزایش می یابد. در اینجا به عوامل رقص اشاره می شود از جمله:.
۱-عوامل اساسی:
رقص با داشتن طرح ویژه و معین مشخص می شود. یعنی رقص الگویی سازمانی و برنامه ریزی شده دارد. یعنی الگویی که از حرکت در زمان و مکان حاصل میشود. الگو در زمان به وسیله ریتم تامین می گردد.
"الگوهای مکانی مربوط به الگوی فضایی است که رقص در آن انجام می گیرد. این الگو شامل مسیر حرکت و نوع حرکت رقصندگان می شود. رقص های ابتدایی بیشتر بر روی ریتم تکیه دارند. الگوهای رقص از مراحلی ساخته شده اند، این مراحل از حرکات پایه ای انسان مثل راه رفتن، دویدن، پریدن، بر یک پا جستن، سر خوردن، تاخت کردن و جفت زدن تشکیل شده است."(رقص را همه ی انسانها بلدند،۷۹)
پا به زمین کوبیدن، چرخیدن و به این سو و آن سو جهیدن و جنبیدن نیز از جمله این حرکات پایه ای است. در رقص همچنین ممکن است برای توصیف احساسات از اشاراتی نیز استفاده شود. برخی از این نشانه ها نسبتاً طبیعی هستند. مثل چرخاندن یک نیزه به منظور نشان دان خشم یا چسباندن دستها به هم برای نشان دادن خواهش و التماس. علائم طبیعی در رقصهای ابتدایی و مدرن هنگامی به کار می رود که قصد تحریک مخاطب در کار باشد.
۲-اسباب و وسایل،
"عناصر بصری نیز در نمایش یک رقص به کار گرفته می شوند. در رقصهای شرقی این عناصر تابع حرکات و جنب و جوش بازیگران رقص نیستند اما از معنای آشکاری برخوردارند. مثلاً پوشیدن پوستین در مراسم آیینی، استفاده از نقاب ها و سربندها حکایت از باور انتقال قوای فوق طبیعی به بازیگران رقص دارد."(مشرق زمین،۷۷)
در واقع این وسایل ظاهر اصلی بازیگر رقص را پنهان می دارد و به او این امکان را می دهد که شخصیتی را در نظر دارد نمایش دهد.
۳- عناصر وابسته (موسیقی): رقص به خاطر وابستگی شدیدی که به ریتم دارد اغلب با موسیقی همراه بوده و بخشی از عمل آیینی به شمار میرود که هر جامعه ای آن را مورد نظر داشته و به نمایش می گذاشت. در جامعه ابتدایی انسان با آواز خواندن، فریاد زدن با دست زدن موسیقی مورد نیاز خود را تولید می کرد ،البته تهیه موسیقی مورد نیاز با توجه به سنت دینی جامعه انجام می پذیرد.
"انرژی غیر متعارف، جذبه، سکر و نشاط و یا دست یابی به چنان روحیه ی جمعی نافذ و عظیمی پدیدار شده است که بتوان توسط آن به دور از هر گونه تردید، بر نیروهای ناشناخته و ماوراء طبیعت و دغدغه ها و اوهام ذهنی غلبه یافت. از همین رو رقصیدن و پدیدار ساختن جنبش های یکنواخت، موزون و هماهنگ، در آغاز پیدایش هر آیین، بخشی لاینفک از آن تلقی می شده است."(فرهنگ و دین،۸۲)
منابع
۱- تاریخ رقص در ایران ، مجله هنر ، عیسی ذکاء، آبان و آذر ۵۸، شماره ۱۹۳ ، شهریور و مهر ۵۷، شماره ۱۹۲-۱۹۱ ، تیر و مرداد ۵۷ ، شماره ۱۸۹-۱۹۰، خرداد ۵۷ ، شماره ۱۸۸ ۲- حرکت، رقص و بیان نمایشی، مجله هنر ، مهر ۱۳۸۰، شماره ۴۴، نویسنده: لادیان رودولف، مترجم: یدالله آقا عباسی ۳- رقص را همه ی انسانها بلدند، مجله هنر ، پاییز ۷۹، شماره ۸۰، گفتگو با نادر رجب پور (مقاله) ۴- رقص در فرهنگ های بدوی ، هنر، فروردین ۵۷، شماره ۱۸۶ ۵- رقص (کرشمه ای فولکوریک) ، مجله اطلاع رسانی و کتاب داری، آذر و دی ۱۳۸۰، شماره۴۰-۳۹، نویسنده: علی رضا قبادی ۶- صحنه کلاسیک( رقص و تئاتر) ، مجله هنر، آذر و دی۷۹، شماره ۳۴و ۳۵، نویسنده: هورست، کوگیر ، ترجمه: سعید فرهودی ۷- فرهنگ و دین : رقص، بهار ۸۲ ،شماره ۲۰ ، مجله هنر ، مترجم : مهرانگیز اوحدی ۸- فرهنگ مصطلاحات عرفا و متصوفه، جعفر سجادی ، تهران، ۱۹۳۱ ۹- فرهنگ اشعار حافظ ، شرح مصطلاحات صوفیه در دیوان حافظ، احمد رجایی، تهران، ۱۹۶۲ ۱۰- فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی جلال الدین بلخی ، گردآورنده دکتر سید صادق ؟؟؟؟ ج ۴-۱ ، ۱۳۳۷ ۱۱- مشرق زمین، گاهواره ی تمدن، ویل دورانت ، گردآوری و تدوین: عباس شادروان ، انتشارات علمی فرهنگی ، تهران ، ۱۳۷۷ . (مقاله) ۱۲- مثنوی مولانا، تصحیح نیکسون، ج ۱۶، تهران ۸۶، انتشارات امیر کبیر ۱۳- نگاهی به تاریخچه رقص در ایران، مجله مقام موسیقایی،پاییز ۱۳۷۹، شماره ۸۰، جهانگیر نصراشرفی
بخش یازدهم
IMG_7692 سعدینامه 🌹دوشنبه هر هفته یک حکایت از بوستانخداوندگار سخن سعدی🦋 #بابچهارمدرتواضع #گوشهشهناز #دستگاهشور با دلنشینسهتار استاد باهنر شنیدم که فرزانهای حق پرست گریبان گرفتش یکی رند مست از آن تیره دل مرد صافی درون قفا خورد و سر بر نکرد از سکون یکی گفتش آخر نه مردی تو نیز؟ تحمل دریغ است از این […]
دنیای کودکان و نوجوانان ، دنیایی پر پیچ و خم و شلوغ از جنس خستگی نیست بلکه دنیایی از کلمات و عبارات و علائم کشف نشده و جدیدی است که نیاز به شنیدن و فهمیدن و تعجب کردن و سوال نمودن و خندیدن یا گریستن همزمان با کودک و نوجوان دارد. بنابراین وظیفه ی نویسنده […]
موسیقی در اندیشه عرفانی مولانا مولانا موسیقی را مربوط به آسمانها و بهنوعی علم غیب و راز میداند. برای مولانا موسیقی صرفاً یک رمز برای بیان رازها نیست؛ بلکه او به عنوان یک عارف به این مسأله معتقد است. ریشۀ این اندیشه، به فیثاغورس میرسد که معتقد بود، موسیقی از آن افلاک است. به عقیدۀ […]