نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
مسیحت؛ ایران در آن زمان پذیرای بسیاری از متفکران و رهبران مذهبی ای بود که در نتیجه سرکوب قیصران بیزانس جلای وطن میکردند. از جمله این افراد از (داماسکیوسDamaskios)(سیمپیکیوسSimplikios) و پنچ متفکر مدرسه «نو افلاطونی» دیگر نیز باید یاد کرد که پس از بستن مدرسه فلسفی آنها در آتن بسال ۵۳۱م توسط یوستینیان تصمیم گرفتند به ایران مهاجرت کنند. امری که به خوشآمد مزاج خسرو انوشیروان و دادن پناهندگی و اجازه کار و تبلیغ به آنان انجامید. در اینجا باید اشاره کنم، در مناطق شرقی سوریه و میانرودان تا سدهٔ ششم میلادی، انجیل « دیاتسارون» (انجیل «آمیخته »نوشته تاتیان سُریانی) رواج داشت و انجیل های چهارگانه ناشناخته بودند. احتمالاً اشاره مداوم اسلام به جعل انجیل توسط گمراهان ”قرآن سوره ۶آیه ۲۱و حدیث های منتسب به ابن عباس و…در باره جعل عمدی تورات وانجیل توسط یهودیان و مسیحیان” نیز اشاره به فراگیری انجیل های چهارگانه پس از این دوران است که در سده های بعدی به کنار زدن انجیل ”دیاتسارون„ انجامید. ایده های “تاتیان” ایده های ضد یونانی بودند که در یک نوشته مهم او بنام “خطاب به یونانیان” انعکاس یافت. با بالا گرفتن فشار کلیسای روم بر مخالفینش و افزایش کوچ اجباری عرب های سوری به ایران توسط شاهان ساسانی، گرایش مسیحی-عربی نیز به ایران انتقال یافت و بیشتر در مناطق شرقی ایران “خراسان” سکنی گزیدند. در کتاب “چگونه مسلمان شدیم” کوچ های اجباری عرب های مسیحی به ایران مفصل شرح داده شدهاند. بهرحال همانگونه که گفته شد، مهاجرت این مردم در سده سوم “۲۶۰م توسط شاپور اول” و پیش از شورای نیقیه آغاز شد. آنچه که در این شورا گذشت براین مردم پنهان نماند. اما آنچه که بعدها و پس از سال ۴۱۰م. در شورای سلوکیه-تیسفون (مدائن)اتفاق افتاد از چشم آنها دور ماند. پس از این شورا اعراب باقی مانده در مناطق سوریه و غرب ایران، نظریه “تثلیث” را پذیرفتند و بدین ترتیب تنها عرب هایی که فعالانه علیه نظریه تثلیث مبارزه میکردند، عرب های ساکن ایران (یعنی عرب های ایرانی) بودند. البته این عرب های ایرانی در طول اقامت طولانی مدت خود در ایران، عقاید خود را در شابلون های موجود باورهای ایرانی ریخته و از این طریق آنرا بنوعی به یک مذهب «جدید» تبدیل کردند. با این حال در آن زمان این دین هنوز خود را از دین «مسیح »تمیز نمیداد. از آنجا که مسیحیت از بطن یهودیت برخاسته بود، میتوان این تصور را کرد که در دو سده اولیهٔ خود با تعدد جریانات متنوعی از این آئین همراه باشد. مسیحیت اولیهٔ زاده از یهودیت با رنگ و بوی یونانی و تحت تأثیر سمبل های ایرانی و دوآلیستی «نیکی و پلیدی» قرار داشت. بنابراین جای تعجب نیست که اسلام اولیه هم ترکیبی از مذهب یهودی -عربی، مسیحی و فرهنگ های پارسی «زُروانی،زرتشتی و بودایی» بوده باشد. بهرحال لازم است اینجا اشاره ای کوتاه به بت پرستی بکنم، بر خلاف آنچه که امروزه ادعا میشود مفهوم مبارزه با “بُت” ریشه اسلامی ندارد و در مناطق شرقی ایران به معنی کاملاً متفاوتی استفاده میشد. در خراسان آن زمان منظور از بُت همان «بودا» بود. ایرانیان بودایی معابد خود را «بُدخانه» می نامیدند و همانطور که میدانیم این مفاهیم هیچ ربطی با (بت پرستی) مورد نظر اسلام نداشت. بزرگترین معبد بودایی آن زمان یعنی “نوبهار” در افغانستان امروزی قرارداشت «بهار بتخانه بتکده، فرهنگ معین»، همچنین نام شهر بخارا پایتخت فعلی ازبکستان نیز از همین مفهوم میآید.
نویسنده : “ی،صفایی”
این مطلب بدون برچسب می باشد.