تاریخ شکلگیری ایران (۲۸)-ی صفایی
طلوع و افول سلسله ساسانیان؛
مرگ یزدگرد اول و به روی کار آمدن بهرام پنجم یا همان بهرام گور:
متاسفانه در دوران پادشاهان ایران به خصوص ساسانیان هر زمان پادشاهی فوت میکرد یا کشته میشد این مغ ها و اعیان و اربابان بودند که یکه تازی و یارکِشی میکردند که کدام یک از پسران پادشاه را به تخت بنشانند. این دور تسلسل همچنان ادامه داشت تا نوبت به پسران یزدگرد رسید.
در آغاز طبیعی است که اعیان ایران کوشیدند پسران وی را از تخت پادشاهی محروم کنند، یعنی حتی تا این حد هم پیش میرفتند و در تاریخ این نوع برخوردها بسیار است. بواقع قصد داشتند به جای ایشان یکی از افراد منتسب به شاخهٔ سلالهٔ ساسانی را پیشنهاد کنند. شاپور فرزند یزدگرد که حاکم ارمنستان بود و میل داشت تاج و تخت ساسانی را تصاحب کند وارد پایتخت شد، اما به دست اعیان به قتل رسید و شاهزاده ای خسرو نام را به تخت نشاندند. این حرکت را اعیان برای رهایی از سلطه یزدگرد، مایهٔ خرسندی خود میدیدند، ولی لاجرم دوست نداشتند طعمهٔ انتقام جویی فرزندان یزدگرد شوند. بهرام فرزند دیگر یزدگرد در زمان پدرش در دربار «منذربن نعمان سلطان حیره» بود.
لازم است توضیحی بدهیم در خصوص (حیره)، حسن پیرنیا مینویسد: «حیره شهری بود در یک فرسخی کوفه، نام آن را آرامی میدانند و به معنای چادرها است. بنای این محل را به بخت النصر نسبت می دهند. در زمان ساسانیان در اینجا ملوک لُخمی سلطنت داشتند و دست نشانده ایران بودند. خسرو پرویز در ۶۰۲ این سلسله را منقرض و حاکمی در آنجا معین کرد. بعد از اینکه حیره بدست مسلمین افتاد، از جهت بنای کوفه تنزل یافته و قبل از قرن دهم یا چهاردهم هجری به کلی از میان رفت.»
باری، بهرام به یاری سپاهیان عرب که منذر در اختیارش قرار داده بود تخت و تاج پدر را به دست آورد. بزرگان وقتی دیدند که بهرام به قصد پادشاهی آمده تاج شاهی را در بین دوشیر نهادند. بین خسرو و بهرام هر کسی برنده است، او شاه میشود.
بهرام دلاوری جنگجو و شکارچی معروف و به خصوص به شکار گور علاقه زیادی داشت و بدین سبب به بهرام گور ملقب بود. وی در نبردی جانانه هر دو شیر را می کشد و تاج را بر سر مینهد و خسرو هم که علاقه ای به پادشاهی نداشت، کنار میکشد. بهرام که از کودکی در حیره نزد نعمان پدر منذر پرورش یافته بود، غیر از مهارت در سوارکاری و تیراندازی در آنجا در قصر با شکوه اوقات را به موسیقی و شعر و شکار میگذارنید. این پادشاه در اداره امور ملک چندان مداخله ای نداشت و کارها را به اعیان دولت و به ویژه مهر نرسه (نرسی) و وزورگ فراماندار بزرگ خویش (از خاندان اسپندباد) محول کرده بود.
با این حال به بهرام نسبت میدهند که اخذ مالیات های عقب افتاده را که در عهد سلطنت او جمع شده بود لغو کرد و در سال جلوس خویش به تخت شاهی ثلث مالیات ارضی را به تمام مردم بخشید. در عهد بهرام گور (از سال ۴۲۱ تا ۴۳۸) سیاست دولت ایران نسبت به محافل مسیحی خصمانه بود.
منابع موجود در این خصوص: مهر نرسه را یکی از پر حرارت ترین هواخواهان کیش زرتشت معرفی می کنند که معابد بسیار می ساخت و آشکارا به مخالفت با مسیحیان می پرداخت و آنان را مورد تعقیب و آزار قرار میداد. مسیحیان بر اثر فشار مخالفان خویش کوشیدند تا از ایران به خارج فرار کنند ولی قبایل عرب به امر مهرشاپور مؤبد مؤبدان از حرکت ایشان ممانعت کردند. بسیاری از فراریان به دست اعراب مزبور کشته شدند. وضع چنان وخیم شد که اسقفان نستوری مجمعی تشکیل داده از مذهب اورتودوکس یونان خارج شدند و هرگونه رابطه ای را با کلیسای روم شرقی قطع کردند. بدین طریق از سیاست نزدیکی به روم شرقی صرف نظر شد و همین نوع سرکوبها موجب جنگ بین ایران و روم شد.
ادامه دارد…..
صفا🌹
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0