تاریخ ایران

تاریخ شکلگیری ایران (۳۹)-ی،صفا

تاریخ شکلگیری ایران...

تاریخ شکلگیری ایران (۳۹)

طلوع و افول سلسله ساسانیان؛

 

هرمزد چهارم:

قبل از اینکه بپردازم به پسر کسری و روایات شرقی که گیرشمن اشاره کرده، لازم دیدم که در حافظه ما ایرانیان بماند که این پادشاه را بعنوان شاهی با کمال مطلوب، مدافع ملل، فریفتهٔ عدالت، جدی و در عین حال نیکخواه معرفی میکنند. دورهٔ سلطنت وی را چه از نظر پیشرفت سیاسی و نظامی و چه از نظر مکتسبات تمدن ایرانی در فنون، علم و ادبیات، شاید بتوان درخشانترین عهد ساسانی محسوب داشت. من سعی کردم دوران این پادشاه را خیلی چکیده کنم، چون واقعا برای شناخت دوران بخصوص ساسانی که تاریخ به دورغ حمله اعراب را منجر به سقوط آن میداند، باید با واکاوی بهتر این دوران را بدرستی بررسی کرد. هرآنچه که تاکنون از نظر شما گرامیان گذشت بیان تاریخی بود که من توانستم آنرا از گوشه و کنار جنگها، کوچ ها و دریاها و….. برایتان نقل کنم.

روحانیان زرتشتی، مسیحی، یهودی، و نستوریها و کوچ هایی که صورت گرفت و

اختلافات مذهبی نقش بسیار مهمی را بازی کردند که بمرور به نقطه سقوط این امپراطوری بزرگ میرسیم.

هرمزد چهارم پسر خسرو اول بگفته تاریخ

(۵۷۹-۵۹۰) مردی شایسته، با هوش و

تحصیلکرده بود. وی میخواست سیاست پدر را تعقیب کند و مانند او بر نجبا و روحانیان مسلط باشد اما چون کمتر جانب احتیاط را رعایت میکرد به زودی خود را در میان مشکلاتی که از طرف طبقه مقتدر در جامعه ایران ایجاد شده بود، گرفتار دید و برای تثبیت وضع خویش به رعایای مسیحی اتکا نمود. همین امر موجب عکس العملی قویتر از جانب روحانیان زرتشتی گردید. وضع خارجی ایران نیز وخیم میشد. نتایج سیاست بیزانس کم کم آشکار شد و شاهنشاهی ایران را مجبور کرد به مقابله با دشمنان بشتابد و در آن واحد در سه جبهه بجنگد. یکی از بزرگترین فرماندهان عصر بنام بهرام چوبین در جبههٔ هونها در شمال و جبههٔ ترکان در مشرق به یک سلسله پیشرفتها و فتوحات نایل آمد اما در عملیات ضد رومیها شکست خورد.

هرمزد از عملیات اخیر ناراضی بود و بهرام را مورد بی لطفی قرار داد. در نتیجه بهرام که در نزد سربازانش بسیار محبوب بود شورش کرد. در نظر نجبا، زمان برای تصفیهٔ کار خود با هرمزد مساعد بنظر میرسید. در نتیجه آنان وی را محبوس کردند، اما آتور در کتابش (ایران در زمان ساسانیان) مینویسد که او را کور کردند.

باری پسرش خسرو دوم (۵۹۰-۶۲۸) را جانشین وی ساختند اما بهرام چوبین هدفی عظیم داشت. وی چون نسبش به نجبای اشکانی میرسد و از خانواده بزرگان بود یعنی از خاندان مهران، میخواست به تاج و تخت برسد. از این رو به اتکاء سپاهیان خود پایتخت را محاصره کرد و خود را شاه خواند و این سوءقصد نسبت به مقام سلطنت از جانب شخصی که از خانواده ساسانی نبود، جنایت محسوب میشد.

در مقابل این کودتا، خسرو عاجز بود و ناگزیر به امپراتور موریق یا همان موریکیوس پناه برد. او هم از خسرو حمایت کرد و سپاهیانی را همراه وی فرستاد که بوسیله آنان توانست بهرام را ساقط کند و تاج و تخت خود را بدست آورد. بهرام کشته شد اما این کمک رومیها باعث شد که ارمنستان را از دست بدهد و سرحد یونان به دریاچه وان تفلیس رسید.

تاریخ ایران از اینجا به بعد بگونه ای رقم میخورد که منجر به سقوط ساسانیان می

شود.

 

ادامه ….

صفا🌹