مقدمه
سخن کوتاه
درودتان باد
گرامیان، بویژه نسل جوان و پویا! تلاش کردم مروری کوتاه از رویدادهای تاریخی سرزمین خورشیدمان را از شکلگیری تاریخ باستان و سپس از فراز و فرود شاهنشاهی ساسانیان بازگو کنم. آنچه به فرود و فروپاشی ساسانیان برمیگردد، بر خلاف تاریخ سنتی، نه توسط حمله اعراب خارج از مرزهای ایران بلکه در مرتبه نخست به علت دو بار شکست ایران در جنگ علیه بیزانس بوده که شیرازۀ این امپراتوری را در هم فرو ریخت و بدان منجر گردید که طی چهار سال پس از شکست دوم در سال ۶۲۷ میلادی ده پادشاه در ایران به قدرت رسیدند. آشوب در مرکز قدرت پادشاهی ساسانی و از هم پاشیدگی ارتش باعث گردید که از هر گوشۀ این قلمرو قیام و آشوبی آغاز گردد که بخش بزرگی از این جنگها توسط عربهای ساکن ایران در عراق امروزی و خراسان بزرگ رهبری میشد. عربهای ایران ولی مسلمان نبودند بلکه عمدتاً مسیحی بودند، البته مسیحیانی که هنوز آیین شریعت یهود را قبول داشتند ولی عیسا را برخلاف کاتولیکها فرزند خدا نمیدانستند بلکه پیامبر خدا میدانستند. همین جریان مسیحی بود که سرانجام به اسلام دگردیس شد. رد پای این مسیحیت به شکل بسیار نیرومندی در قرآن بازتاب یافته است.
منابعی که مورد استفاده قرار گرفته بشرح زیر میباشد:
تاریخ ایران – ژنرال سرپرسی سایکس
ترجمه – سیدمحمد فخر داغی گیلانی
روزگاران تاریخ ایران – دکتر عبدالحسین زرین کوب
ایران از آغاز تا اسلام – ر.گیرشمن
ترجمه – محمد معین
تاریخ ایران قدیم – حسن پیرنیا (مشیرالدوله)
کلیات تاریخ – هربرت جرج ولزبا تجدید نظر ریموند پوستگیت
ترجمه – مسعود رجب نیا (جلد اول)
تاریخ ایران از دوران باستان تا پایان سدهٔ هجیدهم میلادی، ن. وپیکو لوسکا یا
آ.یو.یاکوبوسکی-ای.پ.پطروشفسکی-
آ.م.بلنیتسکی-ل.و.استرویوا
ترجمه کریم کشاورز
آغاز اسلام – از اوگاریت به سامره
فُلکر پُپ
ترجمه ب. بی نیاز (داریوش)
وبا کمک از کتابخانه اندیشکده اِناره
ایران در زمان ساسانیان
پروفسور آرتور کریستین سن
ترجمه – رشید یاسمی
که بصورت Pdf بود و اصل کتاب را در دست نداشتم.
گرد آوری و تنظیم از
ی.صفایی (صفا)
در عهد باستان، محوطه ای که اقوام ایرانی الاصل – یعنی آنان که جزوی از قسمت شرقی خانوادهٔ بزرگ هند و اروپایی بودند- در آن سکونت داشتند، بسیار پهناور بود. ایرانیان از شط فرات تا آسیای غربی و مرکزی و حتی سر حدهای چین، و از روسیه جنوبی تا مصب شط سندرا اشغال کردند. پارسیان و مادها، سگزیان و سرمتها، خوارزمیان، سغدیان و بلخیان، کوشانیان و سکاییان، هفتالیان و ساکنان واحه های ترکستان چین، اقوام ایرانیی بودند که در اعصار مختلف، ممالک خود را تشکیل دادند و تمدنهایی برای خود بوجود آوردند و هنر خویش را طرح ریخته پرورش دادند. این اقوام ایرانی که بخشی از آنان خانه نشین و بخش دیگر بدوی و متحرک بودند، جهان قدیم را به سه قسمت کردند: خود آنان مرکز را اشغال نمودند و بدینوسیله مغرب -یعنی تمدنهای سامی و یونانی و رومی – را از شرق اقصی یعنی چین و هند جدا ساختند. بنابراین به سهولت میتوان به اهمیت وظیفه میانجی گری که اقوام ایرانی در تماس و نزدیکی بین فرهنگهای غربی و شرقی و همچنین در توسعهٔ تمدن جهانی داشتند پی برد. تاریخ نشان داد که این قوم پارس بود که وظیفه عمده ای را در حیات اقوام ایرانی ایفا کرد.
آذربایجان -که اصطلاحاً آنرا (برزخ مادی)
گویند- بواسطهٔ جاده هایی که از سمت شمال غربی و شمال شرقی بطرف آن می رود یکی از سهلترین نواحی مملکت از نظر رفت وآمد است. این ایالت که از دوشکاف زره کوهستانی ایران محسوب میشود، در طی تاریخ شاهد ورود و اقامت مادها، پارسیان، کردان مغولان و ترکان تاتار در دره های حوالی دریاچه بوده است. سلسله مادی و پارسی از آنجا برخاسته. بعلاوه در این ناحیهٔ که به منزلهٔ مدخل ایران است شاهنشاهی پارس قرنها به نگهبانی پرداخته و راه بسیاری از مهاجمان را که از جلگه های روسیهٔ جنوبی آمده و قفقاز را در نوردیده بودند، بوسیله ایجاد استحکاماتی که هنوز برپا مانده، سد کرده است.
در مشرق، سلسله البرز جبال خراسان را ایجاد میکند که چندان مرتفع نیست.
خراسان هم مانند آذربایجان چهارراه اقوام است و تا آخر قرن نوزدهم میلادی مورد تاخت و تاز ترکمانان بوده است.
پادشاهان ساسانی برای دفاع از خود در آنجا دیواری آجری بطول چندین کیلومتر بنا کرده بودند که بقایای آن هنوز دیده میشود. از این منطقهٔ شمال شرقی ایران چندین سلسله مانند اشکانیان و صفویهٔ و قاجاریه برخاسته اند. (دکتر یارشاطر مینویسد: صفویه از شمال غربی برخاسته اند) و ( م. هم مینویسد: چنانکه خواهیم دید، مرکز پارسیان نخست شمال ایران بوده است) بهرحال هنگامیکه سر حدهای سیاسی شاهنشاهی ایران در سمت مغرب زاگرس به اقطار کشیده شد در همین دشت بود که بزرگترین شهر پایتخت -شوش-ایجاد شد.شوش مرکزی اداری بود که با وسایل ارتباطی سهل با بین النهرین و آسیای صغیر مربوط گردید.
باری در عهدی که آنرا میتوان بین ۱۰/۰۰۰ تا ۱۵/۰۰۰ سال ق.م. قرار داد، تغییر تدریجی آب و هوا صورت گرفت، عهد بارانی از بین رفت و عهدی که اصطلاحاً آنرا عهد خشک نامند و هنوز هم ادامه دارد.کم شدن باران از یکطرف و سطح بلند دریاچه ها و دریاهای داخلی از سوی دیگر ،جریان رودها و جویبارهایی راکه آب کوهستانها را با خود می بردند کند ساخت. بر اثر نظم جریان رودخانه ها در مصب آنها ذخایر رسوبی گرد آمده تشکیل قطعه زمینهایی را داد که بزودی سر از آب بیرون آوردند و حد فاصلی میان دشت آینده یا دره با خود کوه تشکیل دادند. در این عهد انسان پیش از تاریخ که بیشتر در ایران می زیست، در سوراخهایی که در جوانب پر درخت کوه ها حفر میشد و بوسیله شاخه های درختان مسقف میگردید، زندگی میکرد و یا غالباً یکی از غارها یا پناهگاههای سنگی متعدد را که اغلب آنها عبارت از بستر زیر زمینی رودهای کهن بود، اشغال می نمود.
در بهار ۱۹۴۸ برای نخستین بار آثار بقایای انسان عهد مزبور در حفاری غاری در
«تنگ پیده» در کوههای بختیاری واقع در شمال شرقی شوشتر تشخیص دادند.
تاریخ شکلگیری ایران (۲)
ابوالفضل بیهقی در تاریخ مسعودی مینویسد: «در تواریخ چنان می خوانند که
فلان پادشاه فلان سالار را به فلان جنگ فرستاد و فلان روز جنگ یا صلح کردند و آن را بزد و برین بگذشتند، امامن آنچه
واجب است به جای آرم.»
باری تاریخ ایران دوران وسیعی را در بر گرفته است، اطلاعاتی از اقوام ایرانی زبان که مربوط به یکهزار سال پیش از میلاد مسیح میباشد در دست است. در عهد عتیق ایران با مصر و یونان تماس پیدا کرد و زمانی بسیاری از نواحی آشور و بابل و اوراتور و آسیای میانه را زیر یک لوا متحد ساخت. ایران اگرچه زیر پوشش تازیان رفت ولی آنان را مطیع و تابع فرهنگ و تمدن خویش ساخت.
حفاریهای باستانشناسی که صورت گرفته، نشان میدهد که ایران در چهارمین هزاره قبل از میلاد یکی از کهن ترین کانونهای زراعت در جهان است. در ضمن دانه های جو و گندم که پنچ تا شش هزار سال از عمرشان میگذشته یافت شده.
قبیله هایی که در دوران باستان در فلات ایران می زیستند از لحاظ نژادی به گروه ایرانی تعلق داشتند و زبان های این گروه جزء شاخهٔ خاوری زبانهای هند و اروپایی میباشد. در برخی نواحی قیبله هایی زندگی میکردند که به زبان های گروه های لسان دیگر سخن میگفتند (مثلا در عیلام که بعدها خوزستان نامیده شد)
اما نیرومندترین قیبله ها ایرانی مادها بودند که مندرجاً در شمال باختری ایران سکونت اختیار کردند و در جنوب مقر ایشان قبیله های پارسی مستقر گشتند.
در شمال خاوری فلات ایران قبیله های باکتریان (باختریان) می زیستند. در آسیای میانه هم از عهد کهن مسکن قبیله های
ایرانی زبان بوده است. بهرحال پیش از فتوحات، قبیله های ایرانی بر پایهٔ جماعت عشیرتی قرار داشته اند که پیر عشیره ها در رأس آن بود. خانواده (که پدر رئیس آن بود) جزو جماعت عشیرتی شمرده میشد. دسته ای از جماعت عشیرتی قبیله (زانتو) را تشکیل می دادند و قبیله رئیس یا پیشوایی را شاخص میکرد. اتحاد قبیله ها نیز بنوبهٔ خود واحدهای بزرگتر اجتماعی را تشکیل میداده که در باره آن بارها در اوستا دین زرتشتی آمده است.
در عهد عتیق قبیله های ایران و هند -که با نام مشترک آریایی ها نامیده میشدند- زبان مشترک داشتند و سازمان اجتماعی و افسانه های اساطیری ایشان همانند بود. هرودوت مورخ یونانی (قرن پنجم پیش از میلاد) از وجود شش قبیلهٔ ماد اطلاع داشته که توسط «نخستین شاه» بنام یوکا (دیوکاس) متحد شده بودند ولی جریان اتحاد قبایل پیشتر آغاز گشته بود.
سرزمین ماد در همسایگی دولت های بزرگ متمدن و با فرهنگ قدیم یعنی آشور و اورارتو و در طی مبارزه علیه قبایل چادر نشینی که از سوی خاور به آنها حمله می کردند بصورت دولتی مستقل در آمد. دولت قدیم اورارتو که در دامنه های جنوبی قلل جبال قفقاز قرار داشته حریف و رقیب نیرومند شاهان آشور شمرده میشده و در سال ۸۶۷ پیش از میلاد سلمنصر دوم نام این کشور را در کتیبه ای ذکر میکند.
مبارزه میان اورارتو و آشور از لحاظ تاریخ اقوام ایرانی مهم بود، زیرا اقوام مزبور در نواحی ماننا (مننا) و پارشوآ (به زعم بعضی از مورخان معتبر پارشوآ غیر از پارس است.—م) که در آغاز قرن نهم پیش از میلاد متعلق به اورارتو بوده ساکن بوده اند.
ادامه ….
صفا
نویسنده : ی ، صفایی
ارسال دیدگاه