نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
طلوع و افول سلسله ساسانیان؛
-سقوط ساسانیان، چگونه و چطور –
شهربراز ،سردارِ خسرو در خطهٔ سوریه انطاکیه و افامیه را گرفت و چندی بعد دمشق را تصرف کرد (۶۱۴ م) و از آنجا به فلسطین تاخت. بیت المقدس در ۶۱۵ میلادی غارت شد.
هراکلیوس که محاصره کالسدون (خالکدون) را مرادف تهدید قسطنطنیه می دید، به دنبال تبادل نظر با شاهینِ سردار، فرستادگانی را با در خواست صلح نزد خسرو فرستاد. اما متاسفانه باز خسرو پیشنهاد صلح را با تحقیر و غرور رد کرد. فرستادگان قیصر را به زندان فرستاد و شاهین را تهدید و توبیخ کرد که چرا هراکلیوس را دست بسته به درگاه پادشاه خویش نفرستاده است و جنگ ادامه داشت.
خسرو دوم به دلیل تجربه و شناختی که از دربار بیزانس بدست آورده بود و همچنین از طریق مسیحیان پیرامونش مانند همسرانش شیرین و مریم, وزیر مسیحی اش یزدین و پسر وزیر شمتاء، (پزشک مسیحی دربار گابریل سینجاری) که همه پیرو مسیحت منوفیزیک (یعقوبی) بودند، بخوبی از حساسیت های دینی-سیاسی بیزانس آگاهی یافته بود. بعبارتی خسرو دوم از اهمیت صلیب مقدس و مقبره ی مسیح (مقبره رستاخیز) اطلاع دقیق داشت، طولی نکشید که پیامدهای قابل انتظار این دست درازی، خود را نشان دادند. در همین اوضاع نابسامان بود که هراکلیوس در سال ۶۱۸ میلادی تصمیم گرفت از مناطق شرقی بیزانس دست بکشد. به هر روی هراکلیوس درسال ۶۱۸ م بر آن شد که قسطنطنیه را رها کند و پایتخت را به سیسیل انتقال بدهد و بیزانس را در شکل یک ماگنا گریسیای «Magna Graecia- یونان بزرگ» مسیحی با بقایای قلمرو هایش در ایتالیا،
اسپانیا و شمال آفریقا از نو سازماندهی کند. البته باید به این نکته اشاره کرد که هراکلیوس به ادامه امپراتوری به آن شکل و عظمتی که موریکیوس در وصیت نامه اش قید کرده بود، اعتقادی نداشت. باری شرق بیزانس به منصوبین (پرتورین های محلی) سپرده شد. آنها به منزله فرمانده کل قوا انجام وظیفه میکردند و در مناطق شرقی خود را امیرالمؤمنین می نامیدند.
آنها از سده ی ۶ میلادی در سوریه و غرب شبه جزیره ی عربستان به عنوان گماردگان یا منصوبین بیزانس، آن مناطق را اداره میکردند.
نویسنده : ی ، صفایی
این مطلب بدون برچسب می باشد.