نشانه شناسی اجتماعی رمان «سال‌های ابری» نوشته علی اشرف درویشیان

تحلیل شخصیت تا لحن در رمان سال‌های ابری- دکتر فاطمه رنجبر

شخصیت‌ها، کنش‌ها و نشانه‌های متنی در رمان «سال‌های ابری»

اهمیت شخصیت در داستان از هر عنصر دیگری بیشتر است؛ زیرا این شخصیت است که داستان را به جلو می‌برد. حوادث نیز به تبع حرکت و کنش‌های شخصیت ها در داستان رخ می‌دهند. هر قدر شخصیت ها پیچیده تر باشند داستان نیز پیچیده تر می‌شود و هر قدر شخصیت ها ساده تر و منفعل تر باشد، داستان بیشتر به سطح می‌آید.
شخصیت‌ها؛ اشخاص ساخته شده (مخلوقی) هستند که در داستان، نمایشنامه و… ظاهر می‌شوند. کیفیت روانی و اخلاقی و رفتاری آن‌ها می‌تواند از نظر نشانه شناسی با اهمیت باشد زیرا شخصیت سازی عاملی محوری است که تمامیت قصه بر مدار آن می‌چرخد. کلیه‌ی عوامل دیگر در متن از جمله عینیت، کمال، معنا و مفهوم و حتی علت وجودی خود را از شخصیت ها کسب می‌کنند. دررمان سال‌های ابری بیشتر شخصیّت‌‌های اصلی داستان سنّتی‌اند که دلالت بر تمرکز درون‌مایۀ داستان بر هویّت سنّتی فرهنگ ایرانی دارد. در واقع این رمان، مملوازشخصیت هایی است که هیچکدام قهرمان نیستند. همه‌ی شخصیت‌ها برگرفته از افراد جامعه‌اند و با اصول سبک رئالیسم خلق شده‌اند. در واقع به نظر می رسد نویسنده شخصیت‌ها را خلق نکرده بلکه آن‌ها را معرفی می‌کند. او به درون شخصیت‌ها کاری ندارد و تنها اعمال و گفتارشان را روایت می‌کند. او تمام افرادی را که در زندگی‌شان چیزی وجود دارد که برای خواننده جالب باشد؛ گرد هم آورده و شخصی چون شریف را از کودکی تا بزرگسالی واداشته تا حکایت زندگی آنان را بازگو کند. آن‌ها عموماً تیپ‌هایی از جامعه‌اند نه افرادی غیر معمولی که از ذهن نویسنده ساخته شده باشند.
خواننده در این متن با تیپ های مختلف جامعه آشنا می‌شود و عقاید و طرز زندگی هر کدام را می‌شناسد و درکل، در جریان مسیر جامعۀ ایرانی قرار می‌گیرد.
نویسنده می‌خواهد خواننده را در جریان تمام مراحلی که گذرانده و بر او تأثیر گذاشته قرار دهد؛ مراحلی که راه او را برای قرار گرفتن در جریانی خاص مشخص می‌کند؛ علت‌هایی که از یک پسر بچه‌ی کوچک، سرانجام مردی مبارز می سازد. نویسنده در پردازش نقش شخصیت‌ها خیلی گسترده عمل می‌کند و یکی ازعلل موفقیت سال‌های ابری همین شرح و تفصیل زندگی شخصیت‌های متعدد است.
در این روایات چند نوع شخصیت وجود دارد: شخصیت‌هایی که دائم در رمان حضور دارند (مانند افراد خانواده)،
شخصیت‌های موقتی که به طور مقطعی در رمان حضور پیدا می‌کنند (همسایه‌ها)،
شخصیت‌هایی که در داستان حضور ندارند؛ اما نامشان شنیده می‌شود (مثل دکتر مصدق، یار محمد خان، داوریشه، دست آبی پوش و…). عمدۀ شخصیت پردازی روی شریف متمرکز شده است (راوی داستان)، او کودکی آرام، دلسوز، مهربان و ظلم ستیز است.
شریف شخصیتی است که همواره بغضی گلوگیر آزارش می‌دهد. روش نویسنده در معرفی راوی در ابتدای داستان خوب و کامل است و توانسته حالات و افکار کودکی و شخصیت بزرگسالی او را نشان دهد.
از شخصیت‌های مهم دیگر داستان می‌توان به مشی بوچان (پدر شریف) اشاره کرد. مردی ساده و جبری مسلک. او در خانه مقتدر و مردسالار است اما در بیرون از خانه مظلوم و سربه زیر است به طوری که به راحتی می‌گذارد حقش را ضایع کنند. راوی در حالی که او را به عنوان پدر بسیار دوست می‌دارد، اما نسبت به اعمال او از جمله زورگویی و کتک زدن اعضای خانواده ومنفعل بودن او در امور مربوط به س اقتصاد خانواده و همچنین مسائل مربوط به تحصیل بچه‌ها، کینه ای قلبی دارد. او تنها شخصیتی است که به صورت واضح و صریح نشانه‌های مرد سالاری را در داستان تداعی می‌کند.
«وقتی بابام می‌گوید هیچ نمی‌خوریم، یعنی هیچ چیز نباید خورد!»(درویشیان:۱۳۷۹،۴۵۵).
راوی در چند جای داستان با توسل به یکی از افسانه‌های قدیمی، او را «دیو بی شاخ و دم» می‌نامد. شخصیت دیگر موردد توجه در این داستان، مادر است. او همواره یا در پیکار مداوم با تقدیر محتوم خود است و یا بر آرزوهای از دست رفته‌اش می‌موید. زنان در این متن موجوداتی ضعیف، بی پناه و ذلیل توصیف شده‌اند، به طوری که راوی همواره مادر خود را چنین توصیف می‌کند:

«چهره ای بی رنگ، لگد کوب شده زیر پای اشک و عرق، با لب‌های خشکیده و بی خون و مرده …» (همان:۴۰۱).
نگاه نویسنده در این داستان نسبت به زنان، نگاهی جانبدارانه است و همواره مستقیم و غیر مستقیم به شرح بدبختی آن‌ها می‌پردازد و ستم‌هایی بر زنان می‌شود را به عنوان یک « امر نشانه ای» در یک جامعه‌ی پدر سالار به تصویر می کشد. یکی دیگر از شخصیت‌های محوری و تأثیر گذار داستان، شخصیت بی بی است. شریف او را بسیار دوست می‌دارد. بی بی زنی رنج کشیده است. تأثیر شخصیت بی بی بر شریف در تمام مراحل زندگی اش پیداست. در شخصیت پردازی بی بی، به عنوان مادر بزرگی مهربان، همه‌ی جوانب رعایت شده است. او مثل بیشتر مادر بزرگ‌ها، مهربان و قصه گو و خوش طبع است. او همواره غصه دار است، اما بسیار رک و بی پرواست، از خلال درد دل‌ها و سخنان وی می‌توان به گذشته‌ی او و همچنین اجتماع به شدت مرد سالارانه ای که در آن می‌زیسته پی برد. در واقع ذهن وی جایگاه تلاقی امرهای نشانه ای و نمادین است، از دیگر شخصیت‌های تأثیر گذار دیگر این داستان دایی سلیم است. در واقع شخصیت او در سراسر داستان با صفاتی نظیر خوش قلبی، وطن دوستی، حامی رعایا، دلیر و حق گو ترسیم شده است. سلیم با آزادی خواهان هم پیمان شده و علی رغم تنش‌ها و رخدادهایی که به واسطه‌ی مبارزاتش در حزب توده و کمپانی برعلیه اربابان و ستم گران، برای خانواده به وجود آمده، عشقی عمیق نسبت به خانه و خانواده‌ی خود دارد. او و برادرش همیشه دعواهای سیاسی دارند حامد برادر بزرگ او طرفدار دکتر مصدق است اما سلیم هرگاه مصدق را در کنار ملت می‌بیند از او پشتیبانی می‌کند. این مؤلفه‌ها شخصیت مبارز و طغیان گر او را نشان می‌دهد و ذهن و شخصیت او را به صورت امر نشانه ای شکل می‌دهد. فردی مبارز و دلسوز که برای حزب کارگر و همچنین ملت و عقایدش می‌جنگد. عمو الفت از شخصیت‌های دیگر داستان است . عمو الفت شوهر بی بی است که فردی منفعل، ترسو و بز دل است. او در این داستان، ضد قهرمان نیست اما نماینده‌ی تیپ منفعل و ترسو در جامعه است که برای تغییر اوضاع خود و دیگران کوچک‌ترین حرکتی نمی کند. در واقع او نماینده‌ی قشر عوام در جامعه است. او همواره به فکر منافع آنی خود است. شخصیتی که هرگز برای عوض کردن شرایط تلاشی نمی‌کند و به شرایط موجود راضی است تا خدا چه بخواهد!… سایر شخصیت‌های سال‌های ابری هم از میان مردم عادی انتخاب شده‌اند مردم معمول کوچه و بازار که همواره زیر فشار اقتصادی در آتش فقر و بی عدالتی می سوزند. در واقع درویشیان با انتخاب آدم‌های داستانش از بین مردم کوچه و بازار، به آفریدن داستانی رئالیستی پرداخته است. این آدم‌ها همان اشخاصی هستند که نه قهرمان‌اند و نه خصوصیات ویژه ای دارند، بلکه آدم‌های عادی و معمولی‌اند که اکثریت قریب به اتفاق جامعه را تشکیل می‌دهند. این شخصیت‌ها اکثراً عامی و خرافاتی‌اند و عقایدشان از حرف‌ها و اعمالشان پیداست. در داستان گاهی زندگی برخی از این اشخاص بزرگنمایی شده و بیشتر در زندگیشان کنکاش شده است. راوی توانسته روی نقاط درد، انگشت بگذارد و نقاط حساس را برجسته کند. زندگی افرادی چون بمانعلی و خاله چشمه و یا آقا مرتضی و نیرسادات از نقاط قوت این رمان است.

لحن، گفت و گوها و زبان

در اصطلاح روايت شناسان، لحن نه تنها به معنای شيوة بيان هرشخصيت گفته می‌شود بلكه به معناي ايجاد حالت و فضاي خاص بياني داستان نیز اطلاق می‌شود كه نويسنده به وسيلة آن تلقي خود از موضوع داستان و شيوة مواجهه با مخاطبان را به نمايش می‌گذارد كه در واقع به آن لحن عمومي يا لحن كل داستان مي گويند. زبان افراد نیز بازتاب دهنده‌ی هویت آن‌ها است.
هویت پدیده ای چند وجهی است و در هر دوره یا مرحله ای، اثر عوامل مختلف بر آن متغیر است. به عبارت دیگر در یک نقطه وجه دینی و در نقطه ای دیگر وجه زبانی یا وجه سرزمینی عامل غالب است. (خانیکی:۱۳۸۳،۹)
گونه‌های هويتي نشانه‌هایی بيروني دارند كه می‌توان براساس آن‌ها براي هر فردي نوعي هويت قائل شد. بر این اساس هويت را می‌توان عنصري زبان شناختي برشمرد؛ زيرا از خود نشانه‌هایی بروز می‌دهد که باعث تجلی «كنشگري» هويت در فرد می‌شود؛ یعنی كنشگر با بروز قسمتي از گونه‌های نشانه اي، درصدد برقراري ارتباط يا تقابل برمي آيد و با اين ارتباط به تفهيم معنايي از خود می‌پردازد (شعیری، وفایی:۱۳۸۸،۷۵).
در رمان سال‌های ابری با ارتباطات كلامي متنوعي مواجه می‌شویم كه هويت افراد را به تصوير می‌کشند. زبان سال‌های ابری زبان گفتاری است و در قسمت‌های زیادی نیز از زبان عامیانه و محاوره ای استفاده شده است. استفاده از جمله‌های محاوره ای و عامیانه با تأثیر بر لحن شخصیت‌ها، سبب واقعی جلوه نمودن اشخاص و ایجاد حس هم ذات پنداری در خواننده شده است.
لحن تیپ‌های مختلف با توجه به طبقه‌ی اجتماعی ـ فرهنگی آنان تغییر می‌کند، به عنوان مثال نحوه‌ی بیان فرامرز یل به عنوان یک فرد جاهل با آقا مرتضی به عنوان یک آدم با سواد و مبارز آگاه، فرق می‌کند.
در واقع نویسنده با اتکا به لحن و نوع گفتار، شخصیت‌ها و طبقه‌ی اجتماعی افراد را مشخص می‌کند. در بسیاری از قسمت‌های داستان استفاده بیش از حد از لحن تند و الفاظ رکیک نیز دیده می‌شود:
«آی پدر سوخته‌ی مادر قح… چرا به در دست زدی؟!» (۱۸۸)، « خفه! …در چه گوری خوابیده بودی؟ پدر سگ!…(۲۲۵)… روی تخت مرده شور خانه بشاشی! بچه را زهره ترک کردی، تف به قبر پدر نامسلمانت!»(۲۵۹)،

گفت و گوها نیز یکی از مهم‌ترین بخش‌های رمان سال‌های ابری است و درواقع یکی از دلایل این اهمیت حجم بسیار بالای این عنصر در این متن است. معرفی شخصیت‌ها وابراز عقاید آن‌ها وشناخت شخصیت‌های دیگر از طریق عنصرگفت و گو صورت می‌گیرد. ازهمان ابتدای رمان، از گفت وگوی راوی وبی بی، به بسیاری از رسوم اجتماعی وعادات وخلق وخوی آدم‌ها پی می‌بریم و در فصل های بعد نیز در شب نشینی های شبانۀ خانواده وپرسش وپاسخ در بارۀ قهرمانان ملی وگفت وگوی بین همسایه‌ها وحتی درگیری‌های لفظی بین دایی‌های راوی، شخصیت‌های سیاسی، عملکرد، عقاید ونظرات دیگران درباره‌ی آن‌ها آشکار می‌شود وخواننده در جریان ماجرا قرار می‌گیرد. در ادامه‌ی این گفت وگو ها در امتداد رمان، میزان سواد شخصیت های داستان به ویژه زن‌های خانه دار معلوم می‌شود. آدم‌های عادی مثل دایی سلیم ودایی حامد وعمو الفت ومشی بوچان همگی بی سوادند اما مانند رجال سیاسی در مورد مسائل روز سیاسی گفت وگو می‌کنند وشخصیت خود را در پس گفت وگو ها می‌نمایانند. در این گفت وگو ها مشخص می‌شود چه کسی به دنبال اصلاحات سیاسی است چه کسی طرفدار حزب خاصی است وچه کسی بی طرف است و فقط به دنبال لقمه ای نان می‌گردد.