هر هفته چهارشنبه و یکشنبه ها انتشار رایگان آثار شاعران پارسی زبان از سراسر دنیا دررسانه ایرانیان اروپا.
انتشار : 18 - اسفند - 1400 - 15:52
کد خبر : 2174
مشاهده : 330
خاطرات
باید به راه راست شک کنم
دیوارهای کج بهتر بالا می روند
و ثریا مقدس نیست .
راهی که شکست است و شکست از توست
حمل باری در درونم
حمل فلسفه ای بیرون از دایره
که شعاع دوستت دارم هایش
حروف شایعه ای بیشتر نیست
من به چیزی جز تو مشکوکم
در پا ورقی های مجله
خاطرات مشکوکند
و آن قاتل سریالی که عاشق است
از پیش تبرئه است .
باید به راه تو سنگ بیندازم
باید سنگ را بیندازم
که شیطان می تواند خوبترین باشد
وقتی در جلد توست …
.
.
الینا نریمان
از کتاب ( کم کم چروک های صورتم را می شمارم )
پرنده ای در لوله تانک!
لامپ را خاموش میکنم
آینه از کار میافتد
دست می کشم به اندامم
اندامم از کار میافتد
نام زنی را صدا میزنم در تاریکی
صدایم از کار میافتد
تاریکی از کار میافتد
خالی شدهام از من
پر شده ام از زنی تنها
که در شهری دور زندگی میکند
و دور آنقدر تاریک است
که میتواند اتاق خوابت باشد
و اتاق خواب چیست
جز گوری موقت برای مرگی کوتاه؟
لامپ را روشن میکنم
دوباره من میشوم
لامپ را خاموش میکنم
دوباره زن میشوم
چیزی میانِ نور و تاریکی گیر افتاده
که نمیدانم چیست
سیمها
دور تنم پیچیدهاند
دستم را دراز میکنم
تاریکی شکافته می شود
نور در تاریکی پنهان شده بود
مثل پرندهای در لولهی تانک
و تانکی در باغ زیتون
مثل زندگی در جنگ
و جنگ در زندگی
زخمی در دهان معشوقهام پنهان شده
و عشق
چون استخوانی در زخمهایم فرو رفته است
چیزی در ما پنهان است
که تا لحظه ی مرگ بیرون نمیآید
درختی در این دانه پنهان است
آن را دفن کردیم
باران های مصنوعی را باراندیم
اما پیش از ما
کسی در هستهی زمین
قرص ال_دی کار گذاشته بود
زمین به سوی انفجار میرود
انسان ها
در فضا پراکنده خواهند شد
دیدهام
فضانوردی را
که به آغوشِ همسرش پناه میبُرد
و میگفت:
«برای زنها شاید!
اما برای یک مرد
غارنشینی هرگز تمام نخواهد شد
بیا به غارهایمان برگردیم
زانوهایمان را در آغوش بگیریم
و تا پایان جهان بخوابیم»
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0