موسیقی ایرانی هر هفته با پریسا وثوقیان

دنیای موسیقی ، داریوش رفیعی و زهره به قلم پریسا وثوقیان

داریوش رفیعی و زهره

یاد از آن روزی که بودی زهره یار من
دور از چشم رقیبان ، در کنار من
حالیا خالیست جایت ای نگار من

در شام تار من … آخر کجایی زهره

داریوش رفیعی در آلبومی با همین عنوان در سال قطعه ای در دستگاه سه گاه منتشر کرد.
زهره تبدیل به قطعه ای بسیار ماندگار شد که همچون قطعات و تصانیفی که در موسیقی سنتی ما ماندگار هستند داستان خود را دارد و گویی این قصه های پرسوز و گدازی که شاید شنونده هرگز در موردشان مطلع نشود، نشان ماندگاری آثار را قبل از به وجود آمدنشان امضا می‌کنند.
می گویند داریوش رفیقی وقتی شیراز بود دل در گرو دختری به نام زهره داشت که با او چند ملاقات داشت و از آن پس هرگز او را ندید.
وقتی از وی درباره ی زهره می پرسیدند، پاسخ می داده که: زهره نام یک دختر است؛ یک زن؛ یک سیاره است، مگر نمی شود برای یک سیاره آهنگ خواند؟!
او با آتش پنهانی که در خود داشت این اثر و آثار ماندگاری را خلق کرد.
آثاری همچون منتظرت بودم، گلنار و بسیاری دیگر که البته با همکاری مجید وفادار عمده ی این آثار گرانقدر به وجود آمد.
داریوش رفیقی در سن ۳۱ سالگی در اوج شهرت و موفقیت خود بر اثر تزریق آمپول آلوده از دنیا می‌رود و ما را از شنیدن بسیار از آثار دل انگیزی که به زعم من هنوز ضبط نکرده بود محروم می کند، گفته می شود، طرفدارن داریوش وقتی که او بستری بود به بیمارستان پهلوی می روند و همگی با هم تصنیف یاد از آن روزی که بودی زهره یار من را می خوانند… .
مزار داریوش رفیعی در قبرستان ظهیرالدوله تهران است و یاد و آثار ماندگارشان همواره در مراتب بالای موسیقی سنتی ما قرار دارد.

تهیه و نگارش:پریسا وثوقیان
تنظیم : رقیه خانمحمدزاده