داستان زهره و رضا. بررسی مکتوب پرونده های روانشناسی به قلم سعیده اکبری
در پست هفته ی گذشته ماجرای زهره و حضور در مطب را نقل کردم
قرار بر آن شد تا همسرش رضا نیز به مطب آمده و مشاوره ای داشته باشیم
جهت یادآوری پیشنهاد میکنم پست هفته قبل بازخوانی شود
امروز داستان رضا را نقل خواهیم کرد.
رضا مردی ۳۳ساله با قدی بلند و هیکل درشت وارد اتاق شد ،
بنظر خجالتی و معذب می رسید ،
بعد از سلام و احوالپرسی ازش خواستم که در مورد حرف ها و شکایت های زهره توضیح بدهد .
انگار خیلی سختش بود که بخواهد در باره این موضوع صحبت کنه ،
گفت والله خانم دکتر من خیلی تلاش کردم که خوش بین تر باشم نسبت به جامعه و مردم ولی نتونستم نمی تونم واقعیت رو نادیده بگیرم و خودمو گول بزنم .
من خیانت و نامردی اطرافیان و دوستامو دیدم و من قبلا مغازه لباس فروشی داشتنم ولی شریکم به من خیانت کرد و باعث شد که ورشکست بشم ، باجناقم برام نقشه کشید و وام ازدواجم رو از چنگم در آورد و سرم کلاه گذاشت ،
علت اصلی طلاقمون هم همین موضوع شد .
آخه اگه فامیل این باشه من چجوری به غریبه اعتماد کنم .
تو مهمونی و جمع فامیل نگاه مردای نامحرم که روی همسرم باشه دیوانه ام می کنه نمی تونم تحمل کنم .
وقتی جایی نمی ریم و با کسی ارتباط نداریم خیالم راحت تره ،
تو جمع راحت نیستم معذبم ،
همش فکر می کنم دارن قضاوتم می کنن یا در مورد من باهم درگوشی حرف می زنن ،
خیلی عصبی میشم و دلم می خواد زودتر از اون محیط بیام بیرون .
پرسیدم چرا دوست نداری سفر برین ،
همسرتون شکایت می کرد که مارو هیچ جا نمی بره حتی یه سفر یکی دو روزه.
گفت : خانم دکتر والله دوست دارم ببرمشون ولی همش استرس می گیرم ،
می ترسم اگه یه وقت تو راه تصادف کنم چی میشه ،
اگه وسط جاده ماشین خراب بشه با زن و بچه چیکار کنم ؟
اگه نصف شب وسط جاده اراذل و اوباش بهمون حمله کرد چی ؟
خیلی فکرای وحشتناک میاد سراغم و اضطراب و ترس تمام وجودمو می گیره ،
خودم تنهایی هر جایی می تونم برم ولی زهره و دخترم که باشن می ترسم ،
می ترسم که اتفاقی براشون بیفته .
دوست ندارم رستوران یا کافی شاپ ببرمشون
می ترسم غذا آلوده باشه یا سمی چیزی توش باشه و زن و بچه م مسموم بشن .
وقتی برای خرید لباس و کفش و …. میریم همش نگرانم که فروشنده توجه خانمم رو جلب کنه و نظر بد به زنم داشته باشه .
خوب خانم دکتر ابنقدر از این اتفاق ها افتاده که منم می ترسم و سعی می کنم از خانوادم مراقبت کنم
ولی زهره اینارو نمی فهمه فکر می کنه می خوام اذیتش کنم .
اختلال پارانوئید یا بدگمانی
میخواهم از اختلالی سخن بگویم که متاسفانه در کشور ما شایع است و در بسیاری موارد برای فرد مبتلا آشکار و شناخته شده نیست و حتی به دلیل فرهنگ جامعه ما بسیاری از اطرافیان، ویژگیهای افراد مبتلا به آن را با غیرت مردانه، تعصب، حسادت زنانه و گاه با حمایت و مراقبت و دلسوزی یا حتی دینداری اشتباه میگیرند و در نتیجه نسبت بدان سکوت میکنند و به جای درمان فرد بیمار یا دارای اختلال، خود را با استانداردهای بیمار سازگار میکنند!
این اختلال، همان اختلال شخصیت بدگمان یا پارانوئید است که البته در اشکال حادتر و بیمار گونه تری هم ظاهر میشود.
نوع حاد و بیمار گونه تر آن، به دلیل شدت و مخرب بودن نشانهها زودتر شناسایی میشود و اغلب، کار بیمار به بستری شدن در بیمارستان میانجامد تا روال درمان انجام شود.
اما در حالت اختلالی آن، ما اغلب با افرادی روبرو هستیم که شک و تردید ناسالم نسبت به محیط و اطرافیان دارند و در واقع گمان میکنند همه افراد بد، ناسالم و مجرماند مگر آن که خلاف آن ثابت شود!
نشانههای رفتاری
معمولا افراد بدگمان، نسبت به همه افراد، بیاعتماد و شکاک هستند و مسوولیت احساس بیاعتمادی خود را به عهده نمیگیرند و آن را به دیگران نسبت میدهند.
اینها اغلب تحریک پذیر، پرخاشگر و خشمگیناند و حالت متخاصم دارند.
افراد متعصب و جزم اندیش، افرادی که مدارکی دال بر تخلف دیگران از قانون گردآوری میکنند، کسانی که به همسر خود بدون وجود دلایل و مدارک کافی سوء ظن مرضی دارند و اشخاص بدعنقی که اهل دعوا و مرافعهاند .
این افراد مشغولیت دائم ذهنی و شکی اثبات نشده در مورد وفاداری یا قابل اعتماد بودن دوستان و اطرافیان دارند و از اعتماد کردن به دیگران اکراه داشته و حتی اگر کسی یک بار به آنها توهین کرده، آسیبی رسانده یا بیاحترامی کرده باشد، هرگز او را نمی بخشند.
متاسفانه بیماران دچار اختلال شخصیت پارانوئید، تا پایان عمر در کار و زندگی با دیگران مشکل دارند.
مشکلات شغلی و زناشویی در این بیماران شایع است. اینها برای این که درمان شوند نیاز به مصرف دارو و روان درمانی بلندمدت دارند. هر چند که تقریبا به ندرت در صدد درمان بر میآیند و از این که آنها را مجبور به درمان کنند ناراحت و ناراضی میشوند.
این اختلال در مردان بیش از زنان شایع است. متاسفانه افراد دارای این اختلال بیشترین ضربه را به همسر و خانواده ی خود وارد میآورند بنابراین هنگام ازدواج طرفین باید با توجه به توضیحات داده شده نهایت دقت خود را در تشخیص این اختلال به عمل بیاورند و این اختلال را به حساب محبت و عشق، غیرت یا تعصب نگذارند.
شاید به همین دلیل است که طلاقهای ناشی از اختلال بدگمان یکی از طرفین، درصد بالایی از دلایل طلاق را تشکیل میدهد. رفتار و افکارش عجیب و نامتعارف است.
• .مهمترین ویژگیهای افراد پارانوئید
• به همه چیز مشکوک است
• به تمام آدمها سوءظن دارد و بدبین است.
• به کسی اعتماد نمیکند.
• مدام در این باور است، که دیگران قصد صدمه زدن به او را دارند.
• فکر میکند، در رفتار و گفتار دیگران نسبت به او نیت و قصد خوبی نیست و همه قصد دارند او را فریب دهند یا به اصطلاح بپیچانند.
درمان :
درمان بدبینی بسیار سخت و طولانی مدت انجام می گیرد .
که البته شاید بهبودی کامل اتفاق نیفتد و بطور نسبی شناخت و رفتارها تعدیل شوند.
رضا نیاز به دارو درمانی و شناخت درمانی – رفتاری دارد .
که شامل جلسات طولانی مدت خواهد بود .
ابتدا لیست مشکلات رضا را یادداشت می کنم .
۱-اعتماد نکردن به دوستان ، آشنایان و همکاران
۲-بی اعتمادی و مشکوک شدن به همسر
۳-ترس از سفر کردن و رستوران رفتن
۴-ترس از مهمانی ومراسم جشن و عروسی رفتن
۵-ترس از خریدن رفتن با همسر
۶-نگرانی از قضاوت مردم
۷-ترس از حضور همسرش در دنیای مجازی
۸- ترس از سرکار رفتن همسر
از رضا خواستم تا به هریک از مشکلات از صفر تا صد امتیاز بدهد و درمان را از مشکلی که امتیاز متوسط داره شروع کنیم که از شماره ۴ یعنی مهمانی و جشن رفتن شروع کردیم .
واقعه مهمانی رفتن روی چرخه موقعیت یا مدل شناختی – رفتاری
واقعه : آماده شدن برای رفتن به مهمانی
ارزیابی شناختی))
افکار خودآیند منفی : دچار ترس و وحشت خواهم شد ، آنها مرا مسخره خواهند کرد ، از دستشون عصبانی خواهم شد ، برایم غیر قابل تحمل خواهد شد و مجبور خواهم شد آن جا را ترک کنم .
هیجان : اضطراب و تنش
رفتار : بهانه تراشی و اجتناب از رفتن به مهمانی
در ارزیابی شناختی ابتدا خطاهای شناختی را شناسایی می کنیم .
۱۶ خطای شناختی را برای رضا توضیح می دهم و از رضا می خواهم خطای شناختی خود را در مهمانی رفتن پیدا کند .
رضا دچار خطاهای شناختی پیش گویی ، استنباط اختیاری ، تعمیم بیش از حد و فاجعه سازی است .
شیوه جای گزینی افکار مثبت بجای این افکار ناکارآمد را با رضا کار می کنم( پرسشگری سقراطی) و موفق می شوم که رضا خودش به غیر واقعی بودن افکار خودآیند منفی آگاه م شود و بپذیرد .
روش دوم از انحراف فکر استفاده کند ، هنگامی که این افکار به ذهنش هجوم می آورند به موضوع دیگه ای فکر کند یا کار مهم دیگه ای انجام بدهد .
روش سوم از خود مشاهده گر بجای خود متفکر استفاده کند و فقط به افکارش نگاه کند و بدون اینکه آنها را تحایل ، پردازش یا قضاوت بکند اجازه بدهد که آن افکار عبور کنند و اهمیتی به آنها ندهد .
برای کنترل اضطراب و استرس ، تنفس عمیق و روش های آرام سازی را آموزش می دهم و بعنوان تکلیف خانگی ارائه می شود.
برای کنترل رفتار : از تکنیک مواجهه سازی گام به گام استفاده می شود . مثلا جلسه اول منزل پدرو مادر یا برادرش رفته و فقط نیم ساعت برای صرف چای و احوالپرسی برود .
در جلسات بعدی بترتیب روی مشکلات لیست شده کار می کنیم .
ارسال دیدگاه