دریچه، گفتارهائی در شعر، ادبیات و اسطوره- محسن اسلامی

دریچه
گفتارهائی در شعر، ادبیات و اسطوره

زندگی هیچ ملتی جدا از «ادبیات » نیست
ادبیات نزد اشخاص و ملل ، به عنوان «غذای روح » و «چاشنی زندگی » مطرح بوده است و مردم از دیرزمان با آن می زیسته اند و انس داشته اند . هم اکنون نیز این حالت وجود دارد.
دامنه گسترده ادبیات و شاخ و برگهای آن به حدی است که هر قوم و ملتی و هر شخصی را با فرهنگهای مختلفی که دارند ، به نوعی دربر می گیرد .
نگاهی به فرهنگ مکتوب ملتها (کتاب) ، شعرها و سرودها ،دیوانهای اشعار ، امثال و حکم و ضرب المثلها ، داستانها وافسانه ها ، نقاشی ها ، خوشنویسی ها ، خطاطی ها و هنرهای گوناگونی که به کلام و سخن و نوشته مربوط می شود ، گستردگی دامنه ادبیات را نشان می دهد . جاذبه آن نیز نزد اقوام مختلف بشری مشهور است.

رمز جاذبه ادبیات

مردم ذاتا جذب زیبایی های هنری می شوند . کلا هنر ، نوعی شناخت زیبایی ، به کارگیری زیبایی و خلق و پدید آوردن زیبایی در آثارهنری است . حس «جمال طلب » و «زیبایی دوست » در سرشت انسان به ودیعت نهاده شده است . خدای متعال نیز ، خالق زیبایی و جمال است و جمال را هم دوست دارد . «ان الله جمیل یحب الجمال »
و مگر هنر و ادبیات ، چیزی جز پیوند زدن فکر و زندگی و آثاراندیشه ، با «جمال » است ؟ و مگر چیزی جز جمال ، رمزجاودانگی و جذابیت هنر و ادبیات است ؟
ادبیات ، به شکلی بیان زیبای مفاهیم ذهنی و احساسهای درونی واندیشه های بشری است ، در قالب نافذ و گیرا و چون از زیبایی برخوردار است مردم را به سوی خود جذب می کند و با زندگی عجین می شود .
از مجموعه آنچه فرهنگ ملل و ادبیات بشری را تشکیل می دهد ، یک سری از شعرها ، داستانها و مثلها ، از چنان جایگاه و پایگاه والایی برخوردار است که نمی توان آنها را از زندگی مردم تفکیک کرد . مردم با ادبیات خودشان زندگی می کنند و ادبیات ، سایه ای بر ذهن و زندگی آنها می افکند و از همین رهگذر است که «ادبیات مردمی » شکل می گیرد .
اگر این گونه آثار ادبی ، پیوند با اندیشه ها و باورهای مکتبی هم داشته باشد ، فراگیرتر خواهد بود ، زیرا «حس دینی » و «معتقدات مذهبی » ، فراگیرترین عنصری است که مردم را به یکدیگرپیوند می دهد و عامل «ارتباط » و «همبستگی » و «وحدت »میان انسانهاست . همچنین ترجمه آثار ادبی به زبان های دیگر ، نشانه وجود «روح » و«پیام » خاصی در آنهاست که مردم دیگر هم آن «محتوا» رابا فطرت خویش مانوس می یابند . این مرز شکنی در ادبیات ، علاوه بر جنبه محتوایی و غنای آن ، جنبه زیبایی بیان هم دارد که زمین ها و زمانها را درمی نوردد و یک «اثر ادبی خوب » ، متعلق به همه جهان می شود ، نه کشور یا زبان خاص . و به همین دلیل ،در قرون مختلف ماندگار می شود و به زبانهای دیگر نیز ترجمه می شود .
همانطور که آثار ادبی بسیاری از زبانهای دیگر به فارسی ترجمه شده است متقابلا ، متون و آثار فراوانی از ادبیات فارسی (شعر ، قصه، متون ادبی و تاریخی) نیز به زبانهای دیگر برگردانده شده و«مقبولیت عامه » نزد اهل اندیشه پیدا کرده است . این دلیل مرز نشناسی هنرهای خلاق و ادبیات برجسته است .
اگر برخی عنوان «شعر مرز» را به کار می برند ، پیامها ومحتواهای «بی مرز» هم وجود دارد که مخاطب آنها «وجدان بشری » و «فطرت انسانی » است .
ادبیات ما ، نباید از چنین زمینه های ارتباطگیری با بشریت غافل بماند و صرفا درحیطه مسائل داخلی دور بزند . وقتی ادبیات، در زندگی مردم ساری و جاری است ، چرا نباید از این بستر مهیادر رساندن فرهنگ ، تمدن ، هنر و ادبیات این سرزمین بهره گرفت ؟ رسالت هنرمندان و نویسندگان متعهد نسبت به آرمانهای والا ، در همین عرصه هاست که ظهور و بروز پیدا می کند و«تعهد قلمی » خود را نشان می دهد .
واما دراین میان ، 《شعر 》، که از شاخه های مختلف ادبیات است ویژگی مهمتری دارد وفراگیرتر است . علاقه به شعر در نهاد مردم ما وجود دارد واستقبال از شعر و حفظ کردن و به کار بردن آن در محاورات وگفتگوهای عادی روزانه در مقاطع مختلف ، نشانه آن است .
شاید این جاذبه ، به عوامل متعددی بستگی داشته باشد . ولی این چند عامل را نمی توان نادیده گرفت :
○ موزون و آهنگین بودن آن .
○ زیبایی لفظی و سجع و قافیه .
○ ظرایف ذوق برانگیز و نکات لطیف .
○ ایجاز و اختصار ، در عین غنای محتوایی .
○ حکمتها و پندها .

موزون و آهنگین بودن شعر ، هم آن را با طبع بشری هماهنگ می سازدو هم آن را دلنشین می کند ، هم راحت تر قابل حفظ کردن و به خاطر سپردن تناسبهای واژگانی و تعبیری هم که در شعر نهفته ، بر جاذبه آن می افزاید ، محتوای پرنکته و لطایفی معنی دار و نکات دقیق وشاعرانه که در آن است ، رمز دیگری از جاذبه آن است . رعایت ایجاز به عنوان یک «صنعت ادبی » و فشردگی الفاظ در عین مفاهیم بلند و فراوان که در قالب محدود و ظرف الفاظ بیان می شودو گاهی در یک غزل ، رباعی و حتی در یک تک بیت و مصرع یا ضرب المثل ، به اندازه یک کتاب ، حرف نهفته است ، نکته ی دیگری است که نمی توان از آن غافل بود .
مواعظ و پندها و حکمتهای نهفته در شعر نیز گاهی تاثیر شگفت و معجزه آسائی در بر انگیختن و جهت و ارتباط دادن با فطرت و روح انسان دارد و بسیاری از فرهیختگان و عاشقان شعر ، مضمون نهفته در آن را حرف دل و ترجمان احساس خود می یابند . بیشتر ضرب المثلهای جا افتاده از این قبیل است که جریان و سریان یافته است .
در شعر ، هم زیبایی لفظی وجود دارد ، هم معنوی . و این یکی از رموز جاذبه آن است . شعر ، در ذهن مردم حجیّت دارد و برای اثبات بسیاری از حرفها و ایده های خود ، شعری را از شاعری به عنوان سند می آورند . «استناد به شعر» ، موهبتی است عظیم که اهل شعر نباید از این جایگاه غافل باشند . کلام شاعران ، سند به حساب می آید و شاعران نوعی حکومت بر دلها و اندیشه ها دارند وهمین که حرفی وقتی مستند به شعری می شود ، پشتوانه می یابد ورسمیت پیدا می کند ، دلیل اهمیت این هنر و تکلیف سنگین شاعران متعهد است .
قشر عظیمی از جوانان ، ذوق شعری دارند . و این ، راهی برای ورود به دنیای ذهن و زندگی و فکر و احساس آنان است . می توان باحرکت در این بستر ، آنان را با جلوه های زیباتر زندگی وآرمانهای پاک و دنیای معنویت آشنا ساخت .
تاثیر شعر خوب را وقتی می توان فهمید که تاثیر مخرب شعرهای بد و ضد اخلاق و ارزشها را ملاحظه کرد .
شاعران، با لطف طبع و احساسات دقیق، و نویسندگان چیره دست، با قدرت اندیشه و نیروی تخیل و به کارگیری بدیع زبان، جلوه و معنای خاصّی به کلام بخشیده اند و با نفوذ در فکر و جان خواننده، آنان را در غم ها و شادی های خود شریک کرده اند و گاه با ارائه آثار ادبی متنوّعی چون: شعر و ترانه، فیلم نامه، داستان، رمان و نمایش نامه، علاوه بر عاطفه و احساس، آگاهی ها و افکار و تجربیات خود را نیز منتقل کرده و جامعه را همدل و متّحد ساخته و موجب پیشرفت های بزرگ مادّی و معنوی شده اند؛ بدین طریق، گاه چنان تأثیر ماندگاری به جا گذاشته اند که موجب دگرگونی و تعالی اخلاق و فرهنگ نسل ها شده اند.
تأثیرات عمیق و ارزشمند آثار خوب و سالم ادبی بر جامعه، بر هیچ کس پوشیده نیست و این آثار، با جامعه، پیوندی استوار دارند. ادبیات، به خاطر بیان و ترویج ارزش های اجتماعی و انسانی، برای کلّ جامعه بشری، مفید بوده است.
رسالت ادبیات، آشنا کردن انسان با شیوه های زندگی بهتر و تلاش برای کمال و پیشرفت، از طریق آموزش، نقد و اصلاحگری، اتّحاد، مهرورزی و همدردی است و همواره بشر را به سوی آرمان های والای انسانی، هدایت کرده است.
دکتر محمّدعلی اسلامی ندوشن می گوید: ادب ـ که در آغاز، به معنای رسم و ایین خوب زندگی کردن بودـ، ادب فنّی (یعنی ایجاد آثار ادبی) را گسترش داد و در واقع، ادب نفس با ادب درس، پیوند گرفت و ادبیات، وسیله ای شناخته شد برای بهتر و زیباتر زندگی کردن».
ادبیات، همواره با اخلاق، پیوندی دیرینه داشته و بر مسئله مهم خودشناسی» تأکید فراوان کرده است و از آن جا که در آموزه های اسلامی، خودشناسی، پایه و پیش نیاز خداشناسی معرّفی شده است،
می توان به اهمیت و جایگاه ادبیات در رشد اخلاق و تقویت ارزش های اخلاقی و دینی بیشتر پی بُرد.
تولستوی، هنر و ادبیات را از عالی ترین تجلیات جمال الهی و به وجود آورنده عالی ترین لذّت های روحی و معنوی برای انسان، تعریف می کند.

نظامی (شاعر نامدار ایرانی)، شاعران را پیشرو و راهنمای عالم بشریت دانسته و مرتبه والایی به آنان نسبت داده و مقام آنان را پس از پیامبران خدا می داند و می گوید:

پیش و پَسی یافت صفِ کبریا
پس، شعرا باشد و پیش، انبیا.

کانت، شاعری را والاترینِ هنرها می پندارد و می گوید: شعر، غذای روح و فکر آدمی و آموزنده است».
در پایان، می توان چنین گفت که هنر و ادبیات، در تمامی اهداف و رسالت ها، دارای ویژگی های مشترک و یکسانی هستند و هیچ حدّ و مرزی، آنها را از هم جدا نمی کند و شاید بتوان گفت که در اصل، ادبیات، بخشی از هنر است؛ امّا آن بخشی است که به خاطر گستردگی زیاد، تا حدّی استقلال یافته و در نهادهای رسمی آموزش (مدارس، دانشگاه ها و…)، جدا بررسی می شود، در حالی که از نظر ماهیت، ـ چنان که ارسطو تصریح کرده است ـ در شمار هنرهاست. ادبیات، هنر کلامی است، در برابر هنرهای دستی، تصویری ـ تجسّمی، صوتی و… .
آنچه پیش روی دارید به اعتبار همین هنرکلامی و به پشتوانه ی همین غنای ادبی وفرهنگی و با اتکا به اهمیت و جایگاه همین پیوند دیرینه تدوین و نگاشته و در اختیار شما مخاطب گرانمایه قرارگرفته است .
گفتارهائی که دراین مجموعه با عنوان《 دریچه 》می خوانید برگرفته از درسگفتارها و سخنرانی ها ومقاله هائی است که توسط این نگارنده به مناسبتهای مختلف ودرجلسات و نشست های ادبی وهنری ارائه که اصل آن برمبنای پژوهش وتحقیق صورت گرفته است .
بیشترین بخش ازاین نوشتارهاموضوعات مطروحه درانجمن ادبی پژوهشی پگاه اصفهان به مدیریت اینجانب بوده که طی جلسات متعددبرروی آن تحقیق و پژوهش صورت گرفته و سپس بصورت مکتوب درآمده است .
بخش مربوط به استوره ها نیزدر نشست های فرهنگی ادبی یکشنبه های فرشچیان باحضوراساتید وصاحبنظران توسط این نگارنده بصورت سخنرانی بیان و سپس بصورت مکتوب دراختیارهنرجویان قرارگرفته است .
علی ایحال به در خواست علاقه مندان و اعضای محترم انجمن ادبی پژوهشی پگاه اصفهان ، تمامی این موارد تدوین ، منابع آن کتابشناسی و سپس فهرست برداری و تنظیم ودراختیار شمامخاطب ارجمند قرارگرفته است .
امیدوارم که پژوهشهای صورت گرفته و زحمات انجام شده به شایستگی مورد استفاده ی علاقه مندان قرار گرفته و بتواند قدمی هرچند کوتاه در راستای ارتقا ی سطح علمی ، ادبی و فرهنگی هنرجویان و علاقه مندان به ادبیات این مرزو بوم برداشته باشد .
از اساتید ارجمندم و کلیه ی صاحبنظران نیز استدعادارم کاستیهای این مجموعه را براین نوآموز ادب ببخشایند بدان به دیده ی اغماض بنگرند ، برای تمامی دوستداران ، علاقه مندان و صاحبان قلمهای پاک و خادمین به ادبیات و فرهنگ ایران زمین همچنین ، تمامی اساتید ، هنرآموزان و دانشجویان، آرزوی سلامتی ، سعادتمندی و موفقیت و بهروزی دارم .
پاینده باد فرهنگ ، هنر و ادبیات ایران زمین.

محسن اسلامی (پویا)