سخن روز _ “ایمان و تردید” _ نجمه صالحی
“ایمان و تردید”
*عادت دارم کِز کنم و زانوی غم در بغل بگیرم و در خفا گریه کنم ، و یکباره از قضا حالم دگرگون میشود و دوباره رضایت و لبخند بر صورتم نقش میبندد، چرا این تحول اینقدر قدرت و سرعت دارد ؟ تو میدانی تردید و ایمان چه نقشی در زندگی دارند؟ آیا دیوانه ام؟ دو شخصیت ام؟ مگر میشود از دست این لحظات که با قدرت تمام مرا محاصره کرده فرار کنم؟
*میفهمی چه میگویم ، اصلا درک میکنی که این لحظه ها دنیا را تعریف کرده و بی ثباتی را به من نشان میدهد. پس چرا حال خوبی ندارم و از این انتقال حیرانم، این تردید که مرا دیوانه کرده و دست بردار نیست ، به یکباره رضایت خاطر بسرعت حامی من میشود تا دوام بیاورم . من در این تضادها در تلاطمم. بشدت حال دنیا را میشناسم. امروز که میدانم این من نبوده ام سرعت این تشخیص رو به بی نهایت است . اینجا که دست از سرم برداشتم تردید تمام شدنیست.گویی سالها متحمل رنجی بودم که غالبی دگر داشت . من چه مسئول بودم تا به تشخیص این بی ثباتی دست پیدا کنم. روزیکه تردید رخت بر بندد و رهایم کند اگر رهایش کنم ایمان جای خود را در زندگی ام مستقر خواهد کرد . آیا فکر میکنی اینجا ، جای ثبات است؟ پس چرا مادام در اوج و قعر زمین حیران و سرگردانی؟
اینجا ، جای حرکت است ، گاهی فرو میروی و گاهی پرواز را تجربه میکنی ، نه فراز خصلت همیشگی دنیاست و نه فرود …
این یک سلطنت مغرور است که تو را بازیچه قرار داده
آیا اکنون حاضری برای ترک این بی ثباتی ، آستین هایت را بالا بزنی؟
تمام کن آنچه دنیا تمام نمیکند و ترک کن آنچه تو را رها نخواهد کرد …
سلطنت روح پروازی دوباره است تا ترک عادات را بهانه ای قرار دهی برای خاموشی این سلطنت کله پوک…
نویسنده : نجمه صالحی
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0