شعر

شاعران پارسی زبان مخاطب رسانه، عبدالله محمد زاده سامانلو

دوباره دعوتم از بخت بد به این دنیا تو شور می آفرینی و من شور می شوم و دریا منم که به اندازه تمام رودخانه ها گریسته ام .   دوباره دعوتم ولی، نوبت به بوییدن نانم نمی دهند چشم در راه به غبارها داده ام تمام ژن هایمان رو عجوزه کرده اند دعوتیم بی […]

دوباره دعوتم از بخت بد به این دنیا

تو شور می آفرینی و

من شور می شوم

و دریا منم

که به اندازه تمام رودخانه ها گریسته ام .

 

دوباره دعوتم ولی،

نوبت به بوییدن نانم نمی دهند

چشم در راه به غبارها داده ام

تمام ژن هایمان رو عجوزه کرده اند

دعوتیم بی نوبت

مرغ های آسمان

به حالمان سرب می بارند

و خوب به مرگ اقتدا می کنیم .

 

دوباره دعوتم

هر روز از آغوش خواب

پرواز می کنم به انقلاب

مشت مشت کاغذ مچاله می‌بینم

شعر آزادی در کتابفروشی ها

بوی مرگ می دهد بدون خونریزی

انقلاب برای آزادی

بها، نه …

کمی حال راه رفتن بدون ایست می خواهد

.

عبدالله محمدزاده سامانلو

 

 

دبیر بخش شعر مجله‌ی ایرانیان اروپا: احسان امیری