نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
اما تو از آشوب نطق های لمیده بر گلو از دال های مهیج نخست بپیچان به طبعی لطیف که دروغ نبودم دروغ نبودی به دنبال تمام نشانه ها ، و حالای حالم که سفر به روشنی سوختن را به آب می بخشد من به احتمالات تو که روا می داری بر تکه ای حرف، آغوش، […]
اما تو
از آشوب نطق های لمیده بر گلو
از دال های مهیج نخست
بپیچان به طبعی لطیف
که دروغ نبودم
دروغ نبودی
به دنبال تمام نشانه ها ، و حالای حالم
که سفر به روشنی
سوختن را به آب می بخشد
من به احتمالات تو
که روا می داری
بر تکه ای
حرف،
آغوش،
تکه ای آزادی
که آزادی
مسیر لهیب کلمات بود
وقتی جوی زلال بر مصاحبت دیگر جاری می کرد
اعتراف کردم
کنار این همه صدا وُ چهره
نوشتن از تو
علاج تنهایی ست
تو که از شاخه های بلوط بالاتری
بوی برخاسته
بر نازکی سیمای تنم
غرق
به دانه های شن
زیر آفتاب بلند ات آبی مسرورم!
ای ربط آغازین بر لیلآ
در تو
روشن است صراحت قصیده ام
و تظاهر به مرکعب نامرئی
زیر بافت لطیف انگشتان
پیدا تر می شوی گرم
اکنون فوران باش
بر تسلی خون
که نیمی از من در تو جا مانده است
#لیلآ_میناخانی
دبیر شعر مجلهی ایرانیان اروپا، احسان امیری
این مطلب بدون برچسب می باشد.