نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
کسی بلد نبود مرا به سمت کجاوه ی فردا ببرد که غروب را بپیچانم دستم دور گردن قاعده ای مفلوج بود وپایم مانده در شیاری که پیشانی زخمی داشت هنوز برکت میخی بر دیوار رشک داشت ومدارا سهمی از خون طنازی در ریشخند ملیجکی هرز میرفت که پرچمی افراشتگی نمیدانست من فردا […]
کسی بلد نبود
مرا به سمت کجاوه ی فردا ببرد
که غروب را بپیچانم
دستم دور گردن قاعده ای مفلوج بود
وپایم مانده در شیاری
که پیشانی زخمی داشت
هنوز برکت
میخی بر دیوار رشک داشت
ومدارا سهمی از خون
طنازی در ریشخند ملیجکی هرز میرفت
که پرچمی افراشتگی نمیدانست
من فردا رامیخواستم
تا امیدی را که له له میزد به فرصتش برسانم
تمام شد
سؤال کن
که خمیرمان به قاعده باشد یا فطیر
روئین تنیم
که جهنم بر پوستمان اثر نمیکند
.
ضا بردبار
تنظیم کننده: احسان امیری ، دبیر شعر رسانه
این مطلب بدون برچسب می باشد.
نقد و نظر بر دفتر شعر ” تبعید صدا ” شاعر : جعفر محمدی واجارگاهی…
«علت مرگ: نامعلوم» به کارگردانی علی زرنگار در چهار بخش جشنواره بینالمللی فیلم شانگهای نامزد دریافت جایزه شد.
ازهمان شبی که هوس جانانه درجان من پل میزد به خلوت ِدل خواسته ای در فراسوی باور...
رند و رندی در دیوان حافظ شاید هیچ کلمه ای در دیوان حافظ دشوارتر از رند نباشد، مهمترین و منسجم ترین تزی که حافظ دارد، رندی است. اما پیش از حافظ در کتب لغت و دواوین شعرای دیگر، رند معنای متفاوتی دارد، برهان قاطع در شرح این واژه می گوید:” مردم محیل و زیرک و […]