شاعر سبک سپید ، معرفی شاعر معاصر « ندا کرد زنگنه»

معرفی شاعر معاصر. خانم ندا کرد زنگنه شاعر-نویسنده و صاحب سبک در شعر سپید، متولد پاییز ۱۳۷۰، اهل رامهرمز و ساکن شهرتان ایذه استان خوزستان قطعاتی از اشعار ایشان را میخوانیم . لبخندی را باهم دو نیم کرده ایم در گذرگاهی میان جبر زمانه شهوت خام‌ و نگاه های بی عاطفه امیدمان را بند می […]

معرفی شاعر معاصر. خانم ندا کرد زنگنه
شاعر-نویسنده و صاحب سبک در شعر سپید، متولد پاییز ۱۳۷۰، اهل رامهرمز و ساکن شهرتان ایذه
استان خوزستان

قطعاتی از اشعار ایشان را میخوانیم .

لبخندی را باهم دو نیم کرده ایم
در گذرگاهی میان جبر زمانه
شهوت خام‌ و نگاه های بی عاطفه
امیدمان را بند می زنیم به بال هر پرنده
شاید که تعبیر پرواز چکاوکان باشد
در حصار خواب ها
و مجالی برای خیال بی قرارمان
که چشمه ی زندگی کوراب نیست…

******************************

کاش پس از من
از خاکم اقاقیا بروید
تا از دستانم هزاران پرنده به آسمان پر کشد
و زیر سایه شاخسارم دشتی از عبهر گل اندور شود
از رگه هایم امیدی به پیشینگی شبدر از خاک بجهد
و از شوکران گلبرگ هایم ضمادی برآید برای چشمان آفت دیده
کاش از هبوط افشانه هایم بر دوش باد
در باغچه ها هزاران بار دیگر برویم

*******************************

در انعکاس انزوا
برای حجم هر خیال
و سوای شک از یقین
که تا سحر بر صولت جان پیله می کند
تعبیر برق آن نگاه و حضور برهنگیست بر خیال باطل
غمی دوشا دوش
زوال سنگ ریزه ها در خاطر رود
و انتظار خطوط نگاشته ی دیوار زندان
یا سوگ آوازهای خفته ی گلو
در امتداد مخروبه ها…
عاصی از هجوم افکار ممنوعه
و اعمال فاسد
که مبادا فاش شود این رسوایی.

*****************************

از پس خلوت این بلوط زار خسته
خوابی سنگین پلکان جنگل را ربوده
هنوز هم صدای رسته ی گنجیشکان در
خاطر پیر درختان تلاقی می شود
کلاغی آن سوی حیرانی ها خبر می دهد
با برهنگی هر درخت عشقی برباد رفته
من دختر دیرنشین بلوط
گواه می دهم بهار می خزد
و هوا عطر بابونه های وحشی را می بلعد
ماه برشانه های آب لبخند می زند
عاشقانه ها سر می گیرند و گنجیشکان به وطن باز می گردند
و سایه هر بلو‌ط مأمن سیاه چادران می شود…

*******************************

در این زمانه که از کران تا کرانه ظلم می روید
کاش ابری بودم بر بلندای دماوند
و یا مرغی بر موج های کارون
کاش کوزه ای بودم بر دوش زنان
و یا سازی در دست چوپان
کاش رقصی بودم میان گندمزار
و یا خرمنی از ماه میان آسمان
کاش پتکی بودم برای عدالت
و یا سیبی در چنگال یک کودک
کاش آتشدانی بودم میان یک کلبه
یا قابی روی دیوار از دو دلداده
دوام می آورم به بلندای کامم
مثل تاب آوردن کتاب زیرین کتابخانه
******************************