با شاعران پارسی زبان

شانه های تو! “لیلا مهذب”-زندگی،”آیدا دانشمندی”

هر چهارشنبه و یکشنبه با شاعران پارس زبان مخاطب رسانه ایرانیان اروپا

سرم به شانه‌ی غیر از تو احتیاج ندارد
مپیچ نسخه‌ی بیهوده! غم علاج ندارد

چه غم از این که مصیبت گرفته ملک دلم را
خدای عشق نیازی به تخت و تاج ندارد!

به غیر غصّه نصیبی نمی‌رسد به تو ای دل!
به هوش باش که ویران‌سرا خراج ندارد

چه سبز ماندی و سرخوش که باز ریشه دواندی
خوشا که سوز زمستان اثر به کاج ندارد

مگر به خواب ببینم رسیده موسم شادی
مگر به خواب ببینم که غم رواج ندارد

مرا به بند کشیدی… تو را به نظم کشیدم!
مرا ببخش که شعرم هجا و واج ندارد!

لیلا_مهذب

 

زندگی اسم بود یا موصوف؟!
نقش‌ها کم اهمیت بودند
مردمی که زبانشان سرخ است
در ستونهای تسلیت بودند

بحث آزادی بیان بود و
شیوه های بیان آزادی
من اگر اعتراض می‌کردم
تو به من فحش یاد می‌دادی

ما سفیر حقوق حیوانات
حامی جنگ و/صلح پنداری
شعر خواندیم در رثای بشر
غصه خوردیم بعدِ افطاری

کوفت کردیم شام را هر شب
پوست انداختیم از چاقی
چه کسی از رژیم خود راضی‌ست
شاه یا انتخاب الحاقی؟

جوجه ماندیم از الاغ شدن
بار بردیم در شتر بودن
از دمکرات‌ها بپرس که چیست
مزه‌ی تند دیکتاتور بودن؟!

بیست و سی مرگ را نشان می‌داد
تکیه به مبل راحتی دادیم
کشته دادند باز آدم‌ها
ما فقط سرسلامتی دادیم

بیست و سی جنگ را نشان می‌داد
کشته‌ها زخمْ تازه می کردند
کاسه لیسانِ توی تلوزیون
هی ترحم افاضه می‌کردند

در مجلات بیشتر از جنگ
صفحات نیازمندی بود
زندگانی زوج‌های جوان
دائما لای بسته‌بندی بود

سرِ سربازها به باد که رفت
تیغ برّنده در گلو که شدیم…
عشق، سرمایه‌ی تمدن‌هاست
با تنفر ولی بلوکه شدیم

جنگ حالا به خانه آمده بود
ظاهرا بی‌فشنگ و ترکش بود
گریه زیر ملافه‌های سفید
جنگ نرمی کنار بالش بود

زن خوش‌دستپخت نامیدند
آلتِ دستِ هر قبیله شدیم
سرمان بوی قرمه‌سبزی داد
عاشق طعم شنبلیله شدیم

مادرم گفت “دوستت دارم”
مثل تمرین کودک آزاری‌ست
عقل، یک جور چادر ملی
عشق اما کلاه برداری‌ست

جلوی آینه مرتب کرد
تل و سنجاق‌های مویی را
گفت “تسلیم” جزو خوشبختی‌ست
بعد سابید دستشویی را

همه‌ی ثروت زنانگی‌اش
استکان و سماور و کتری‌ست
جای امنی برای عشق نداشت!
خانه‌ی تازه هم چهل متری‌ست

جای دنجی‌ست آشپزخانه
رفت موسیقی درام گذاشت
بغض را خورد جای عصرانه
گریه‌اش را برای شام گذاشت.
.
آیدا دانشمندی

دبیر سرویس شعر رسانه: احسان امیری