نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
بی تو این شهر پر از دغدغه و آشوب است با تو هر آفت و هر خاردلی مغلوب است
می زنم چنگ و دلم حال عجیبی دارد به حضورت همه آفاق جهان مطلوب است
به دو صد نخل نگه کردم و شیرین دیدم آن دو چشمت که به رنگ رطب مرغوب است
اگرم زهر بریزند به جام و دل” خون نرود یادتو و نام توچون محبوب است
به ان الحق که به جز حق نروم راه دگر به دیاری که نجابت به جفا مصلوب است
#.مژگان رجحانی
محبوبم دستان تو بوی نارنج می دهند لبخندت بوی سیب، من جهانم را در تقارن با عشق تو نقاشی می کنم محبوبم من سالهاست با خود پیله کردم تا روزی در نگاه تو پروانه شوم اکنون نمی دانم زمان آن کی می رسد با کدامین فصل؟ گریزی نیست گزیری نیست حرف هایم بوی لیمو شیرین می دهند اگر نخوانی تلخ می شوند محبوبم جهان من مسموم است خالی از عطر گل سرخ ومن از این حقیقت می ترسم محبوبم بهار به پشت دروازه شهر رسیده، من نمی دانم چرا هنوز در نگاه شعر پاییزم.
#جانان شهیدی
تنظیم:پروا پاچیده
دبیر شعر پارسی رسانه
این مطلب بدون برچسب می باشد.