نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
پله های تنگ و باریک
که افکارت را
به اتاقهای تو در تومی رساند
راهرو هایی
که دهان به دهان
اتاقها را به هم معرفی می کنند
مطمئنم اینها
شاهد بوسه های زیادی بوده اند
من فکر می کنم
این پیچک های پشت دیوار
هر زمان بوسه ای دیده اند
گل داده اند
کنار این ستونها
دوستت دارم های زیادی گفته شده
و آدمهای زیادی مثل من
بعد از شنیدن این کلمه
به آنها تکیه کرده اند
ترک های دیوار شاهدند
حرارت این دوستت دارمهای آرام
پرده گوش اتاقها را پاره کرده
این خانه آنقدر مست است
که پرده هایش را به دستِ باد سپرده
فکرم از پله ها پایین می آید
دستم را می گیرد
و از پای ستونها و پیچک های غرق گل با خود می برد
.
#کاشانی_الهه
رودخانه ای خشکیده
و خون دیگر به رابطه نمیرسد
مردی در نوجوانیش
هنوز دارد دنبال زنی میگردد
و زنی که صورت نوجوانیش را قاب گرفته
هر صبح
جای آینه در آن مینگرد.
ماجرا همینقدر ساده
عذابآور است.
تصور کن
سیگاری پیر بر لبانت مانده باشد
و هر کبریتی که میکشی
چیزی از درون خاکسترت کند
یا خیابانی را
که هر بار از تو رد میشود
کسی را دوباره پیاده میکند
و کسی دارد با سطل در آن آب میریزد
نگاه کن به آن پیرمرد
که هر روز از آن سوی خیابان سیگار به دست
به پیرزنی چشم میدوزد
که این سوی خیابان
نوجوانیش را پیاده میکند
و عصا زنان به خانه برمیگردد
و این دشت عاقبت
شنهایش را روی سرش میکشد
و بیابان میشود
از من به تو نصیحت
از من که به کویری در اقیانوس زدهام
و همچنانکه پوستم آفتاب میگیرد
بالههایم در آب می رقصد
رودخانهها را به فصلها بسپار
و با پازنهای وحشی
به دشت بزن
به کوه بزن
به حالا
که حتی اگر تمام رودخانههای جهان خشک شوند
خون در رگهایش جاریست
#بهروز_فاطمی
دبیر سرویس شعر رسانه : احسان امیری
زیر پوست شهر(3)
بانو "سهیلا زارع" شاعر، نویسنده و خبرنگار لرستانی، زادهی پلدختر است.
یکی از گمنامان توانا در عرصه شعر و اندیشه و سخنوری در منطقه زرنه "آقا بیگ" بوده است. آقا بیگ فرزند ملک قاسم خان و نوه اقبال خان جد بزرگ خانواده اقبالی زرنه است.
سوواشیب پنجرهمه کؤکلو قارانلیق هاواسی بیر اودوم قانلی نفس اولمادی دستک یاراما...