صائب ، شاعری ظریف طبع و مضمون گرا که کمتر به او پرداخته اند .
به مناسبت دهم تیرماه روز بزرگداشت صائب تبریزی
صائب تبريزي از بزرگترين سخن سرايان سبک هندي در قرن دهم هجري است. مضمون آفريني هاي زيباي او در غزل، توجه ويژه او به مسائل اجتماعي و پيروي از طنز حافظ و سعدي، او را در رديف يکي از چهره هاي بزرگ ادبي ايران قرار داده است
میرزا محمّدعلی صائب تبریزی زاده ۱۰۰۰ هجری / ۱۵۹۲ میلادی در تبریز زاده شد. آنچه درباره خانواده ایشان گفته شده که آن ها از وابستگان شمس مغربی (شاعر قرن هشتم هجری قمری) بود پدر او تاجری معتبر بود. خانواده صائب جزو هزار خانواری بودند که به دستور شاه عباس اول صفوی از تبریزکوچ کرده و در محله عباسآباد اصفهان ساکن شدندو این مردم را تبارزه (تبریزیهای)اصفهان مینامیدند.
صائب در اصفهان به آموختن علوم عصر پرداخت. در جوانی به حج رفت و در بازگشت به مشهد سفر کرد.
صائب در سال ۱۰۳۴ ه. ق از اصفهان عازم هندوستان شد و بعد به هرات و کابل رفت. حکمران کابل، خواجه احسنالله مشهور به ظفرخان، که خود شاعر و ادیب بود، مقدم صائب را گرامی داشت. ظفرخان پس از مدتی به خاطر جلوس شاه جهان، عازم دکن شد و صائب را نیز به همراه خود برد.
در سال ۱۰۴۲ ه. ق صائب به ایران بازگشت و در اصفهان اقامت گزید. شاه عباس دوم صفوی به او مقام ملکالشعرایی داد. صائب بیش از هشتاد سال زندگی کرد و در اصفهان دیده از جهان فروبست. درگذشت او در سال ۱۰۸۶ یا ۱۰۸۷ ه. ق بودهاست. آرامگاه او دراصفهان، در محله لَنبان، در محلی است که در زمان حیات او معروف به تکیه میرزا صائب بود. مقبره صائب در باغچهای در اصفهان در خیابانی که به نام او نامگذاری شدهاست قرار دارد.
صائب تبریزی شاعری کثیرالشعر بود، شمار اشعار صائب را از شصت هزار تا صد و بیست هزار بیت گفتهاند. آثار صائب جز سه چهار هزار بیت قصیده و یک مثنوی کوتاه و ناقص به نام قندهارنامه و دو سه قطعه، همگی غزل است. افزون بر فارسی وی هفده غزل به ترکی آذربایجانی نیز دارد.
صائب تبریزی در غزلیات خود به زادگاهش تبریز اشاره کرده است.
ز خاک پاک تبریزست صائب مولد پاکم
از آن با عشقباز شمس تبریزی سخن دارم
صائب، شاعری صاحب سبک:
هر شاعر در افق خاصي از هستي، قادر به كشف و دريافت لحظات و حالات شاعرانه ی زندگي است. سبك و شيوه ی هر شاعري در سرودن شعر نيز، شيوهاي منحصر و يگانه است؛ چرا كه آفاق درك و دريافت هاي شهودي و كشفي شاعران با يكديگر متفاوت است. از طرفي به دليل آن كه همواره گروهي از شاعران در يك دوره ی معيّن تاريخي و در يك جامعه زندگي ميكنند و تحت تأثير عوامل مشترك همچون روح حاكم بر انديشه هاي رايج در آن زمان و مسائل اجتماعي و… قرار ميگيرند، زبان شعر يك دوره، صاحب ويژگيها و مؤلّفه هايي ميشود كه در آثار شاعران آن عهد، مشترك است. معمولاً اين ويژگيها و مؤلّفه هاي مشترك را در زيرمجموعه ی سبكهايي كه به سبكهاي دورهاي موسوم است، بررسي ميكنند. در واقع، اطلاق نام واحد سبك خراساني، سبك عراقي و سبك هندي بر آثار شاعران در محدوده هاي معيّن تاريخي فقط با توجه به اشتراكاتي كه در شعر جميع آنهاوجود دارد، ممكن و ميسّر ميشود. صائب تنها شاعری است که پس از حافظ طریقه ای مستقل و ممتاز دارد. او نماینده ی کامل ویژگیهای زمان و زبان مردم خویش است. محال است بتوان جای او را در سبک هندی یا اصفهانی (که دویست سال زبان ادبی ایران و هند و عثمانی بود و بر ذوق و حال مردم بسیاری از این سرزمینها حکومت میکرد) با سبکی دیگر پُر کرد. به عبارت دیگر، تمام محسّنات سخن شعرایی چون نظیری، طالب آملی و کلیم که هر کدام از جهتی مورد توجّه اند در صائب یکجا وجود دارد. پس میتوانیم او را فرداعلای سبک هندی یا اصفهانی و مقتدای شعرای این سبک بدانیم. پیش از صائب، از این سبک با عنوان «طرز نو» نام برده می شد ولی پس از او به «طرز صائب» معروف شد و تذکره نویسان همه ی شعرای این شیوه را پیروان طرز صائب به شمار آوردند
صائب سبکی را به کمال رساند که چند سده پس از او سبک هندی نامیده شد. او اسلوب معادله یا «مدعا مثل» را بیش از دیگر شاعران همروزگارش به کار برده است. نازکی خیال و لطافت اندیشه و مضمون سازیهای ظریف و معنیهای بیگانه و باریک در شعر وی دیده میشود. ابیات غزل وی استقلال معنایی دارند و در یک غزل از چندین موضوع سخن گفته است.
خاکی به لب گور فشاندیم و گذشتیم
ما مرکب ازین رخنه جهاندیم و گذشتیم
چون ابر بهار آنچه ازین بحر گرفتیم
در جیب صدف پاک فشاندیم و گذشتیم
چون سایه مرغان هوا در سفر خاک
آزار به موری نرساندیم و گذشتیم
گر قسمت ما باده، و گر خون جگر بود
ما نوبت خود را گذراندیم و گذشتیم
کردیم عنانداری دل تا دم آخر
گلگون هوس را ندواندیم و گذشتیم
هر چند که در دیده ما خار شکستند
خاری به دل کس نخلاندیم و گذشتیم
فریاد که از کوتهی بازوی اقبال
دستی به دو عالم نفشاندیم و گذشتیم
صد تلخ چشیدیم زهر بی مزه صائب
تلخی به حریفان نچشاندیم و گذشتیم
ارسال دیدگاه