گفت و گو

مصاحبه با دکتر حسن سعدی حقوقدان و نویسنده خوش ذوق

گفت و گوی رسانه ایرانیان اروپا با دکتر حسن سعدی حقوقدان،وکیل پایه یک و نویسنده ادبی...
با سلام خدمت آقای دکتر سعدی کمی خودتون رو برای مخاطبان ما معرفی کنید؟

من حسن سعدی هستم.دانش آموخته‌ی حقوق با درجه‌ی دکتری از دانشگاه مومبای(بمبئی) کشور هندوستان. نزدیکی های آرامگاه سعدی در خانواده ای کشاورز بدنیا آمدم(بدون اینکه کسی رضایتم را جلب کرده باشد یا اصلا نظرم را پرسیده باشد!)این فاجعه در اسفند۱۳۲۸ خورشیدی رخ داده بود.تحصیلات ابتدایی را درمحل تولد و بخش پایانی اش را درشیراز مدرسه‌ی حافظ که حالا بین باغ ملی و بیمارستان دست غیب قرار دارد، از سرگذرانیدم. دبیرستان را در مدرسه‌ی حاج قوام اول دروازه‌ی کازرون بصورت شبانه پشت سر گذاشتم و لیسانس را در دانشگاه تهران. سپس فوق لیسانس را در دانشگاه آزاد شیراز و دکتری را هم که در هند به پایان بردم. متاهلم. دارای۵ فرزند هستم که اولی مهندس و بقیه دکتر هستند

پس از دوره لیسانس به چه کاری مشغول شدید؟

پس از پایان دوره‌ی لیسانس به استخدام دادگستری درآمدم و تا سال ۱۳۷۰ بعنوان قاضی در پست های مختلف کار کردم و درسال ۱۳۷۰ از کار قضا استعفا کردم و به وکالت مشغول شدم.

چرا؟

طیف وسیع تری از پرونده ها و نتیجتا درآمد بیشتر و رهایی از بند استخدام!

بعد به چه کاری مشغول شدید؟

خرید یک مزرعه‌ی کوچک در مرودشت و گذران ایام تعطیل و نوشتن آنچه درذهنم انباشه می شود.

علاوه برآن تاسیس یک موسسه‌ی انتشاراتی برای کمک به نویسندگان و شاعران جوان و تازه کار. ناشران دیگر، انتشار اینگونه کار ها را دون شان خود می دانند.

ازکارهای فرهنگی برای مان بگویید؟

از شعر بگویم. از حدود۱۰سالگی توانستم شعر بگویم و در میانسالی اولین مجموعه از شعرها یم در قالب های گوناگون، تحت عنوان( اینجا کسی از عشق می میرد) چاپ و منتشر شد.این کار در سال۱۳۷۹ انجام شد. شعر بی پناه از این مجموعه را تقدیم می کنم:

 

مرا کدام ستاره

پناه خواهد داد؟

مرا که از همه جا رانده و پریشانم!

مرا که از شقاوت مردم

رسیده ام به جنون

مرا که از مشاهده‌ی مردمی که می بینم

تمام هستی شان با دروغ پیوسته است

زخشم ساغر چشمم لبا لب از خون است

کدام ستاره

کدام طایفه

در خانه راه خواهد داد؟

چندکتاب شعر چاپ کردید؟

پس از آن ۳مجموعه‌ی دیگر از شعرهایم چاپ و منتشر شد با نام های صدای پای تو، من و تنهایی و بانوی دریاچه‌ی آبی.

ازرمان هایی که نوشتید برامون بگید؟

بعد

از آن کار نوشتن رمان را تجربه کردم. نام رمان اول، رقص با روباه پیر است که داستان یک خانواده درتهران است و رمان، دوره‌ی حکومت رضا شاه اتفاق افتاده است.کار دوم مجموعه‌ی داستان های کوتاه تحت عنوان ازشب که بگذریم بود.شامل ۷ داستان کوتاه است.

بعداز آن (توهم) را نوشتم.این کتاب هم مشتمل بر۴ داستان کوتاه است که مهمترین شان داستان توهم است.داستان مرد ساده لوحی که به اتهام سوء استفاده از آزادی بیان به اعدام محکوم می شود اما ماموران و مسئولا بی کفایت قادر به اجرای حکم نیستند و مردم عصبانی شده این مرد و مامور اعدام و بقیه را می کشند. بد نیست بخشی از این داستان را شرح دهم: در شب اول قبر از او سوال می شود:

– بگو ببینم علت اعدامت چه بود؟

– من که اعدام نشدم. من به قتل رسیدم. مردم مرا کشتند. البته دستشان درد نکند من آدم نمک نشناسی نیستم و قدر شناس محبت هرکسی(اگرچه بسیار کم دیده ام) هستم.

روستای زورآباد؛ همین روستای خودمان، باقیمانده‌ی یک تمدن اساطیری بزرگ است که گذشت ایام و بی کفایتی مامورین آن را به یک دهکده‌ی کوچک تبدیل کرده است…….در راس روستا کدخدا قرار دارد .کدخدا قدرت بلا منازع است.خدا کمکش کند چراکه بسیار فعال است البته مردم هم از وی اطاعت محض می کنند. متوجه هستید که همین حفظ قدرت چه دردسرهای زیادی دارد و این کار، کدخدا را واقعا پیر کرده است.خداکمکش کند. طرح های مختلفی توسط کدخدا برای توسعه‌ی روستا تهیه شد.البته چندتایی از این طرح ها که اجرا شدند فقط به توسعه و تثبیت قدرت کدخدا انجامید.

بعد از کتاب توهم چند کتاب دیگر نوشتین؟

ب.،،۲عداز آن ۳ رمان نوشتم بنام های( سالومه، اسب ترو وا، اگر) رمان اگر دراسفند ماه سال گذشته از زیر چاپ بیرون آمد. همچنان به نوشتن ، دفاع از دادخواهان و انتشار کتاب نویسندگان تازه کار مشغولم. مهمتر از همه‌ی اینها آغاز همکاری با همین رسانه است.


گفت و گو از:نسا دهقان نژاد