کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم اثری عاشقانه از نادر ابراهیمی است که با خواندن آن، ضمن تجربه لحطاتی عاشقانه، برای مخاطبان نکاتی آموزنده درباره زندگی مشترک را نیز به ارمغان می اورد...
انتشار : 13 - مرداد - 1401 - 00:38
کد خبر : 9978
مشاهده : 117
نادر ابراهیمی متولد تهران(۱۴ فروردین ۱۳۱۵ – ۱۶ خرداد ۱۳۸۷) داستاننویس معاصر ایرانی بود. او علاوه بر نوشتن رمان و داستان کوتاه، در زمینههای فیلمسازی، ترانهسرایی، ترجمه، و روزنامه نگاری نیز فعالیت کردهاست.
او تحصیلات خود را در دبیرستان دارالفنون به اتمام رساند و رشته حقوق را برای ادامه تحصیل انتخاب کرد اما چون با روحیات او سازگار نبود، حقوق را رها کرد و رشتهی زبان و ادبیات انگلیسی را ادامه داد.
نادر ابراهیمی کارنامهی هنری پرباری دارد. که میتوان آن را به دستههای مختلفی تقسیم کرد: ادبیات کودک و نوجوان، ادبیات بزرگسال، فیلمنامه، ترجمه و نمایشنامه و حتی شاعری.
رمان نویسی به سبک نامهنگاری بین عاشق و معشوق، دارای پیشینه ای طولانی در ادبیات جهان است. نادر ابراهیمی در کتاب «چهل نامه کوتاه به همسرم» نیز همین سبک را پیش گرفته. این کتاب،خاص ترین و البته محبوبترین نوشتار از این نوع، در ادبیات معاصر فارسی ست که شامل نامههای نادر ابراهیمی به همسرش فرزانه منصوری ست. نامههایی که به نقل از نویسنده کتاب، طی سالهای ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۵ و به هنگام تمرین خطاطی برای همسرش نگاشته شده است. این نامه ها نثری شاعرانه اما روان و به دور از تکلف و قوانین شاعری است. نادر ابراهیمی در نامه های گاه بلند و گاهی کوتاه در حد چند سطر، صادقانه عشقش را به همسرش ابراز نموده، که هرچند در نگاه اول یک عاشقانه ساده به نظر می رسد، اما پر از متن هایی درباره فلسفه زندگی، گفته هایی پند آمیز و دوستانه ، ذکر فراز ونشیب های زندگیشان در کنار هم است ، از عشق و مشکلاتشان صحبت می کند و به طور واضح معضلات و اضطراب مشترکشان را مطرح می کند. برای ابراهیمی نوشتن این نامه ها ضمن فرصتی برای خوشنویسی، تمرینی برای کاوش و تعمق در درک زندگی، عشق و رابطه همسرانه و نیز تجربه ی عاشقی کردن است. وی سپس تصمیم میگیرد برای کمک به روابط عاشقانه و همسرانه دیگران این نامه ها را منتشر کند. گویی نادر ابراهیمی برای خوشبختی دیگران نیز دغدغه داشته که نامههای شخصی اش را به مردم زمان خود و آیندگان تقدیم کرده است.
نادر ابراهیمی در اینباره در مقدمه کتاب میگوید: فکر کردم این مجموعه، شاید فقط نامههای من به همسرم نباشد؛ بَل سخنان بسیاری از همسران به همسرانشان باشد. بههمین دلیل به فکر بازنویسی و چاپ و انتشار آنها افتادم.
کتاب «چهل نامهی کوتاه به همسرم» در ۱۳۸صفحه و در سال ۱۳۶۸ برای اولین بار توسط نشر روزبهان چاپ شد و تا اکنون بیش از چهل نوبت در همین انتشارات تجدید چاپ شده است.
بخشی از کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم
نمیشود که تو باشی من عاشق تو نباشم؛ نمیشود که تو باشی، درست همینطور که هستی، و من هزار بار بهتر از این باشم و باز هزار بار عاشق تو نباشم، نمیشود میدانم؛ نمیشود که بهار از تو سرسبزتر باشد. همسفر!؛ در این راه طولانی که ما بیخبریم و چون باد میگذرد. بگذار خرده اختلافهامان باهم باقی بماند؛ خواهش میکنم! مخواه که یکی شویم، مطلقا. مخواه که هرچه تو دوست داری، من همان را، به همان شدت دوست داشته باشم. و هرچه من دوست دارم، به همان گونه مورد دوست داشتن تو نیز باشد. مخواه که هر دو یک آواز را بپسندیم. یک ساز را، یک کتاب را، یک طعم را، یک رنگ را، و یک شیوه نگاه کردن را، مخواه که انتخابمان یکی باشد، سلیقه مان یکی و رویاهامان یکی. همسفر بودن و همهدف بودن، ابدا به معنی شبیه بودن و شبیه شدن نیست. و شبیه شدن دال بر کمال نیست، بلکه دلیل توقف است
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0