معرفی داستان جزیره عشق نوشته ویلیام سامرست موآم و ترجمه شجاع الدین شفا از کتاب "داستان های کوتاه از نویسندگان بزرگ"
انتشار : 30 - تیر - 1401 - 00:56
کد خبر : 9576
مشاهده : 242
ویلیام سامرست موآم
ویلیام سامرست موآم، در ۲۵ ژانویه ۱۸۷۷ در پاریس زمانی که پدرش در سفارت انگلستان در این شهر کار میکرد متولد شد.وی چهارمین پسر از مجموع شش فرزند پسر خانوادهاش بود. خانواده او با توجه به شغل پدر و پدربزرگش انتظار داشتند که پسرانشان هم پیشه وکالت را در پی بگیرند.مادر سامرست موآم وقتی که او هشت ساله بود بر اثر ابتلا به بیماری سل درگذشت و پدرش نیز سه سال بعد بر اثر سرطان درگذشت. مرگ مادر ضربه روحی بزرگی به سامرست وارد کرد. گفته میشود او تا پایان عمر خود تصویر مادرش را کنار تختش نگه داشت. بعد از فوت والدینش، او را به عمویش، هنری مکدونالد موآم در انگلستان سپردند. این اتفاق تاثیر احساسی بدی روی وی داشت؛ چرا که عمویش از نظر احساسی انسان سرد و بیرحم بود و این احساسات ویلیام کوچک را هم تحتتاثیر قرار داد، فشاری که بر اثر واکنش دیگران برای کوتاهی قدش و ندانستن زبان انگلیسی به او وارد می شد، او را یک عمر دچار لکنت کرد. عمویش تلاش کرد که بعنوان حسابدارشرکت و همچنین در کلیسا کاری برای او پیدا کند اما با مقاومت سامرست به نتیجه نرسید در نهایت، به پیشنهاد پزشک شهر، بهدنبال حرفه پزشکی رفت. اما پس از موفقیت اولین رمان خود به نام «لیزای لمبث»، حرفه پزشکی را رها کرد و تمام وقت به نویسندگی روی آورد. سامرست موآم در سال ١٩۴٧ جایزهای به نام خودش، جایزه ادبی سامرست موآم بنا نهاد که به نویسنده یا نویسندگان بریتانیایی زیر ٣۵ سال برای یک اثر داستانی منتشر شده طی سال گذشته اهدا میشود. او یکی از پرکارترین داستان نویسان قرن بیستم بود و در زمان حیاتش میلیونها نسخه از داستانهای بلند و کوتاه و نمایشنامههای وی به زبانهای مختلف ترجمه و به فروش رفت. در سالهای دهه ۱۹۳۰ او پردرآمدترین نویسنده جهان بود. وی سرانجام در ۱۶ دسامبر ۱۹۶۵ درگذشت.
“جزیره عشق” داستان کوتاهی ست نوشته سامرست موام. داستانی که در عین کوتاهی جذاب و سرگرم کننده ست. قصه یک مرد جوان سوئدی ست که در پی بیماری ریوی برای تنفس راحت تر و آرامش در سالهای اخر زندگی وارد جزیره ای دور می شود و به کلبه ای برخورد می کند که زیبایی اش نه به دلیل مدرن یا مجلل بودنش، بلکه برای انرژی عشقی ست که بین سالی و رد، زن و مرد جوانی ست که آنجا زندگی کرده اند. مرد سوئدی، دل باخته آنجا می شود. رِد را چند سال پیش، پس از وردش به یک کشتی، به دنبال چندین بار باده پیمایی و مستی، ربوده بودند. مرد سوئدی عاشق زن می شود. کلبه را باز سازی و تجهیز میکند، مرد ثروتمند هر اقدامی برای راضی نگه داشتن سالی، انجام میدهد و خود با نیروی عشق سالها زنده می ماند. اما سالی که دچار یک غم دائمی ست، تمام طول زندگی مشترک را چشم به راه شوهر سابقش، رد، می ماند. مرد نیز در توهم از دست دادن سالی، عمر می گذراند. ترس از اینکه هر روز ممکن ست مرد زیبای جوان با یک کشتی برگردد و همسرش را طلب کند. کل داستان بر محور گفتگوی یک ناخدای چاق و بیسواد و عامی که بعد از سی سال به جزیره برگشته و مرد سوئدی ثروتمند و اهل دانش می چرخد.
در پایان داستان مشخص می شود که این همه سال ، زوجِ این قصه، زندگی را با یک امید واهی و ترسی واهی تر، بر خود تباه کرده اند. برای کشف اتفاقی که با آمدن ناخدا رخ داد و نتیجه حاصل از گفتگوی بین دو مرد، سفری به جزیره عشق داشته باشید. داستانی با فضاسازی قوی و بیان زیبایی های طبیعت و تشریح احساسات و عواطف انسانی و عشق. قصه ی جزیره عشق را میتوانید در کتاب “داستان های کوتاه از نویسندگان بزرگ” با ترجمه شجاع الدین شفا مطالعه فرمایید. همچنین به صورت کتاب صوتی، در فضای مجازی در دسترس است.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0