نشانه شناسی اجتماعی در فیلم برادران لیلا – دکتر فاطمه رنجبر
ارتباطات غیرکلامی یکی از شاخههای نشانه شناسی است که انواع رفتارهای حرکتی افراد ازجمله حالات چهره، حرکات بدن، ژستها، حرکتهای تنظیم مکالمه، طرز قرار گرفتن، ایستادن، لباس پوشیدن،ارتباطات چهرهای، اشارات اندامی، پیرازبان، مصنوعات، زمان و… را در بر می گیرد که میتوانند به صورت مستقل پیامی را منتقل نمایند و یا کمک کنند تا پیامهای کلامی اثرگذارتر شوند.
این نوع ارتباطات دارای کارکردهایی از قبیل تکمیل کردن، تکذیب کردن، تکرار کردن، کنترل کردن، جانشینی و تأکیدی است.
این جستار در تلاش است تا فیلم برادران لیلا ساختۀ سعید روستایی را از منظر نشانه شناسی اجتماعی ارتباطات غیرکلامی بررسی کند. این خوانش تازه از فیلم کمک میکند تا خواننده پیامهایی را که کارگردان تلاش کرده تا از طریق عناصر غیرکلامی منتقل کند، رمزگشایی نماید. اهمیت فیلم برادران لیلا از انتخاب آن در جشنواره کن نشأت میگیرد.
رمزگان های اجتماعی
از آنجا که انسانها در جامعـه زندگي میکنند، پيشـاپيش در درون برخـي آیینها، هویتها، رسـوم و قواعـد اجتماعی ای هستند کـه دلالتهای رمزگانی نيرومنـدي دارنـد.
ايـن رمـزگان ها را زبان/کلام، رفتارها، ژست ها ، زبان بدنـ، ارتباطات چهرای ، نوع لباس پوشیدن و… عينيـت می بخشند. رمزهـا، نشانهها را بـه نظامهای معنـادار تبديـل ميكننـد و در چارچـوب ايـن نظامها، دال و مدلـول بـه هـم پيونـد میخورند.
در حقیقت «جهـان، براي اجتماعات و فرهنگها در چارچـوب رمزهايـي شـكل میگیرد كه بـه آنها امـكان مبادله تجربههای خويـش را میدهد و از هميـن طريـق مـا میتوانیم در مـورد هسـتي و جهـان اجتماعـي بياموزيـم.» (ضيمـران، ۱۳۸۲:۱۴۶-۱۴۸)
بـه ايـن ترتيـب میتوان مدعـي شـد، هر متنـي واجـد نوعـي خوانش رمزگانی مرجح اسـت، امـا اين مسـئله حائـز اهميـت اسـت که این خوانـش مرجـح متـن دقیقاً در کجای آن قرار دارد؟ آیا درون خـود متـن قـرار دارد و میتوان بـا اسـتفاده از روشهای تحليـل نشانه شـناختي آن نوعـي اظهارنظر يـا پیشبینی از جانـب تحليلگـر را از متـن بيـرون کشـيد يـا نـه. دراینباره کـه چگونـه اکثـر مخاطبـان، متـن خاصـي را تفسـير و قرائـت میکنند، فـرض مـا بـر ايـن اسـت کـه خوانـش مرجح رمزگان شناختی، نوعـي خصلـت عينـي نهفتـه درونمتن نيسـت کـه بتـوان بهطور عينـي آن را نشـان داد و حتی خوانـش مرجـح حـدس تحليلگر دربـارة نـوع قرائـت مخاطبـان از متـن هم نيسـت.
بلکه، خوانش مرجح، خوانشـي اسـت که عوامـل توليـد کـه رابطـة تنگاتنگـي بـا بلوک قـدرت دارند و طيف وسـيعي از مسـائل مالي و فنـي و فرهنگـي و نيـز فعالیتهای حرفه ای و صنعتـي را دربرمي گيـرد به واسـطة تأکیـد بـر برخـي از رمزهای فنـي و اجتماعـي و ايدئولوژيـک آن را برجسـته میسازند و بـا اسـتفاده از تمهيـدات و شـگردها و مکانیسمهای خاصـي، مخاطبـان را بـه پذيـرش آن دعـوت میکنند. (فیسک،۱۳۸۱: ۱۳۰)
بهبیاندیگر، رمـزگان ها عبارتاند از قالبهای تفسـيري کـه توليدکننـدگان و مصرفکنندگان براي رمزگـذاري و رمزگشـايي رخدادها بـه کار میگیرند. بـر هميـن اسـاس فيسـک تویح می دهد رمـز نظامـي از نشانههای قانونمنـد است کـه همـه افراد يـک فرهنـگ بـه قوانيـن و عرفهای آن پايبندنـد. ايـن نظـام، مفاهيمي را در فرهنـگ بـه وجـود میآورد و اشـاعه میدهد کـه موجـب حفـظ آن فرهنگ اسـت. در حقيقـت بـه وسـيلة رمـزگان های فرهنگی اسـت کـه میتوانیم واقعيـت یک اجتماع خاص را درک کنيم ، در حقیقت در هـر فرهنگـي، آنچـه واقعيـت تلقـي میشود، محصـول رمـزگان های فرهنـگی اسـت؛ بنابرايـن «واقعيـت» همـواره از قبـل رمزگـذاري شـده اسـت.
اگـر ايـن واقعيـت رمزگـذاري شـده بـه نمايـش گذاشـته شـود، رمزهـاي فنـي و عرفهای بازنمايـي بـر آن تأثیـر میگذارند تـا آن برنامـه ً واجـد متن فرهنگي مناسـبي بـراي بينندگان باشـد.
همچنيـن رمزهـاي ايدئولوژيک، سـاير رمزها را بهگونهای سـامان میدهند کـه مجموعهای از معانـي سـازگار و منسـجم به وجـود آينـد و ايـن معانـي نيـز به نوبـه خـود شـعور متعـارف جامعـه را تشـکيل میدهند. معنـا فقط زماني ايجاد میشود کـه «واقعیت» و انـواع بازنمايي و ايدئولـوژي در يکديگـر ادغـام شـوند و به نحـوي منسـجم و ظاهـراً طبيعـي بـه وحـدت برسـند. نقـد نشانه شـناختي يـا فرهنگـي، ايـن وحـدت را واسـازي کرده و نشـان میدهد کـه «طبيعـي» بـه نظـر آمـدن ايـن وحـدت ناشـي از تأثیـر بسـزاي رمزهـاي ايدئولوژيـکی و فرهنگی بر آن اسـت.
در این راستا هـدف از تحليـل نشـانه شـناختي، معلـوم کـردن آن لایههای معانـي رمزگذاري شدهای اسـت کـه در سـاختار برنامههای رسانهای قـرار میگیرند (نک همـان: ۱۳۰) بـر اسـاس چنيـن درکـي از فرهنـگ، رمـز و ايدئولـوژي اسـت، کـه بحـث بازنمايـي در نظریههای مطالعـات فرهنگـي طـرح میشود. رمزگـذاري بـه واقعيـت جهـت میدهد و ايـن جهـت اغلب «ايدئولوژيک» اسـت. آنچه بازنمايي میشود واقعيت نيسـت، ايدئولوژي اسـت و تأثیرگـذاري ايـن ايدئولـوژي بـا خاصيـت تصويرگـري هنری تقويت میشود، خاصيتي کـه به زعم فیسک ايدئولـوژي را لبـاس حقيقـت میپوشاند. (فيسـک، ۱۳۸۶:۸)
ادامه دارد..
ارسال دیدگاه