نقد و بررسی “وضعیت کلی شعر شیراز”به قلم “استاد فیض شریفی” در مصاحبه با خبرنگار روزنامه خبر جنوب “فاطمه مقدم”
وضعیت کلی شعر شیراز در دوره کنونی چگونه می بیند آیا شعر شیراز هنوز حرفی برای گفتن دارد، یا جای خود را به داستان نویسی داده است؟
شعر شیراز در دوره کنونی افت شديدی کرده درحالی که برخی از شاعران جوان ما همیشه می گفتند که حضور پر رنگ پدرخوانده ها و پیشکسوتان باعث شده است که ما دیده نشویم اما حالا با وجود آنکه شاعران پیشکسوتی چون منصور اوجی، خائفی ، اولاد ودیگران در گذشته اند اما شاعران جوان خیلی خودی نشان ندادهاند و روی موج نیامده اند و خاموش شد ه اند و آثار مشعشعی از آنها نمی بینیم. گرچه ما شاعران خوبی هم در شیراز داریم نظیر زری قهار ترس و مریم قهارترس و دخترش، مینا دست غیب و دخترش ، شیوا آذرخش، مينا شمس پور و مادرش و دخترشان نازنین شمس پور ” ناظریان ” ، سیروس نوذری و دخترشان، شیدا نوذری کسانی که به تبعیت از پدر یامادراشان وارد عرصه شاعری شدند و گل کردند.
یا دیگرانی که دفتر شعری از انها به چاپ رسیده است نظیر دکتر زهره یوسفی با دفتر های شعر دهگانه ی ” احساس های نقره ای ” و ” برانکارد خالی ” فرناز جعفرزداگان و سیمین رهنمایی و طاهره پرنیان ، لیلا محمودی و دفتر ” لیان ” سعیده کشاورزی و شهیلا رستاخيز، در شعر سپید، فرزاد کریمی در شعر سپید و نقد ، فرشته محمد شاهی و دفتر شعر ” پست خواب ، پست بیداری ” زهرا قائمی و دفتر شعر ” دریا ” ،اشرف کمانی، اشرف اسد بیگی که کتابش ” راز نفس رازقی” تازه درآمده، علی داریا که منظومه های بلندی دارد، پروین نگهداری که دفتر شعری به نام ” می توانی حدس بزنی ” و شعرهای درخشان دیگر ، داشته، خانم کمانی ” جان پاییز ” را درآورده است محمد رضا پرویزی و ” چهارشنبه های بی تو ” و… کسانی هستند که هر کدام کتاب یامجموعه ای چاپ کرده اند یا و البته شاعر پرکاری سیرویس نوذری که خیلی خوب کار می کنند و یکی ا زشاعران کوته سرای قدرتمند ایران است و آخرین کتابش “چنین زیبا نباش ” رادر سال ۱۴۰۰ چاپ کرده اند.
نام های زیادی آوردید چرا با وجود اینهمه شاعر وکتاب منتشر شده معتقدید شعر در شیراز افت کرده است؟بیش تر از اینها هم داریم ، مثل صدرا ذوالریاستین شاپور جورکش ، سیما بازیار ، نیما تقوی ،ساسان کشوری و باقر يگانه، پریوش جوکار ، فرحناز عباسی ولی من در این دهه دفتر شعری از آنها ندیده ام و یا چاپ کرده اند و کتاب به دستم نرسیده است .
شعر درشیراز چون تهران و سراسر جهان دچار افت شده است. اما مسئله این است که این شاعران کتاب های شعر خوبی پیش تر از اینها درآورده اند ولی در این دهه من ندیده ام .شاید این مشکل از ما باشد که در این چند سال لیست کتاب های این شاعران را ندیده ام .
اگر چاپ کرده بودند من متوجه می شدم .صحبت ما درباره ی شعر در دههی نود است .اگر شما می دانید که چاپ کرده اند به من هم بگویید .
مسأله ی من در این جا جوانمرگی در شعر شیراز و کلا ایران است .
مثلأ اردوان انوشه دفتر شعر ” آپارتمان عمر ” را چاپ کرد و زود تمام شد و شعرهای خوبی داشت اما بعد دیگر ادامه نداده است و وارد داستان نویسی شده یا مثلا کسی چون فرزاد کریمی کتاب های خوبی چون “فروتن به وقت اسطوره شدن ” دارد و بعد وارد حوزه ی نقد نویسی شده است یا لیلا هوشیار کتاب ” چند بهار از سرانگشتانم پرید” و یا لیلا گله داران شاعر بسیار خوبی است ، شعر های نمایشی دارد مثل ” سینور ” اما مدت های مدیدی است کتابی چاپ نکرده و استاد دانشگاه شده و تئاتر تدریس می دکند و… وقتی شاعری استعداد دارد و توانسته کتاب خوبی داشته باشد گرچه مختار است در هرزمینه ای کار کند اما با ورود به عرصه های دیگر ، شعر خود را در سایه قرار می دهد. برخی از شاعران بعد از چاپ یک یا دو دفتر شعر به دلایل اقتصادی یا به دلایل دیگر ، کارشان را تعطیل می کنند و به این دليل است که به شاعر تمام عیاری تبدیل نمی شوند درحالی که شاعران شیراز شعرهای خوبی هم می گویند که نمونه هایش در فضای مجازی یا روزنامه ها دیده می شوداما این شعرها ، تک دانه اند خواننده را اقناع نمی کنند . خواننده با خواندن مجموعه ای از اشعار شعرا به جهان فکری او دست می یابد. درواقع این اتفاق که شاعری کتابی در می آورد و بعد کارش به هر دلیل تعطیل می شود می گویند “جوانمرگی ادبی ” که شاعران شیراز خیلی زود دچار جوانمرگی ادبی می شوند در حالی که زنده اند انگار که از نظر ادبی دچار مرگ شده اند. وقتی شاعری جوانمرگ می شود منتقدش هم جوانمرگ می شود چون منتقد پشت سر شاعر و نویسنده حرکت می کند .شما جوانمرگی ادبی را عامل افت شعرشیراز می دانید؟
بله جوانمرگی که به دلایل مختلفی چون دلایل معیشتی یا اجتماعی و سیاسی رخ می دهد اجازه نمی دهد شاعر به بلوغ و کمال خود برسد. چیزی که درباره شاعران شیرازی رخ می دهد این است که دفتر اولشان را چاپ می کنند اما چون درباره آن مانور داده نمی شود ناامید و سرخورده به کناری می رود. این بی حوصلگی ها و نداشتن شغل برای تامین معاش خیلی روی شعر شیراز و به طور کلی ایران اثر گذاشته است که یکی از دلایل مهم آن فقیر شدن و در واقع از بین رفتن طبقه متوسط است. زمانی که طبقه متوسط در ایران رشد کرد ادبیات همپایه ان رشد کرد اتفاقی که در سال های اول دهه پنجاه رخ داد وفهرست زیادی از کتابی های خوب در آن دوره چاپ شد. بافقیر شدن طبقه متوسط و هجوم مشکلات اقتصادی شعر به حاشیه رفت و از طرفی با گران شدن کتاب ها مخاطبان نیز از دست می رود ناشر نیز برایش نمی صرفد که کتاب شعر چاپ کنند.از طرفی با پیر شدن نسل گذشته کسی باقی نمانده که از شاعران جوان پشتیبانی کند.
به نظر شما مرگ شعر اتفاق افتاده است؟
شعر هیچ وقت نمی میرد بلکه در نوع های دیگر از هنر حل می شود. احساساتی که قرار بود با شعر بیان شود با داستان و سینما و نمایش بیان می شود. شعر هیچ وقت از بین نمی رود.کمی از اهمیت حمایت نسل پیشین از شاعران جوان بفرمایید؟
هر کدام از شاعران پیشکسوت در شهر خود جلسات و انجمن هایی داشتند که همین ها زمینه ساز پرورش شاعران آینده می شد که با مرگ یا بی حوصلگی شاعران پیشکسوت این جلسات نیز تعطیل شده اند. در همین دهه گذشته ببنید چه تعداد شاعر و نویسنده که شاگرد پرور بوده اند مرده اند. زمانی انجمن توللی ، انجمن سی دو و غیره در شیراز داشتیم که همگی با مرگ شعرای پیشکسوتشان ودلایل دیگر تعطیل شدند و اینها همه از عوامل گسترش جوانمرگی در شعر ما است.
از سوی دیگر اتفاقی در شیراز رخ داده که این است که در حوزه شعر شاعرانی داریم که جوان هستند اما شعرهایی با قالب و فرم کهنه می گویند .اینها چندکلمه و اصطلاح تازه در غزل ، مثنوی و غزل – مثنوی به کار می برند و فکر می کنند شق القمر کرده اند و ژانر جدیدی ایجاد کرده اند .این کار ها یک رشد سرطانی است .اینها باید مانیفست نيما و شاعران جهان را بخوانند ، فلسفه بخوانند و خودشان را با جریان های مدرن جهان هماهنگ کنند . این خود یکی دیگر از نشانه های جوانمرگی است .
پوریا اسدی، مسعود منفرد، عباس محمود آبادی ، رامین خسروی، محمد رضا اکبری که شاعران خوبی هم هستند اما اغلب به شیوه کلاسیک شعر می گویند یا ترانه سرایی می کنند گرچه این شعر ها خوب و زيباست اما مدرن نیست . به عوض آنکه شاعران به توسعه شعر نو وشاخه های ان بپردازند یک عقبگرد ادبی کرده اند .
چرا رغبت به کلاسیک گویی در میان شاعران جوان رخ داده است؟شاید یکی از مهم ترین دلیل های رو آوردن شاعران جوان به شعر کلاسیک ناتوانی انها در درک شعر نیمایی و سپید باشد. علت ديگرش آن است که برخی از شاعران به اصطلاح پسامدرنیستی خودشان را گل آلود می کنند که خود را عميق نشان دهند اینها فکر می کنند شعر و داستان پسامدرنیستی ادا به وجود آوردن و مغلق گویی و آشفتگی در روایت خطی و شلم شوربایی است .
شعر پسامدرن مثل معماری مدرن است ، در معماری مدرن همین گنبد و بارگاه قدیم را با مفتول های محکم منحنی و شالودههای قوی می سازند ، خانه را به شکلی می سازند که کسی به راحتی نمی تواند در خروجی را تشخیص دهد.
شعر و معماری پسامدرنیستی شکل دارد .
در واقع جوان ها گاه با بی قاعدگی و اضافه کردن ادا به شعرهای خود از شعر اینها زده می شوند و به کلاسیک روی می آورند . مخاطب هم همینطور است. هوشنگ ابتهاج علت موفقیت خود را این می دانست که ادا در نمی آورد. شما شعر ابتهاج را که می خوانید آیت صمیمیت است. حال آنکه عمده شاعرانی که پسامدرن یا متا مدرن یا فراسپید می گویند بخش عمده ای از شعرشان اداست درحالی که شعر عنصر اصلیش عاطفه است.
*چیزی که هست اقبال به شعر هم کم شده است در حالی که داستان نویسان به راحتی دیده می شوند اما شاعران ظهور می کنند نامی از آنها به گوش می رسد و بعد از بین میروند دلیل این مورد اقبال قرار نگرفتن که شما ان را یکی از عوامل جوانمرگی شاعران می دانید، چیست؟شما تصور نکنید در دیگر نقاط کشور اوضاع با شیراز تفاوتی دارد در تهران هم خبری نیست. در جهان هم خبری نیست این جوانمرگی صرفا متعلق به فارس نیست. در اروپا ، رمان جای شعر را گرفته است مثلا در رمان “اولیس ” جویس و رمان های دیگر شعر وجود دارد یا در رمان های ایرانی نظیر خاطرات آقای ایاز یا رازهای سرزمین من براهنی ، کلیدر دولت آبادی ، آیینه های دردار گلشیری و ” شرق بنفشه ” ی مندنی پور ، شعر زیاد می بینید. در جهان هم همین طور است اگر بخواهید چند شاعر پسامدرن جهانی نام ببرید اسم درخشانی وجود ندارد الان در جهان رمان به مسئله اصلی ادبیات تبدیل شده است و شعر در رمان مستحیل شده است. نکته دیگر این است که چند منتقد قدرتمند هم ندارید باید چند منتقد زبان شناس باشند که به کمک هم شاعران را معرفی کنند و راهگشای ارتباط مخاطب با شعر باشند. ازطرفی چاپ شعر از سوی ناشران نیز با اقبال روبرو نمی شود. بعد از چاپ هم کتاب منتشر شده را کتابفروشی ها قبول نمی کنند اگر هم قبول کنند به سبب گرانی کتاب مجبور به بازپس دادن کتاب می شوند. خب جوان شاعر چه کند، کتاب چاپ کند در پستوی خانه نگه دارد؟!
گاه در میان شاعران جوان گرایش به اشعار پست مدرن دیده می شود اما این گرایش ها نیز به جریان تبدیل نمی شود و پا نمی گیرد؟ما عجله داریم ما هنوز رئالیسم را جذب نکرد ه ایم دنبال ناتورالیسم رفته ایم، ناتورالیسم جذب نشده سورئال شده ا یم، سورئال جذب نشده پسا مدرن شد ه ایم در حالی که هنوز شاعران شیرازی با شعر سپید نیما کنار نیامدند و به سمت سرایش شعرهای پست مدرن می رو ند. اینکه نیما می گوید من سیصد سال نهضت های ادبی را در خودم جذب کرده ام کار بسیار سختی است و از عهده همه بر نمی آید. این که کسی بتواند چون نیما شعر ” افسانه ” بسراید و بعد شعر رئالیستی ” اجاق سرد ” بگوید بعد پشت آن شعر ها شعر سمبولیستی ” ققنوس ” و ” داروگ ” بگوید و شعر سورئالیستی چون “اندوهناک شب” “مهتاب ” بگوید و خوب هم بگوید ، خیلی سخت است . شاعران ما عجله دارند که از قافله عقب نمانند و همین می شود که مخاطبانشان را از دست می دهند. این عجله منجر به عدم درک این مکتب ها می شود و شاعر گاه ناگزیر است که این فاصله را با ادا پر کند.این چیزی که شاعر از ترجمه نظریه های ادبی پسامدرن یاد گرفته نیز دقیق نیست و سطحی است. حتی ترجمه نظریات ادبی نیز اصیل و کامل رخ نداده است و شعری هم که بر اساس نظریه گفته شود نیز ول معطل است.
اگر جمع بندی داریم بفرمایید
باید در شیراز دوباره انجمن هایی پا بگیرد که به شاعران مستعد کمک کنند دفتر شعرشان را در این وانفسای گرانی چاپ کنند. مجله ای باشد که بتوان درآن درباره شعر شاعران بنویسند و خلاصه اینکه چرخه شاعر- منتقد- مخاطب کامل شود. نه اینکه مجله های موجود در پایتخت هم دنبال مقاله های مجانی باشند خب منتقد و مقاله نویس هم بی انگیزه می شود.
پایان پیامفاطمه مقدم; خبرنگار روزنامه خبر جنوب
#فیض شریفی
تنظیم.: رامک تابنده
دبیر بخش فرهنگی
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0