نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
چند نگاه بر کتاب ” سياوش نام درخت است ” ، با زیر عنوان( گزیده ی مقالات و نقد ادبی ) لهراسب زنگنه ناشر : کتاب هرمز اهواز ، چاپ اول ۱۴۰۰ لهراسب زنگنه، سال هاست که شعر می گوید ، داستان می نویسد و شعر و داستان را به نقد می کشد. زنگنه در نقد ، هم مکاشفه دارد و هم غور دارد و هم نقد و بررسی تطبیقی می کند . نقد تطبیقی در دانشگاه عمدتا به سطح می زند ، شور ندارد و نسب شناسی می کند که مثلأ فلان قالب شعری اول از کدام جانب دنیا آمده و کی به ایران رسیده و چه اشخاصی آن را پی گرفتهاند و چه کسانی زیباترین شعر را مثلأ در آن قالب سروده اند . زنگنه هم اما ممکن است چنین کند اما به عمق می زند ، او ریخت های سنتی را با نوگانی مدرن در هم می ریزد ، غربال می کند ، به افسانه و اسطوره و تاریخ می زند و به شکلی عمودی به ذهن و قلب و درون شخصیت ها نفوذ می کند و رنج های فلسفی و انسانی آنها را بیرون می آورد و با آنها می گرید و همراه می شود . زنگنه سعی می کند شعر ، داستان ، نقد ، خاطرات و مخاطره های مزامیری اش را با نظريات ادبی غرب آغشته می کند تا نقد جهانشمول و فرابومی خود را در آينه ی دهکده ی جهانی منعکس کند ، چنان که در خوانش و نقد رمان فوران قباد آذرآیین از ادبیاتی که بازتاب زندگی است سخن می گوید و سبک های رئالیسم – سوسیالیسم ، فرمالیسم و سایر سبک ها را معرفی می کند و زمینه های داستان را مثل تجزیه، بدل ، حادثه، داستان، طرح و توطئه، زمینه ، فضا، لحن ، گفت و گو و معیارهای بیرونی را که از مؤلفه های سیاسی و تاریخی هستند باز می کند و بعد به بطن داستان ورود می کند و بعد دفتر را فرو می بندد. لهراسب زنگنه در زمینه ی شعر هم وقتی به ” جهان شاعرانگی ” هرمز علی پور ورود می کند باز سری به تاريخ نقد جدید می زند و از ریچاردز و رولان بارت و حاکمیت متن و مرگ مؤلف سخن می گوید و نقبی به شاعران کهن ایران می زند و می نویسد :” هرمز علی پور شاعری است که بیان اندوه بشر و رنج او ( مرگ آگاهی و نه مرگ انديشی ) به تعبیر خودش و بی وفایی جهان ذهن و زبان او را تسخیر کرده است…” زنگنه نگرش و انديشه ی فلسفی و هستی شناختی علی پور را بر می آورد و نگاه فلسفی شاعر را به نگاه خیام طاق می زند و چند پار از شعر شاعر را به عنوان نشانه مقابل چشم مخاطب می گذارد و خط و ربطی میان اشعار علی پور با عسان کنعانی عرب ، نجيب محفوظ مصری، آدونیس، …لورکا، یتیس، ریلکه و پاز به وجود می آورد و نتیجه می گیرد که اگر سروده های علی پور ترجمه شوند در افق های دورتری به پرواز در می آیند :” سپیدی جهان کجاست؟ ، سپیدی آب ها را که ديده است ؟ ، که من نمی دانم از این جهان چه می خواستم ؟، که این همه تنهایم و دوست دارم .” لهراسب زنگنه بوطیقا و مانیفست اشعار و نویسندگانی چون فرخ منش ، اردشیر صالح پور ، نوری تهماسبی، اسد پور ، محمد صادق دهقان و امثالهم را بیرون کشیده و در چند مقاله پیرامون نقد ادبی و سويه های آنتولوژی در شعر سخن رانده و ۱۲ مزامیر اهوازی را در کتاب ” سياوش نام درخت است ” گنجانده است. از نگاه لهراسب زنگنه ، نقد همواره با پرسش و پرسشگری همراه بوده است و همچون فلسفه که پرسش از مفاهیم کلی هستی است …نقد هم پاسخ به چیستی متن است .کنکاش در کنه متون ادبی ، نشان دادن کمیت و کیفیت، نمود و ماهیت ، شکل محتوا و تضاد و وحدت موجود در ساختن متن است . زنگنه چهار مرحله نقد ادبی را در قلمرو ادبیت فارسی نشان می دهد : ۱ – تفکری که مبنای آن ادبیات بازتاب و آیینه ای از زندگی است … ۲ – تاثیر صورت گرایی( فرمالیسم ) که برداشتی صحیح نیست و صورت گرایی را مقابل با مفاهیم می گذارد( تقابل سنتی صورت و محتوی ) ۳ – حرفه ی شاعری و نویسندگی که جدی گرفته نمی شود و به آن به شکل نوعی تفنن می نگرند . ۴ – نويسنده لزوما متعهد است . از نگاه نگارنده ی این عبارات ، بی مداهنه، لهراسب زنگنه شاعر ، نویسنده و ناقدی حرفه ای است که می بایستی قلم به دست می گرفت و داد خود از کهتر و مهتر می گرفت . لهراسب بر ادبیات کهن و نوی ایران و جهان اشراف دارد و شجاعانه ، جسورانه و از سر صدق قلم می زند و از هيچ کس نمی ترسد . حضور این عالمی – مرد برای ادبیات ما بس غنيمت است . فيض شريفی هفت ام امرداد ماه ۱۴۰۱
چند نگاه بر کتاب ” سياوش نام درخت است ” ، با زیر عنوان( گزیده ی مقالات و نقد ادبی ) لهراسب زنگنه ناشر : کتاب هرمز اهواز ، چاپ اول ۱۴۰۰
لهراسب زنگنه، سال هاست که شعر می گوید ، داستان می نویسد و شعر و داستان را به نقد می کشد. زنگنه در نقد ، هم مکاشفه دارد و هم غور دارد و هم نقد و بررسی تطبیقی می کند . نقد تطبیقی در دانشگاه عمدتا به سطح می زند ، شور ندارد و نسب شناسی می کند که مثلأ فلان قالب شعری اول از کدام جانب دنیا آمده و کی به ایران رسیده و چه اشخاصی آن را پی گرفتهاند و چه کسانی زیباترین شعر را مثلأ در آن قالب سروده اند . زنگنه هم اما ممکن است چنین کند اما به عمق می زند ، او ریخت های سنتی را با نوگانی مدرن در هم می ریزد ، غربال می کند ، به افسانه و اسطوره و تاریخ می زند و به شکلی عمودی به ذهن و قلب و درون شخصیت ها نفوذ می کند و رنج های فلسفی و انسانی آنها را بیرون می آورد و با آنها می گرید و همراه می شود . زنگنه سعی می کند شعر ، داستان ، نقد ، خاطرات و مخاطره های مزامیری اش را با نظريات ادبی غرب آغشته می کند تا نقد جهانشمول و فرابومی خود را در آينه ی دهکده ی جهانی منعکس کند ، چنان که در خوانش و نقد رمان فوران قباد آذرآیین از ادبیاتی که بازتاب زندگی است سخن می گوید و سبک های رئالیسم – سوسیالیسم ، فرمالیسم و سایر سبک ها را معرفی می کند و زمینه های داستان را مثل تجزیه، بدل ، حادثه، داستان، طرح و توطئه، زمینه ، فضا، لحن ، گفت و گو و معیارهای بیرونی را که از مؤلفه های سیاسی و تاریخی هستند باز می کند و بعد به بطن داستان ورود می کند و بعد دفتر را فرو می بندد.
لهراسب زنگنه در زمینه ی شعر هم وقتی به ” جهان شاعرانگی ” هرمز علی پور ورود می کند باز سری به تاريخ نقد جدید می زند و از ریچاردز و رولان بارت و حاکمیت متن و مرگ مؤلف سخن می گوید و نقبی به شاعران کهن ایران می زند و می نویسد :” هرمز علی پور شاعری است که بیان اندوه بشر و رنج او ( مرگ آگاهی و نه مرگ انديشی ) به تعبیر خودش و بی وفایی جهان ذهن و زبان او را تسخیر کرده است…” زنگنه نگرش و انديشه ی فلسفی و هستی شناختی علی پور را بر می آورد و نگاه فلسفی شاعر را به نگاه خیام طاق می زند و چند پار از شعر شاعر را به عنوان نشانه مقابل چشم مخاطب می گذارد و خط و ربطی میان اشعار علی پور با عسان کنعانی عرب ، نجيب محفوظ مصری، آدونیس، …لورکا، یتیس، ریلکه و پاز به وجود می آورد و نتیجه می گیرد که اگر سروده های علی پور ترجمه شوند در افق های دورتری به پرواز در می آیند :” سپیدی جهان کجاست؟ ، سپیدی آب ها را که ديده است ؟ ، که من نمی دانم از این جهان چه می خواستم ؟، که این همه تنهایم و دوست دارم .”
لهراسب زنگنه بوطیقا و مانیفست اشعار و نویسندگانی چون فرخ منش ، اردشیر صالح پور ، نوری تهماسبی، اسد پور ، محمد صادق دهقان و امثالهم را بیرون کشیده و در چند مقاله پیرامون نقد ادبی و سويه های آنتولوژی در شعر سخن رانده و ۱۲ مزامیر اهوازی را در کتاب ” سياوش نام درخت است ” گنجانده است. از نگاه لهراسب زنگنه ، نقد همواره با پرسش و پرسشگری همراه بوده است و همچون فلسفه که پرسش از مفاهیم کلی هستی است …نقد هم پاسخ به چیستی متن است .کنکاش در کنه متون ادبی ، نشان دادن کمیت و کیفیت، نمود و ماهیت ، شکل محتوا و تضاد و وحدت موجود در ساختن متن است . زنگنه چهار مرحله نقد ادبی را در قلمرو ادبیت فارسی نشان می دهد :
۱ – تفکری که مبنای آن ادبیات بازتاب و آیینه ای از زندگی است … ۲ – تاثیر صورت گرایی( فرمالیسم ) که برداشتی صحیح نیست و صورت گرایی را مقابل با مفاهیم می گذارد( تقابل سنتی صورت و محتوی ) ۳ – حرفه ی شاعری و نویسندگی که جدی گرفته نمی شود و به آن به شکل نوعی تفنن می نگرند . ۴ – نويسنده لزوما متعهد است .
از نگاه نگارنده ی این عبارات ، بی مداهنه، لهراسب زنگنه شاعر ، نویسنده و ناقدی حرفه ای است که می بایستی قلم به دست می گرفت و داد خود از کهتر و مهتر می گرفت . لهراسب بر ادبیات کهن و نوی ایران و جهان اشراف دارد و شجاعانه ، جسورانه و از سر صدق قلم می زند و از هيچ کس نمی ترسد . حضور این عالمی – مرد برای ادبیات ما بس غنيمت است .
فيض شريفی هفت ام امرداد ماه ۱۴۰۱
زیر پوست شهر(3)
نیشابور شهری به وسعت تاریخ و فرهنگ تاریخچه نیشابور شهر نیشابور در گذر زمان ، نشیب و فرازهایی چند را پشت سر نهاده و سوانح بی شماری را تجربه کرده ، دیگر بار، ققنوس وار از دل خاکستر ایام بال گشوده ، زندگی نوینی را آغازیده است. نیشابور شهری است خفته در اعماق تاریخ و […]
بیستو نهمین شماره مجله ادبی «چامه»، ویژه آرا و نظریات ضیاء موحد، با شعرها و داستانهایی از شاعر و نویسندگان امروز ایران منتشر شد.
اختتامیهی دومین جشنوارهی منطقهای داستان کوتاه واران، به میزبانی دانشگاه فرهنگیان و همت انجمن ادبی زرینکوب بروجرد برگزار و برگزیدگان این دوره معرفی و مورد تقدیر قرار گرفتند.