ادامه ی(( گفتگو در داستان))
بخش نهم
«« انتقال از صحنه ای به صحنه ی دیگر و بازگشت به گذشته»»
_ اکثر داستان ها طی حوادثی، گذر زمان را نشان می دهند و این اتفاق به شیوه ای رخ می دهد که دوره های زمانی تا سر حد ممکن بی زحمت و بی سر و صدا به حساب آیند. تکنیکی که برای معرفی گذشت زمان مرسوم است را « انتقال» می نامند. دوره های زمانی فقط تاثیری فرعی روی خط داستان دارند، اما اگر نادیده انگاشته شوند، خواننده گیج می شود. بنابراین، برای « انتقال» تمهیدی به کار می رود که خواننده را گوش به زنگ نگه دارد که دوره ی زمانی خاصی در پیش است. بهترین تمهید استفاده از عبارات استاندارد مشخص کننده ی زمان است( « روز بعد»…. « یک ماه بعد»….« شش ماه پیش بود که…») و گفتگو به کمک همه ی این موارد می آید مثلاً « یک ماه بعد او گفت…..» حتی می توان انتقال زمانی را با گفتگو شروع کرد:
« دو هفته پیش که….این جوری نبودی»
_ گفتگو در همه ی موارد، طعم انتقال بی واسطه را به ما می چشاند. باید در نظر داشت که باورپذیری مدیون وجود تغییر است و طی این تغییر باید چیزهایی رخ دهد که تاثیر اندکی در خط داستانی داشته باشد چیزی که شخصیت ها، « اکنون» می گویند بسیار مهم است. این« انتقال» جهش زمانی به ما عرضه خواهد کرد. بازگشت به گذشته نیز مانند انتقال یادآور تغییر زمان است. تمام بازگشت به گذشته ها نوعی انتقال به شمار می روند، اما عکس آن صحیح نیست، یعنی تمام انتقال ها بازگشت به گذشته محسوب نمی شوند. از بازگشت به گذشته باید درست و به جا یعنی شناخت حس بی واسطه ای که گفتگو به داستان تزریق می کند. ما همه با مفیدترین تکنیک های بازگشت به گذشته آشنا هستیم مثل « آهنگی شنیدم که مرا به یاد ….انداخت» « از موقعی برام بگو که….» به این چیزها تمهیدات « سیرخاطره» می گویند و برای هر داستانی بسیار مناسب است. اصولی کلی وجود دارد که باید در ذهن داشت:
۱- بازگشت به گذشته استفاده ی دقیق از افعال را می طلبد، شاید ایجاب کند که از فعل زمان گذشته شروع کنیم، اما همه چیز باید هر چه سریعتر به افعال زمان حال آورده شود تا حس بی واسطگی را حفظ کند.
۲- بازگشت به گذشته باید با کنش( یاماجرا) مربوط باشد ، باید بخشی جدایی ناپذیر از داستان به شمار آید.
۳- بازگشت به گذشته نباید وقفه ای در جریان داستان ایجاد کند، اگر خواننده مجبور شود که مدام عقب و جلو برود تا بداند کجای داستان است، بازگشت به گذشته بی فایده است.
۴- بازگشت به گذشته نباید یکجا ارایه شود.
مثل هر تمهید داستانی دیگر باید مطمئن شویم که بازگشت به گذشته به خوبی در داستانی که می نویسیم می نشیند. بازگشت به گذشته باید در خدمت هدفی باشد ، باید شخصیت را برجسته و مشخص کند، طرح را پیش ببرد یا درونمایه داستان را به نحوی از انحا گسترش دهد. به عبارت دیگر باید در داستان بنشیند. همانطور که قبلاً گفتیم، گفتگو ی بدون هدف منجر به نوشته ای ایستا می شود. هیچ چیز حرکت نمی کند، هیچ چیز زنده نیست. بنابراین در بازگشت به گذشته گفتگو باید کاری برای داستان انجام دهد.
( ادامه دارد)
ارسال دیدگاه