نویسندگی

نویسندگی با حمید نیسی نکاتی در مورد گفتگو در داستان کوتاه بخش سیزدهم

ادامه ی (( گفتگو در داستان))
«« گفتگو در گفتگو»»
_ به اولین چیزی که باید توجه داشت این است: گفتگوی درونی ، تک گویی درونی نیست. در تک گویی درونی آدم با خودش حرف می زند ولی در گفتگوی درونی با دیگران صحبت می کنند. بله امکان دارد که گفتگوی درونی تک گویی درونی داشته باشد، اما نه خیلی زیاد. فرض کنید دو شخصیت با هم حرف می زنند که یکی از آنها دارد داستانی تعریف می کند. مثلاً:
« حسین مبهوت حرکت ماشین بود و احمد که با لبخند به جاده نگاه می کرد، با سرعت صد کیلومتر رو به خورشید می رفت. داد زدم« هی، جلوت رو می بینی؟» سرش را تکان داد و زد به داشبورد: « نچ، این ماشین عاشق جاده است و مطمئن » داد زدم« چه ربطی داره؟حس می کنی یا نه؟»تکان ماشین دندان ها مونو به هم می زد. تبسم کنان داد زد:« باد، امروز هوا طوفانیه»این گفتگوی درونی و داستانی در دل گفتگویی دیگر است که خیلی وقت ها موثرتر است. برای این منظور باید چنان ظریف پرداخت شود که گفتگوی اصلی معنا و تاثیرش را از دست ندهد. نباید بیش از حد در گفتگوی درونی مطلب ریخت که اصل گفتگو فدا شود. چه وقت باید از گفتگوی درونی استفاده کرد؟ برای همه شرایط مناسب نیست، اما گاهی خوب کار می کند. مرسوم‌ترین کاربردش پرداختن به شخصیت ها و وقایعی است که مدیون شخصیت پردازی بر اساس لهجه هستند. « زبان لاتی» در واژه نامه ی منتقدان یعنی زبان عامیانه و کوچه و بازاری.
گفتگوی درونی امتحان دقیقی است از آشنایی ما با زبانی که به خدمت می گیریم. واداشتن همان شخصیت خاص به استفاده از گفتگویی یکدست، یک چیز است و واداشتن همان شخصیت به تلفیق مکالمه ی شخص دیگر در بطن گفتگوی اصلی چیز دیگری است. گفتگوی درونی باید با الگوهای سخنگویی شخصیت- که قبلاً مشخص شده- هماهنگ باشد و نقشی در داستان ایفا کند : شخصیت پردازی کند یا داستان را پیش ببرد. البته برای نوشتن گفتگوی درونی همیشه لازم نیست از زبان لاتین استفاده کرد. گفتگوی درونی:
۱- نباید بیش از حد مورد استفاده قرار گیرد، هنگام تردید بهتر است حذف شود.
۲- باید هدف دار باشد: شخصیت پردازی کند یا داستان را پیش ببرد.
۳- باید طبیعی باشد و با گفتگوی اصلی در هم تنیده و هماهنگ شود.
۴- باید باور پذیر باشد.
( ادامه دارد)

حمید نیسی
دبیر سرویس آیین نگارش و اصول نویسندگی