نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
گفتگو در داستان کوتاه
قسمت ۳
ادامه ی((((گفتگو در داستان)))) _ ««« خلق تنش»»» _ وجه مشترک موقعیت های زیر چیست؟ / شب گرمی است: زوجی کنار هم اند و تمام توجه آنها معطوف به یکدیگر است.عنکبوتی سیاه به طرف آنها می خزد. / زنی که دزدیده شده، سخت با ربایندگان جنگیده است. اکنون خود را در جاده ای خاکی و مکانی ناشناخته تنها می یابد. هوا لحظه به لحظه سردتر می شود. او در شناخت خارج شهر زیاد با تجربه نیست. _ این موقعیت ها در یک چیز مشترکند و آن هم تنش است. هر خطر داستانی در شرایط موجود خود، تنش و کشمکش ایجاد می کند. تنش یعنی قالب اصلی داستان، چیزی که خواننده را جذب می کند. تنش کلیدی است که اثری بی بو و بی خاصیت را تبدیل به اثری می کند که مایل به خواندنش هستیم. تنش ، از طریق گفتگو به خوبی ارایه می شود. در حقیقت گفتگو بدون تنش به درد نمی خورد. مثلاً : « مرد: فکر نمی کنم باید پیاده بریم رستوران» « زن: من…..من نمی دونم !» در اینجا فقدان اطمینان زن به خواننده هم منتقل می شود. چرا او مطمئن نیست؟ از چه می ترسد؟ گفتگو باید تنش ایجاد کند تا موثر واقع شود. برای این منظور شیوه های مختلفی وجود دارد که راحت ترین شیوه بحث و جدلی و مخالفت است. مخالفت را می توان با ظرافت یا آشکارا در گفتگو نشان داد. مثلاً: « شهلا: اگر سخت کار کنم امکان داره بتونم سقط کنم» میلاد که می دانست غیر ممکن است پرسید: « اگه نخوام سقط کنی چی؟» شهلا پرسید:« چی؟» میلاد:« اگه بخوام باهام ازدواج کنی و بچه رو نگه داری چی؟» شهلا در حالت تهوع گفت:« باید صبر کنیم ببینیم چی میشه» میلاد گفت:« وقت زیادی برای صبر کردن نداریم.وقت نداریم ببینیم چی میشه» علاوه بر بحث و جدلی می توان از خشم استفاده کرد. چه خشم دو جانبه و چه خشم یکجانبه. گاهی حتی لازم نیست وقتی خشم در صحنه است، گفتگویی « رفت و برگشتی» نوشت. تک گویی هم می تواند مراد را برآورده کند و خود کلمات عمق احساس را القا می کنند. برای مثال، جوانی که کنار قبر پدرش قسم می خورد که انتقام او را از قاتلان بگیرد. گاهی ، تنش موثر از حرف هایی که شخصیت ها می زنند ، ناشی نمی شود، بلکه از آنچه نمی گویند نشات می گیرد. آنچه شخصیت ها پنهان می کنند ، خواننده را مستقیما وارد صحنه می کند، به شرطی که خواننده بداند چه چیز مخفی نگه داشته می شود. خواننده موضع نویسنده را دارد، واکنش ها را می بیند و قضاوت می کند. برای مثال شخصی به برادرش مظنون است که کار خلاف می کند، اما نمی تواند بی پروا از او بپرسد: « دیشب دیر اومدی خونه؟» « رانندگی مزخرف ! مه! جاده های لیز!» روزنامه ی صبح را دیدی؟» « چیزی رو باید بدونم؟» « زودتر باید می اومدی خونه، ظاهراً داغونی» می خندد« منظورت مواده؟» « حدس می زنم» « باهاس برم» در کمد دنبال کتش می گردد و می گوید: «بگذریم، این قضیه ی روزنامه چیه؟» این تنش ناشی از فکر ناگفته است و داستان را پیش می راند . ریموند کارور خوب از این تکنیک استفاده می کند. انتخاب دقیق کلمات و عباراتی که تنش و کشمکش خلق می کنند اهمیت خاصی دارد. این کلمات سنگ بنای صحنه آند.صحنه را پیش می رانند. اگر یک شخصیت ، دیگری را « خوش مشرب» ، « بشاش و شاد» بنامد هیچ تنشی نداریم. اما اگر همان شخصیت غر و لندکنان کسی را « ترسوی بی جربزه ی دزد» نامید، بی تردید تنش خواهیم داشت. جان آپدایک را در نظر بگیرید، خیلی از صحنه ها را در وضعیت متعارف قرار می دهد. به طور کلی ،ادب و نزاکت و معمولا بویی از تمدن در صحنه است.پس چگونه تنش خلق می کند بی آنکه کل صحنه را در هاویه بریزد؟ کلمات تنش زا به کار می برد و جاهای خالی را مورد می کند. کلمات و تاکید آنها، ترکیب درست و خوبی است. در گفتگوهایی که خلق می کند کلمه ها و عبارت ها ساده اند، اما بذر کشمکش و تنش را می پاشد. کلمات و تاکیدات، کارکردی یکسان دارند و به این طریق تنش گفتگو با ظرافت ارتقا می یابد. ( ادامه دارد)
حمید نیسی
دبیر سرویس آموزش ادبیات نوشتاری
بخش فرهنگی
این مطلب بدون برچسب می باشد.
«علت مرگ: نامعلوم» به کارگردانی علی زرنگار در چهار بخش جشنواره بینالمللی فیلم شانگهای نامزد دریافت جایزه شد.
زیر پوست شهر(3)
استعارههای جهتی در فرشهای محرابی زبانشناسی شناختی یکی از سه دیدگاه مطرح در حیطه زبانشناسی است که در دهههای اخیر پژوهشگران به آن توجه کردهاند. یکی از مهمترین مباحـث زبـانشناسـی شـناختی، معنیشناسی شناختی است که نخستین بار از سوی لیکاف مطرح شد و نگرشی را معرفی کرد که بسیاری از معنیشناسان را مجذوب خود ساخت. […]
گنبدی به بلندای هفت قرن(سلطانیه) شهر سلطانيه در محل كنوني دهكده سلطانيه و در ميان خانهاي روستايي ، بناي گنبد سلطان محمد خدابنده («سلطان محمد خدابنده – اولجایتو هشتمین سلطان از سلسله ایلخانان بود…