نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
گفتگو در داستان کوتاه قسمت ۵ ادامه ی (( گفتگو در داستان))
۴- چه اتفاقی می افتد؟ _ طرح ، جوهر داستان است. بدون طرح داستان نداریم. طرح داستان همان نقشه ی رویداد است، با کمی تسامح، همین طور است. در واقع طرح حامل درونمایه ی اصلی داستان است و دیگر عناصر قصه باید از آن ناشی بشود. طرح به ما می گوید چه اتفاقی بیفتد و کی و کجا و چگونه این اتفاق رخ دهد. شخصیت ها معمولا به نویسنده می گویند که چرا این اتفاق رخ می دهد. با وجود این ، طرح به هیچ وجه ایستا نیست. مدام حرکت می کند و داستان را به گره گشایی سوق می دهد. مراحلی که طرح پشت سر می گذارد ناشی از اعمال و گفتار یک یا چند شخصیت است که باعث اتفاق دیگری می شود. چیزهایی مثل خشم، حسد، طمع، جستجو، جاه طلبی، ترس، و وحشت طرح را به حرکت وا می دارند. یکی از مولفه هایی که طرح را پیش می برد یا در واقع داستان را پیش می برد گفتگو است. گاهی سیر داستان متوقف می شود. بنزین تمام می کند! چون چیزی محرک آن نیست. طرح نیاز به محرک دارد، نیاز به هول دادن و پیش راندن دارد. چگونه از سکون طرح احتراز کنیم؟ یک راه حل، تغییر ضرباهنگ داستان است. اگر داستان تعلیقی- رازآمیز باشد، باید علاقه مندی قهرمان برای حل مسائل را بیشتر یا کمتر کنیم، هر دو درست است ، این کار خواننده را پیگیر خواهد کرد. راه حل دیگر رخ دادن وقایعی خارجی است که باعث افزایش علاقه ی قهرمان به حل مسائل می شود. مثلاً اتفاقی برای قهرمان می افتد ( پیش رفتن تا سر حد مرگ، اسیر یا زخمی شدن) که باعث الزام بیشتر وی در حل مسایل می شود. این وقایع خارجی طرح را پیش می رانند ، ضرب آهنگ داستان را عوض می کنند و مانع سکون طرح می شوند. نکته ی اصلی تقویت سیر داستان و آن را از سکون در آوردن ، مطرح کردن موضوع یا احساسی جدید است که باید آشکار شود. معرفی مقوله ی جدید، تکنیکی است که می توان در موقعیت های گوناگون به کار برد. مثلاً گلوله ای شلیک می کند و…. با نگارش گفتگو در داستان گویی واقعه ی صحنه همین جا و هم اکنون رخ می دهد. گفتگو نه تنها می تواند به عنوان عنصر تغییر دهنده ی ضرب آهنگ، توضیح روایی این کار را انجام دهد، بلکه می تواند به عنوان مکانیسم اصلی داستان ادای وظیفه کند.پس گفتگو ابزاری است و برای اینکه تاثیر بیشتری داشته باشد باید بار داستانی خاصی را به دوش بکشد. می تواند وضعیت جدیدی مطرح کند و طوری این کار را بکند که جان تازه ای به داستان بدهد. هر سطر گفتگو باید کاری انجام دهد تا وجودش توجیه شود. مثلاً از بین این دو گفتگو کدام طرح را پیش می برد: « بله ، موافقم روز زیبایی است…» یا « امروز کاری کردم که هرگز نکرده بودم» صد در صد دومی زیرا فکر یا شرایط جدیدی مطرح می کند، ایستا نیست. گفتگو را باید طوری قالب ریزی کرد که دنباله ای بطلبد و برای این کار از سئوال و جواب می توان استفاده کرد و با این کار موضوع و موقعیت جدیدی معرفی می شوند و طرح فرصت سکون پیدا نمی کند. تکنیک بعدی این است که شخصیت هایی را واداریم تا درباره ی شخصیت سوم( غایب) بحث کنند و بر ضد او دسیسه بچینند. همین دسیسه چینی، موضوعات و شرایط جدیدی را برملا می کند و به طرح عمق می بخشد. گفتگو باید ما را به نکته ای از داستان آگاه کند که لحظاتی پیش از آن بی خبر بودیم و همین حرکت طرح است و نوشته ی خوب جز این نیست. ( ادامه دارد)
حمید نیسی دبیر سرویس آیین نگارش و آموزش نویسندگی بخش فرهنگی
این مطلب بدون برچسب می باشد.
زیر پوست شهر(3)
استعارههای جهتی در فرشهای محرابی زبانشناسی شناختی یکی از سه دیدگاه مطرح در حیطه زبانشناسی است که در دهههای اخیر پژوهشگران به آن توجه کردهاند. یکی از مهمترین مباحـث زبـانشناسـی شـناختی، معنیشناسی شناختی است که نخستین بار از سوی لیکاف مطرح شد و نگرشی را معرفی کرد که بسیاری از معنیشناسان را مجذوب خود ساخت. […]
گنبدی به بلندای هفت قرن(سلطانیه) شهر سلطانيه در محل كنوني دهكده سلطانيه و در ميان خانهاي روستايي ، بناي گنبد سلطان محمد خدابنده («سلطان محمد خدابنده – اولجایتو هشتمین سلطان از سلسله ایلخانان بود…
شب یکصدسالگی «محمّدعلی موحّد» در مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی برگزار میشود.