نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
نکات نویسندگی در داستان کوتاه گردآورنده :حمید نیسی
بخش دوم
ادامه ی«داستان کوتاه چیست و…» _ ادگار آلن پو داستان کوتاه را متفاوت از رمان و برتر از آن می دانست، ولی ارزشمندتر برای این نویسنده ی رمانتیک نه کوتاهی داستان بلکه شدت اثر آن بود. اگر چه دلبستگی پو به تاثیر بویژه تاثیرهایی که بیشتر به دنبالشان بود( رعب،وحشت و عذاب) اثر چندانی در نویسندگان بزرگ داستان کوتاه نداشته است، آرای او از مقبولیت وسیعی برخوردار بوده است. داستان باید دارای احساس مرکزی قوی و خودجوشی باشد ، باید شدت و وضوح داشته باشد. داستان کوتاه یکی از دشوارترین قالب ها بعد از شعر است و نیازمند تمام توجه خواننده است، متمرکز کردن ذهن بر روی تک تک جزییات برای دست یافتن به نهایت تاثیر. داستان کوتاه به خاص و مشخص وابسته است، به دریافت های حسی که معنی شأن را بدون اتلاف برسانند. مثل غزل قالبی مفید و مختصر است. انحراف را چندان تاب نمی آورد و در دنیای آفریده ی خود می ماند. رویداد داستان کوتاه متعارف در چهارچوب زمانی و مکانی کوچک معمولا پیوسته ای فشرده است. شخصیت ها که تعدادشان اندک است آشکار می شوند، پرورانده نمی شوند. زمینه و فضا رسانده می شوند، داده نمی شوند. همچون در بیشتر نمایشنامه ها، رویداد داستان کوتاه از بزنگاه آغاز می شود. داستان با شتاب به راه می افتد. به طور کلی سه ویژگی است که داستان کوتاه را کاملا متفاوت از دیگر انواع داستان منثور می گرداند و آن را یک «ژانر» مستقل می سازد. نخستین ویژگی البته کوتاهی است. دومین ویژگی آن توانایی جبران پیامدهای کوتاهی است . سومی تاثیر متقابل اولی و دومی در یکدیگر است. _ داستان چگونه می تواند همه ی حرفش را در چنین فضای کوچکی بگوید؟ _ داستان زیبایی مثل شنل گوگول دارای شرح حال طولانی شخصیت اصلی، گسترش تفصیلی هر صحنه و آهنگ کند رویداد را دارا است که بعدها چخوف می گفت اکراه دارم که در داستان شاخ و برگ را فدای شدت آن کنم و برای همین داستان کوتاه همواره به سوی فشردگی بیشتر پیش رفت. تکنیک داستان کوتاه تکنیکی آسیب شناسانه است و اعصاب ما را در اوقات آسیب دیدگیمان قلقلک می دهد. داستان کوتاه نمودی از شتاب امروزی است. حال این سئوال مطرح می شود که : _ داستان کوتاه چگونه به عمق یا احساس عمق دست می یابد؟ _ نویسنده ی داستان کوتاه نمی تواند مانند برخی رمان نویسان روایت را متوقف کند تا روحیات شخصیت هایش را بکاود یا تصاویرشان را ترسیم کند. داستان نویسی باید فضا را القا کند، گره را بفهماند، شخصیت را برساند تا خود خواننده بقیه را استنتاج کند. هنگامی که داستان نویسی از این اصول سر می پیچد نتیجه ی خام و ایستا و ناساز با روح داستان کوتاه از کار در می آید. راه هایی برای پرهیز از اینگونه توضیحات وجود دارد که همه را می توان در یک کلمه خلاصه کرد: « القا». همینگوی می گوید « نوک کوه یخ است بقیه ی کوه القا می شود» گاهی یک کلمه یا یک تیکه تنها نشانه ی معانی بسیار می شود- یک طبقه ی اجتماعی تمام یا پیشینه ی یک شخصیت. اینگونه نشانه- که از نماد کمتر ولی از شی بیشتر است- یک وسیله ی کار آمد القای معناست . مثلاً مردی در حال رانندگی است ولی زنش آدمی غر غرو است و دایم به مرد گوشزد می کند و غر می زند اما مرد با اینکه ساکت نشسته ولی کلافه و عاجز است و ما این را از کجا می فهمیم از عملی که انجام می دهد ، مرد از حد معمول بیشتر گاز می دهد. گاهی فضا فقط یک نشانه است و گاهی نه، ولی در داستان کوتاه مثل همه ی چیزهای دیگر همیشه خلاصه شده است و گذرا برگزار می گردد و از گوشه ی چشم دیده می شود.تراکم و القا به کمک هم چیزی را پدید می آورند به نام نقطه ی روشنگری که اس اساس داستان کوتاه است. هر داستان کوتاهی مقصد روشنی دارد و هر گام در داستان باید به طور نامحسوسی به نقطه ی روشنگریش رهنمون شود. بیشترین لذت نوشتن داستان کوتاه و بخشی از لذت خواندن آن خلاصه می شود در به جلو رهنمون شدن و رهنمون کردن خواننده به سوی آن لحظه ی لذت غافلگیر کننده که داستان پشت داستان ، معنی پشت قصه ، دلالت درونی واقعه ، آه بلندی از نهاد ما بر می آورد. نقطه ی روشنگری عنصر وحدت بخش اساسی داستان است. روشنایی ته تونل است ، هدفی است که همه ی عناصر داستان برای رسیدن به آن بسیج می شوند. در این نقطه ، پیرنگ به اوجش رسیده و شخصیت ها نمایان شده اند و رابطه ی شخصیت و فضا به توازن دستکم موقتی رسیده است. بار انسانی داستان آشکار است. از این پس، هم احساس دارای وحدت است و هم ادراک. هر داستان کوتاهی یک درام است و زیبایی داستان کوتاه در این است که همه ی لحظه های گذشته ی قصه غرق نور می شوند و در مجموع به صورت یک روشنایی به چشم می آیند. داستان کوتاه در بهترین حالتش قالبی است در خور بلندترین ارتفاع صعود تخیل انسان. اما تجلی واژه ای است با پژواک هایی از عصر ایمان ، حال آنکه بسیاری از نویسندگان معاصر عصر کنونی را عصر تردید و نومیدی می دانند.
حمید نیسی ( ادامه دارد)
تنظيم پریسا توکلی
دبیر بخش فرهنگی
لیلا طیبی / مستند «خداحافظ طبریه» ساخته «لینا سوآلم» به عنوان نماینده رسمی سینمای فلسطین در جوایز اسکار ۲۰۲۴ معرفی شد.
زانا کوردستانی / «چمدان» به کارگردانی آکو زندکریمی و سامان حسینپور، موفق به کسب جایزه بهترین فیلمنامه از جشنواره پارما شد.
زانا کوردستانی / با پایان مهلت ارسال اثر برای حضور در هفدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت»، ۶۱۵ مستند ایرانی خواستار حضور در این دوره شدند.
Über Aufzüge, Schilder und Kinderwagen Manchmal möchte ich einfach nach Indien oder Kenia fliegen und nie wieder zurückkommen. Sie fragen sich, warum? Es sind diese alltäglichen Situationen, die einen großen Einfluss auf mein Wohlbefinden haben. Lassen Sie mich hier zwei davon erklären. Gestern habe ich auf den Aufzug gewartet, weil ich wie immer meinen Sohn […]