سرویس تاریخی- دین ، جهان

نگاهی به تاریخ انسان و دین و جهان-قسمت چهاردهم-“ی،صفایی”

قبل از اینکه به افسانه سبد موسی بپردازم لازم میدانم از این دو نویسنده یهودی که بسال ۱۳۸۱ با روزنامه لوموند گفتگویی داشتند فقط این جمله را یادآوری کنم که گفتند:”در بررسی کتاب مقدس، باورهای دینی نباید راه را بر بررسی های باستان شناسی ببندد. اگر دانش از تفسیر سیاسی یا دینی ترس داشته باشد باید فاتحه ی پژوهش های علمی و باستان شناسی را خواند… فین کلشتین و سیلبر من ».
بهرحال اشاره ای مختصر بکنم که آنچه امروزه فلسطین خوانده میشود همانا سرزمین کنعان است که مردمی بنام کنعانیان در آن میزیستند. اینان با فینیقیان که صور و صیدا را پدید آورده و همچنین عموریان که بابل را گرفتند و در زمان حموربی نخستین امپراطوری بابل را
بنیاد نهادند، پیوندی استوار داشتند.
و اما داستان موسی!
قبل از آنکه به پدیده افسانه سبد موسی بپردازم لازم است که به این نکته مهم اشاره کنم که خدا در دین یهود، یهوه
yehovah نام دارد. این نام برای نخستین بار در داستان موسی بیان میشود ولی این نام، همیشه نام خدای قبیله یهود نبوده و یهوه نیز دفعتاً واحده بنام خدای عالمیان و خالق
جهان هستی نامیده نشده است بلکه به تدریج و با پیشرفت و تغییر نحوه تفکر
نویسندگان تورات، یهوه نیز مراحل مختلفی را طی کرده و در هر دوره معرف جهان بینی و طرز تفکر مردم آن زمان بوده است. در بداعت امر، تصور وجود خدا در افراد قبایل یهود، مانند تصور افراد سایر قبایل اولیه مقیم سرزمین های خاور نزدیک از مراحل ابتدائی «فتیشیزیمFetishism»عقیده به وجود موجودات خیالی و ارواح (Animism)
آغاز شد تا پس از گذشت قرن ها به مرحله چند خدایی (Polytheism) و توتمیسم (Totemism)رسید. خدایان مورد پرستش قبایل یهود نیز در هر زمان و به اقتضای محیط زیست و عقاید مردمیکه یهودی ها در مجاورت انها زندگی میکردند، تغییر می نمودند.
باری متنی مصری یافت شده که از سکونت بعضی از مردم سامی در سرزمین جوشن Gosheb که به فرمان رامسس دوم فرعون مصر داستان می زند و میگوید که اینان از گرسنگی و بی خوراکی به مصر افتادند ولی از زندگی و سرگذشت موسی در نوشته های مصری اثری نیست.
همچنین سخنی نه از طاعون هست و نه از
فرعونی که در دریای سرخ غرق شده باشد. بسیاری از پاره های داستان موسی رنگی عرفانی دارد و یکی از ماجراهای بسیار برجسته آن که پنهان ساختن او باشد در سبدی نئین بدست مادرش در افسانه ای سومری نیز همانندی دارد.
در داستان سومری سارگن اول چنین آمده است که «سارگن پادشاه نیرومند-
پادشاه اکد منم. مادرم تنگدست بود و پدر ندیدم . برادر پدرم در کوه می زیست….
مادرم که تهیدست بود نهانی مرا زایید.
مرا در سبدی نئین نهاد و درِ آن را قیر اندود و بر رود رها کرد. رود مرا فرو نبرد، رود مرا به نزد آکیAkki آبیار برده، آکی دلی مهربان داشت و مرا بخوبی پذیره شد. آکی آبیار مرا باغبان کرد. کار مرا ایشتار  پسندید و به پادشاهی رسیدم» و مدت ۴۵سال با اقتدار پادشاهی کرد.
نویسندگان تورات که برای تقویت و روحیه بنی اسرائیل و ایجاد همبستگی کامل مذهبی، احتیاج به قهرمان و شخصیت بزرگی داشتند تا به عنوان ناجی و حامی قوم مورد ستایش همه یهودیان قرارگیرد، این داستان پر از شگفتی را رواج دادند. از این پر شگفتی تر، موسی را برای انجام این ماموریت خلق و با پیروی از داستان سارگون آکادی، کلیه عوامل طبیعی و اتفاقات را دریک جا جمع نمودند تا به دست دختر فرعون، موسی از آب رودخانه گرفته شود و در خانه فرعون پرورش یابد. نویسنده  داستان حتی مادر موسی را به خانه فرعون می فرستد تا بچه ء عبری با شیر زن عبری نشو و نما کند و نسل پاک یهودی با شیر دیگران آلوده نشود. موسی در خانه فرعون تربیت و بزرگ میشود و به پیغمبری میرسد و پس از نجات قوم یهود، چهل سال در بیابان های سینا سرگردان میماند …!

ادامه دارد…

نویسنده : ی ، صفایی