اگر بخواهیم یکی از بزرگترین دستاوردهای علم روانشناسی در نیم قرن اخیر را خدمتتان معرفی کنیم، بی شک گزینه ای تاثیرگذارتر از CBT نخواهیم یافت. از اثربخشی این دستاورد بی نظیر هرچه برایتان بگوییم، حق مطلب را ادا نکرده ایم. تنها همین قدر بدانید که برای توصیف این نظریه بی نظیر عبارت انقلاب شناختی را لایق دانسته اند. آیا همین نکته برای پی بردن به اهمیت CBT کافی نیست؟!
شاید جزء آن دسته از افرادی باشید که تا به حال نام CBT به گوشتان نخورده است. شاید هم اطلاعات دست و پا شکسته ای در این رابطه دارید، اما به دنبال یک مطلب جامع برای کسب اطلاعات بیشتر هستید. به هر حال این مطلب بهشت شما است. آن را از دست ندهید!
CBT
آشنایی با مفهوم CBT
رفتار درمانی شناختی که از آن تحت عنوان CBT یاد می شود، یکی از موفق ترین نظریه های روانشناسی نیم قرن اخیر محسوب می شود. رفتار درمانی شناختی که نوعی روان درمانی کوتاه مدت است، بر تغییر افکار منفی بی اختیاری که منجر به بروز و تشدید اختلالاتی همچون افسردگی، اضطراب و مشکلات هیجانی می شوند، تمرکز دارد. همان طور که می دانید، افکار منفی می توانند تاثیرات منفی و مخربی بر خلق و خوی فرد داشته باشند. از همین رو باید برای رهایی از شر آنها چاره ای مناسب اندیشید. چه چاره ای بهتر و کامل تر از CBT؟!
بله؛ حقیقتا روش درمانی ای بهتر از CBT برای پایان دادن به مشکلات فوق الذکر سراغ نداریم که به شما معرفی کنیم. این درمان روانشناختی به فرد یاد می دهد که الگوهای فکری مخرب و مزاحمی را که رفتار و هیجانات او را تحت تاثیر قرار می دهند، شناسایی کرده و برای تغییر آن ها تلاش کند. شناسایی و کنار گذاشتن این الگوهای مخرب همانا و جایگزین کردن آن ها با افکار واقع گرایانه تر و عینی تر همانا!
مراحل CBT
شاید برایتان جالب باشد بدانید که روان درمانگر در روش CBT از طریق صحبت کردن با بیمار تلاش می کند که طرز تفکر او نسبت به محیط اطراف و اطرافیانش را بسنجد. پس از این مرحله روان درمانگر برای پیدا کردن مشکلاتی که منجر به ایجاد اختلالات روانی در فرد شده و یا موجب تشدید این اختلالات شده اند، تلاش می کند.
این را گفتیم تا بدانید که روش CBT بر خلاف سایر روش های رفتار درمانی به دنبال شناسایی و ریشه یابی علت رفتارهای نامناسب فرد در مواجهه با سختی ها و ناملایمات زندگی نیست. بلکه تنها شناسایی مشکلاتی که در زمان حال باعث ناراحتی و اضطراب فرد شده را در دستور کار خود قرار می دهد.
مرحله بعد روش CBT به تلاش روان درمانگر برای تغییر تفکرات فرد و ایجاد یک طرز تفکر جدید و در عین حال سالم اختصاص دارد. فرد در صورت دستیابی به طرز تفکر جدید و سالم قادر خواهد بود در هنگام مواجهه با حوادث ناگوار رفتارهای سالم تری را از خود به نمایش بگذارد. این گونه است که فردی با افکار مخرب و منفی با شناسایی و تغییر الگوهای فکری غیر واقع گرایانه اش به لطف CBT به سوی یک زندگی ایده آل با افکار واقع گرایانه سوق داده می شود.
رفتار درمانی شناختی
CBT؛ پایان کابوس تلخ بسیاری از اختلالات روانشناسی
شاید این سوال ذهنتان را به خود درگیر کرده باشد رفتار درمانی شناختی یا به اصطلاح CBT در چه مواردی می تواند کمک کننده واقع گردد؟ آیا این روش تنها برای افرادی که اضطراب و افسردگی دارند، کارساز است؟ پس تکلیف آن هایی که به سایر اختلالات روانشناسی دچار هستند، چه می شود؟! فرقی نمی کند به طور غیر معمولی مضطرب هستید یا از ابتلا به افسردگی رنج می برید. شاید هم فوبیا دارید و یا به اختلال جنون و دو قطبی دچار هستید. ما یک خبر خوش برای شما داریم!
رفتار درمانی شناختی یا همان CBT آمده است که به کابوس تلخ اختلالات روان شناختی شما پایان دهد. با CBT به جنگ اختلالات روانشناسی تان بروید و آن ها را شکست دهید. شما قوی تر از آنید که از پس این مشکلات بر نیایید. کافی است به معجزه CBT ایمان داشته باشید!
اضطراب، استرس، افسردگی، ترس، فوبیا، پرخوری، وسواس، دو قطبی، جنون و… همه و همه اختلالاتی هستند که در سایه CBT قابل حل و فصل می باشند. گاهی دیده می شود که فردی قدرت کنترل خشم خود را ندارد. گاهی می بینیم که برخی از افراد از خود کم بینی رنج می برند. حتی بسیاری از افراد را می بینیم که از مشکلات جسمی همچون خستگی ها و دردهای مزمن گُله و شکایت می کنند. شاید برایتان عجیب به نظر برسد، اما ما برای این افراد هم نسخه CBT می پیچیم! اصلا CBT بر هر درد بی درمان دوا است!
آیا مایلید با یک مثال کاربردی نحوه کمک رفتار درمانی شناختی به افراد را مورد بررسی قرار دهیم؟!
CBT
نحوه کمک کردن CBT به افراد!
مسائل مختلفی وجود دارند که می توانند زمینه عدم تعادل روانی فرد را فراهم کنند. همه ما بارها و بارها در شرایطی قرار گرفته ایم که تعادل روانی خود را از دست داده و شدیدا آشفته شده ایم. رفتار درمانی شناختی به فرد کمک می کند که این دسته از مسائل را شناسایی کند. روان درمانگر نیز در همین راستا آنچه را که از نظر فرد یک معضل بزرگ و حل ناشدنی است، به اجزای کوچکتری تبدیل می کند. بدین ترتیب درک آثار این معضلات در زندگی برای او ساده تر خواهد بود.
در روش CBT هر معضلی به چند جزء کلی تقسیم می شود. نخستین جزء وضعیت نام دارد. منظور از وضعیت یک حادثه تأثر برانگیز یا یک رویداد ناراحت کننده است که موجب ایجاد تغییراتی در قسمت های مختلف ذهن می گردد. به دنبال این وضعیت نه چندان خوشایند یک سری افکار سراغ فرد می آیند. این افکار منجر به بروز احساسات و احساسات فیزیکی شده و زمینه بروز یک رفتار را فراهم می کند. پس ترتیب این اجزاء به صورت زیر است:
وضعیت ☞ اندیشه☞ احساسات ☞ احساسات فیزیکی ☞ رفتار
فراموش نکنید که هر یک از اجزای فوق الذکر می توانند بر سایر اجزاء تاثیر بگذارند. برای مثال طرز تفکر شما در مورد وضعیت پیش آمده می تواند باعث ایجاد تغییر و تحول در احساساتتان گردد.
CBT
مثالی عالی و کاربردی
برای درک بهتر تاثیر CBT فرض کنید امروز روز بسیار بد و کسل کننده ای برای شما بوده است. از همین رو خیلی خسته و رنجور هستید و تصمیم گرفته اید برای پایان دادن به این اوضاع به پیاده روی بروید. همین طور که در پارک در حال قدم زدن هستید، متوجه می شوید که یکی از دوستان صمیمی تان در حال نزدیک شدن به شما است. شما خودتان را آماده می کنید که با او سلام و احوال پرسی کرده و مابقی مسیر را با او سپری کنید. اما دوستتان بدون کوچک ترین توجهی از کنار شما عبور می کند و انگار نه انگار که شما را دیده باشد، به مسیرش ادامه می دهد!
آنچه تا بدین جا گفته شد، گویای وضعیت و حادثه رخ داده بود. مسلما در پی این وضعیت یک سری اندیشه ها سراغ شما می آیند و منجر به بروز مجموعه ای از احساسات و احساسات فیزیکی در شما میشوند. در نتیجه این احساسات، شما یک رفتار از خودتان نشان میدهید. اگر طرز فکرتان ناسالم باشد، انتظار میرود مابقی ماجرا به شرح زیر رخ دهد:
وضعیت پیش آمده باعث می شود که شما با خودتان فکر کنید که دوستتان شما را نادیده گرفته، پس هیچ علاقه ای به شما ندارد. این اندیشه باعث میشود که شما احساس کمبود، طرد شدن از سوی دوست و افسردگی کنید. همه این ها احساساتی هستند که در پی آنها یک سری تغییرات جسمی و فیزیکی رخ میدهد. نمونه اش سردرد و حالت تهوع و دل پیچه. این موارد دست به دست هم داده و زمینه ای را فراهم میسازند که شما به تناسب این رفتار دوستتان یک رفتار ناخوشایند از خود به نمایش بگذارید. مثلا به خانه باز میگردید، شماره تلفن دوستتان را به لیست سیاه اضافه کرده و او را در تمامی شبکه های اجتماعی بلاک میکنید!
بر اساس نظریه CBT آن دسته از افرادی که در هنگام رویارویی با مشکلات با مشاهده کمترین علائم به یک نتیجه گیری سریع، کلی و منفی دست پیدا میکنند، مجموعه ای از احساسات ناخوشایند را به وجود خود مهمان کرده و با بروز رفتارهای غیر سودمند آرامش را زندگی خود سلب میکنند.
رفتار درمانی شناختی
نیمه پر لیوان را ببینید!
در مثال فوق شما با افکار مضری همچون بی اعتنایی و نادیده گرفتن شدن از سوی صمیمی ترین دوستتان به خانه بازگشتید. همین موضع منجر به ایجاد حس افسردگی و غمگینی و در نتیجه بروز یک رفتار نامناسب از شما شد. حال وقت هنرنمایی CBT در تجزیه و تحلیل رفتار شما با افکار غیر مضر است.
فردی که طرز فکر سالم دارد، با قرار گرفتن در این موقعیت چنینی می اندیشد که حتما دوستم هم مانند من امروز گرفته و بی حوصله است. نکند اتفاق خاصی برایش افتاده باشد. این اندیشه منجر به بروز احساس نگرانی برای دوست می شود. فردی که از چنین طرز فکری برخوردار است، هیچ تغییر جسمی و فیزیکی خاصی را در وجود خود احساس نمی کند. همه این موارد دست به دست هم داده و به بروز یک رفتار خوب منتهی می شوند. مثلا فرد به خانه بازگشته و سریعا با دوستش تماس می گیرد تا جویای احوال او شود.
رفتار درمانی شناختی
یک نکته مهم؛ غفلت از یادگیری ممنوع!
فراموش نکنید که بر اساس فرضیه رفتار درمانی شناختی تکرار مداوم افکار مضر می تواند وارد یک سیکل معیوب و آزار دهنده شده و حالت بیمارگونه بگیرد. در صورتی که افراد این سیکل را معیوب را در زمینه حل مشکلات بزرگ و کوچک زندگی خود به کار بگیرند، پای افکار منفی و مخرب را به زندگی خود باز می کنند. در نتیجه طولی نخواهد کشید که مضطرب، افسرده و دل مرده خواهند شد.
رفتار درمانی شناختی این قدرت را به فرد می دهد که بتواند از پس این سیکل معیوب بر آمده و آن را شکست دهد. بدین ترتیب افکار مثبت به ذهن فرد راه پیدا کرده و او در موقعیت های مختلف مناسب ترین رفتار را از خود به نمایش می گذارد. این همان معجزه CBT است که پیش تر درباره اش بحث کردیم!
آثار اغلب شعرا و نویسندگان برجسته ایرانی از گذشته تا امروز آیینه تمامنمای محیط و روزگار زندگی آنان بوده است. چنانکه بسیاری از آنان در تحلیل و تبیین دشواریهای زندگی به مراتب تیزبینتر و حساستر از سایر دانشمندان اجتماعی و سیاسی بودهاند چرا که ایشان از خود مردم و در تعامل با آنان بودند و در قبال مسائل و مشکلات جامعه احساس مسئولیت میکردند، در نتیجه با سرودن اشعار سیاسی و اجتماعی در برابر ناراحتیها و کج رویهای هیئت حاکم عکس العمل نشان میدادند. جامعهای که شعر ندارد گنگ میشود و جامعهای که گنگ شود به سمت انحطاط میرود و شگفت آن که جامعه ما شعر داشته و روی سوی انحطاط برده است. این مهم شاید از این رو باشد که به شعرا از نگاه تأمل و دریچه تدبیر ننگریسته ایم. همچنین شعر در جامعه بسیار مهم است نه اینکه شعر حلال مشکلات باشد. شعر نان و آب مردم نیست بلکه به عنوان نشانه همانند رنگ رخساره است که از سلامت و غم و شادی خبرمیدهد...
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 1در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0