نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
در این پست به داستانهای نویسنده الهام فلاح پرداخته و در خصوص داستانهای ایشان سخن خواهیم کفت:
معرفی کتاب همه دختران دریا
در بخشی از کتاب آمده است: ” باران کج راه به شیشه شلاق می زد. شیشه لق باشد انگار، تق و تق توی قاب زنگ زده پنجره عقب و جلو میشد. لای ریل آلومینیومی پنجره پر آب شده بود و معطل تنها یک حرکت میلیمتری تا روی دیوار نمور شوره زده شره کند. کاج بی جان و آفت زده حیاط کلانتری خیس و خم در مسیر تندباد، منظره ملال آوری به راه انداخته بود که وسوسه بریدنش را به جان بیننده می انداخت. سرباز لاغر و رنگ پریده توی اتاقک نگهبانی جلو در ایستاده بود و چشم های نه خواب و نه بیدارش از میان رویاهای بارانی آلبالو گیلاس میچید. سرهنگ صفایی دستی به طاسی میان سر کشید و چربی کف دست را به آستری جیب شلوارش مالید. بند پرده عمودی را پایین کشید و منظره تکراری باران شهریور گیلان پشت نوارهای عمودی چرک مرده پرده پنهان شد. سرهنگ دستمال کاغذی را با حرص از جعبه بیرون کشید و بی صدا بینی سرخش را فین کرد. قبل از آن که دستمال مچاله را پرت کند توی سطل تا جایی که میشد دماغش را بالا کشید. نشست پشت میز. ابروها را بالا داد و برای بار هزارم به نوشته های توی پرونده بازمانده روی میز نگاه کرد. گوشی را برداشت و شماره داخلی را گرفت. «خسته نباشید. این بنده خدا، دربان طرح دریا، اگه اومد زود بیاریدش پیش من… بسیار عالی، بفرستین بیاد، تا ظهر شاید چیزی دستگیرمون شد.» گوشی را گذاشت سر جاش و کف دست ها را نشاند روی چشمها. دو تا آرنج تیزش را گذاشت لبه میز و منتظر ماند.
معرفی : همهی دختران دریا به روایتِ موازی زندگی زنانه است جایی که زنها دغدغه یکسانی دارند. دغدغه اصلی هم رفتن یا ماندن است. این کتاب به نوعی ماجرای پلیسی دارد.
موضوع رمان اسب چوبی شکاف بین مادران و دختران است، مخصوصا دختران دهه ۶۰ و ۷۰ با مادرانشان که متولد دهه ۳۰ و ۴۰ هستند و فاصله فکری زیادی دارند. به نقل از نویسنده: از برآیند داستانها به مجموعهای رسیدم که فکر میکردم در کتاب باید به آنها برسم و آن مساله شکاف بین مادران و دختران است مخصوصا دختران دهه ۶۰ و ۷۰ با مادرانشان که متولد دهه ۳۰ و ۴۰ هستند، فاصله فکری زیادی دارند. مادران انتظار دارند دخترها نسخه بهتر و به روز شده آنها باشند، اما در عین حال مانند خودشان ایثار و از خودگذشتگی نشان دهند؛ تنها تفاوت این باشد که مادران در جنگ و نداری زندگی کردند اما فرزندانشان در شرایط اقتصادی بهتری زندگی کنند. مطالعه ی این رمان را به دختران و زنان دهه ۶۰ و ۷۰ و ۸۰ پیشنهاد میدهم. معرفی نویسنده: الهام فلاح، متولد ۱۳۶۲ ،در بوشهر به دنیا آمدهاست . پدر و مادر ایشان گیلانی هستند. شانزده سال در بوشهر زندگی کرد و بعد از آن به انزلی برگشت. در رشته مهندسی کامپیوتر تحصیل کردهاست. عادت نوشتن را از بچگی داشت و همیشه علاقه اول و آخرش ادبیات و داستان بوده و هست. نویسندگی را بهطور جدی از سال ۸۹ شروع کرد. اولین رمان الهام فلاح با نام زمستان با طعم آلبالو در سال ۹۰ از انتشارات ققنوس بهچاپ رسید.علاوه بر نویسندگی در حوزهی بزرگسالان سه عنوان کتاب برای نوجوانان در نشر هوپا با نامهای نفرین گربه ۱۳۹۶، نفرین جغد ۱۳۹۸، زال و رودابه ۱۳۹۵به چاپ رساندهاست. الهام فلاح دبیری مجموعه “کسی خانه نیست” منتشر شده از سوی انتشارات کتاب کوچه ۱۳۹۸را به عهده داشتهاست. از دیگر فعالیتها و افتخارات او که میتوان نام برد: منتقد و مدرس پایگاه نقد بنیاد شعر ادبیات داستانی همکاری مستمر با روزنامه ایران و مجله کرگدن برنده هفتمین جایزه ادبی پروین اعتصامی برنده بخش ویژه آتیه داستان ایرانی یازدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد
ادامه دارد…
زیر پوست شهر(3)
بانو "سهیلا زارع" شاعر، نویسنده و خبرنگار لرستانی، زادهی پلدختر است.
*وضعيت علمي ايران در آستانه ي تهاجم مغول **انحطاط علوم با توجه به وضع سياسي و اجتماعي نيمه دوم قرن پنجم و قرن ششم و اوايل قرن هفتم و قدرتي که علماي ديني يافته بودند و تعصب شديد فقها و علما و سلاطين و امرا و رجال در عقايد مذهبي خود، ضعف علوم عقلي معلوم […]
یکی از گمنامان توانا در عرصه شعر و اندیشه و سخنوری در منطقه زرنه "آقا بیگ" بوده است. آقا بیگ فرزند ملک قاسم خان و نوه اقبال خان جد بزرگ خانواده اقبالی زرنه است.