شهر نو‌، شعر زمان‌

وقتی نشان نمانده به دنیات نام من، از دفتر اشعار شاعران پارسی زبان مخاطب رسانه

تا ببینند همه معجزه ی عشق تو را...پیرو دین نگاهت شده اعجاز کنم.....دوست دارم بدرخشی شده در نیمه شب...دوست دارم قفس عشق تو را باز کنم...

وقتی نشان نمانده به دنیات نام من
آلوده شد به خون دل این‌گونه جام من

تقدیر را خدای من و تو چنین نوشت
من رام چشمهای تو چشم تو رام من

صبحانه در کنار تو و چشم‌های تو
تنها به چای تلخ گواراست کام من

جلد هوای تو شدم از اولین نگاه
گاهی بیا و پر بکش از روی بام من

رفتی ولی بدان که پس از لحظه‌ی وداع
از عشق تحفه‌ای اگر آمد حرام من

فریبا_نجفی
از کتاب پیغمبر نام آشنا

********************
«معجزه عشق »
دوست دارم قفس عشق تو را باز کنم
از همان لحظه که پر زد نفس آغاز کنم

از زمین دل بکنم بال زنان تا خود عشق،
خنده را بار دگر با همه دمساز کنم.

ریشه درد بخشکانم و جایش گل مهر،
بنشانم که به ناز خوششان ناز کنم.

با نسیمی که وزد از سر گلکوچه شوق،
تا سراپرده چشمان تو پرواز کنم

برسانم به لب خلوت دنیا لبخند ،
عطر احساس زنان، نام تو آواز کنم.

تا ببینند همه معجزه ی عشق تو را
پیرو دین نگاهت شده اعجاز کنم.

دوست دارم بدرخشی شده در نیمه شب
دوست دارم قفس عشق تو را باز کنم.

لیلا_رضاوند_تمنا


********************
تنظیم رامک تابنده