زویا پیرزاد نویسنده ارمنی تبار، ساکن ایران، متولد ١٣٣١ آبادان .
او برای اولین داستان بلندش، کتاب “چراغ ها را من خاموش می کنم” برنده چندین جایزه شد.
این کتاب به زبانهای آلمانی، ترکی، یونانی، چینی، فرانسوی، انگلیسی و نروژی هم ترجمه شده است و برندهی جوایز بهترین رمان سال ۱۳۸۰ پکا، بهترین رمان سال ۱۳۸۰ بنیاد هوشنگ گلشیری، لوح تقدیر از نخستین دورهی جایزهی ادبی یلدا و بهترین رمان در بیستمین دورهی کتاب سال شده است.
اولین چاپ این کتاب در سال ١٣٨٠ منتشر شده و تا کنون بیش از ١۶٠ بار تجدید چاپ شده.
زویا پیرزاد که با این کتاب بیشتر شناخته شد، کتابهای دیگری را هم به قلم روان و شیوای خود به رشته تحریر در آورده و تمام کتابهایش را به فرانسه ترجمه کرده است.
داستان که با نثری ساده و دلنشین نوشته شدهاست، در دههٔ چهل، در شهر آبادان و در محله بوارده اتفاق می افتد. شخصیتهای داستان از خانوادههای کارمندان و مهندسان شرکت نفت هستند که جدا از بومیان آبادان در خانه های سازمانی زندگی میکنند
رمان روایتی بر اساس تفکرات و احساسات زنانه کلاریس آیوازیان، راوی داستان است.
او از روزمرگی های تکراری زندگی، روابط خانوادگی اش و سه خانواده دیگر از همسایگانش می گوید.
راوی این داستان زنی ارمنی است. که زندگی آرام و بدون اتفاقی دارد. روزهایش طبق روتین همیشگی آشپزی، خرید، نظافت، سر و کله زدن با دختران پرهیجان و پسر بازیگوش، شوهر خونسرد و بی احساس، مادر سختگیر و خواهر مجردش میگذرد. او از داشتن زندگی آرام و بی دغدغه اش راضی ست و تلاش می کند خود را با محیط وفق دهد، تا اینکه….
زویا پیرزاد سعی دارد به سبک زنانه نویسی از بانوانی بگويد که در اطراف خود زیاد دیده ایم. آنهایی که به حکم مادری، همسری، دختری و خواهری گاهی از خواسته های خود میگذرند تا بقیه در آسایش باشند. اما روزی می رسد که می فهمند از یکنواختی زندگی و تکرار امور و مسئولیت هایش دلزده اند، حس می کنند کارهای روزمره ای که از سر محبت انجام میدهند تبدیل به وظیفه شده و خود و آرزوهایشان را از یاد برده اند.
زندگی کلاریس هم که به همین منوال و با فداکاری پیش می رود، از این قاعده مستثنی نیست. خستگی از این روند تکراری و نادیده گرفته شدنش، منجر به دل بستن به همسایه ای جدید میشود که فکر می کند دنیای زیباتری برای او خواهد ساخت. امیل مرد چهل ساله ای ست که همسرش را از دست داده و به تازگی با دختر و مادرش به آن محله آمده اند. آمدن آنها دریچه تازه ای از زندگی بر روی کلاریس گشوده و دیدش به زندگی عوض می شود.
به نظر شما کلاریس عاشق شده و دچار لغزش می شود؟
با خواندن کتاب “چراغ ها را من خاموش می کنم” از قلم روان، نثر ساده و بی آلایش “زویا پیرزاد” لذت ببرید.
معرفی و تحریر: پریسا توکلی
ارسال دیدگاه