تاریخی_پژوهشی

پژوهش در تاریخ باستان قسمت (آخر) مرضیه عطایی

اساطیر نماد فرهنگ و شیوه ی اندیشیدن انسان ها در دوران های کهن است .نماد تداوم فرهنگی یک ملت است( قسمت سوم / آخرین بخش )

بخش اخر مبحث اسطوره های باستانی

اسطوره های ایران

[بهمن ] پهلوی :wahman، اوستا : vahu.manah- برترین امشاسپند است. او در گاهان نیز همین مقام را دارد. او پسر هرمزد است(یسنه ۳۱،بند۸؛ ۴۵، بند۴). او کردار مردمان را در واپسین داوری می سنجد و هرمزد ارزش مردمان را از طریق او در می یابد. بهشت خانه ی اوست. زردشت از طریق اوست که به نزد هرمزد بار می یابد. در اوستای تازه نقش بهمن اندک تر از آن است که در گاهان دیده می شود. دشمن خاص او، اکه منه، اوستا: aka.manah- است که از کماله دیوان است. بهمن راست کرداران پرهیزگار را به بهشت می پذیرد. هرمزد از طریق او جهان را آفریده است. درمانهای هوم با خوشی بهمن همراه است. در ادبیّات پهلوی، بهمن نخستین آفریده ی هرمزد است. این بهمن است که زردشت را به هنگام زادن نگهبانی می کند و از آسیب دیوان رهایی می بخشد. گمان بر آن است که بهمن در گاهانِ زردشت جانشین مهر، ایزد بزرگ آریائیان شده است.

[ اردیبهشت ] پهلوی : ardwahišt ، اوستا : aša.vahiša- . به معنای بهترین راستی و پرهیزگاری است. اردیبهشت پس از بهمن و سپند مینو (یا هرمزد) برترین امشاسپند است و در گاهان زردشت اهمیّت بسیار دارد. آنان که یاران اردیبهشت اند بهترین پاداش ها را دریافت خواهند داشت. هرمزد او را از نیروی خرد خویش آفریده است و پدر او است. اردیبهشت نگهبان مرغزارها است و مردم پرهیز گار در مرغزارهای او و بهمن بسر می برند و هرمزد به هنگام آفرینش به یاری او گیاهان را برویانید(یسنه ۴۸ بند۶ ). در اوستای تازه اردیبهشت زیبا ترین امشاسپند خوانده شده است. آن چه را هرمزد توسط بهمن آفریده است ، به یاری اردیبهشت افزایش خواهد داد. اردیبهشت دشمن دیو خشم است. او از میان برنده ی بیماری، مرگ، جادو گر و حشرات موذی یا خرفستران است. در ادبیّات پهلوی هرمزد با او و بهمن مشورت می کند، اردیبهشت آتش را می پاید و دشمن او، اندر andar از کماله دیوان است.
[ سروش ] پهلوی : sroš ، اوستا : sraoša- . به معنای فرمان برداری است . معمولاً سروش پرهیزگار خوانده می شود ( پهلوی : srōš ahlāy ). او از ایزدان بزرگی است که بر نظم جهان مراقبت دارد، پیمان ها را می پاید و فرشته نگهبان خاص زردشتیان است.
در گاهان، سروش به اتفّاق بهمن به سوی پرهیزگاران می آید و به هنگام پاداش یا پادافرّه دادن به همراه اشی (اوستا:ašay ) است. یشت یازدهم و یسـنه ی پنجاه و هفـتم متعلق به سروش است. بنا بر این نوشـته ها، او نخستین آفریده ی هرمزد است که وی را می ستاید، بَرسَم را پهن می کند و گاهان را می سراید. پس از رسیدن تاریکی، بینوایان را خانه ای استـوار می سازد و با گرز خویـش خشـم را می کوبد، و هر بار پس از پیـروزی، به نزد امشاسـپـندان باز می گردد. او با سلاح آماده ی خویش، از هنگام آفرینش، هم چنان بی خواب به نبرد با دیوان سرگرم بوده است. به خصوص به هنگام شب کوشش او بر این است که دیوان را به تاریکی براند.
او بر فراز البرز کاخی دارد با یک هزار ستون که به خودی خود روشن است و ستاره نشان. گردونه ی او را در آسمان چهاراسب نر درخشان و تیز رو با سم های زرین می رانند. هیچ موجودی از ایشان پیشی نمی گیرد، امّا ایشان از همه پیشی می گیرند و بدین گونه است که او دشمنان خویش را به هر کجا که باشند دستگیر می کند. او هر شبانه روزی سه بار جهان را در می پیماید تا آفریدگان را نگهبانی کند. در یشت یازدهم آمده است که او بهترین حامی درماندگان است و این او است که پیمان هرمزد و اهریمن را می پاید.( یسنه ۵۷)
سروش در ادبیّات پهلوی واپسین امشاسپند است و خشم که واپسین کماله دیو است، در برابر او قرار دارد. سروش وی را در پایان عمر دوازده هزار ساله ی جهان از میان بر می دارد. او پیوسته بر دست راست مهر حرکت می کند و در واپسین داوری همکار اوست؛ او حافظ آتش است و آتش بدو باز می گردد. چنین به نظر می رسد که بخشی از وظایف مهر به او تعلّق یافته است.

[ مهر] پهلوی : mihr اوستا : miϑra- از ایزدان کهن هند و ایرانی است که در اوستای تازه از اهمیّت بزرگی برخوردارمی شود و به محور قدرت در جهان خدایان تبدیل می گردد. یشت دهم اوستا از آن اوست. مهر در اصل ایزدی است شریک در فرمان روایی جهان، برکت بخشنده، و حامی پیمان. سپـس در اثر تحوّلات اجتماعی ، این ایزد در جامعه ی ایرانی تبدیل به ایزد همه ی طبقات می گردد و در کنار وظائف برکت بخشی خویش حمایت او از پیمان توسعه می یابد و وظائف جنگی بسیاری نیز بر عهده ی او گذاشته می شود و در نتیجه، مهر تبدیل به ایزدی می شود که حامی هر سه طبقه ی سنّتی جامعه است.
[ هوم ] پهلوی : hōm ، اوستا : haoma- . از او در گاهان یادی نشده است. در اوستای تازه در یسنه ی نهم ، دهم و یازدهم از او ستایش شده است. او دشمنان را دور می دارد. او از آنِ پرهیزگاران است ونه از آنِ دروندان. او درمان بخش است. از او نوشابه ای می سازند که مستی نمی آورد ولی شادی می بخشد. این او است که دین را چون کمربندی ستاره نشان به هرمزد داد. او بر البرز کوه می روید. در فرشکرد بی مرگی را از او می آرایند و سَروَر گیاهان است . هوم در شاهنامه ی فردوسی به صورت پیرمردی عابد و روحانی در آمده است که افراسیاب تورانی را در حین گریز دستگیر می کند.
[ فرّه ] پهلوی :xwarrah ، فارسی میانه ی مانوی farrah ، اوستا xvarənah- ، به معنای سعادت شکوه و درخشش است. در ادبیّات اوستایی و پهلوی ، فرّه با برکت، اقبال و خواسته مربوط است و در واقع رسیدن به برکت، اقبال وخواسته وابسته به داشتن فرّه است. امّا فرّه بر اثر خویشکاری بدست می آید اگر هر کس هر طبقه و هر قوم خویشکاری ورزد، یعنی به وظائف خویش و وظائف طبقه و قوم خود عمل کند، فرّه مند می گردد و به سعادت و خواسته می رسد. امّا فرّه نیرویی کیهانی و ایزدی نیز هست. فرّه سوزان درخشان و روشنی بخش است. بدین روی بر می آید که فرّه باید نیرویی کیهانی و ایزدی باشد که بر اثر خویشکاری ورزیدن مردم، به صورت قدرت، ثروت، موفقیّت و جز آن بر زندگی مردم اثر می گذارد وشکل می پذیرد. از این نکته روشن می گردد که خویشکاری رابط این نیروی کیهانی و جهان انسانی است.
اسطوره را باید داستان و سرگذشتی مینوی دانست که معمولا اصل آن معلوم نیست.و به صورت فراسویی دست کم بخشی از آن از سنت ها و روایت ها گرفته شده و با آیین ها و عقاید دینی پیوندی ناگسستنی دارد.

گردآورنده: مرضیه عطایی

منابع : تاریخ اساطیری ایران دکتر ژاله آموزگار
پژوهشی در اساطیر ابیران مهرداد بهار

تهیه و تنظیم: پریسا توکلی