شعر نو، شعر زمان

“چگونه؟کی؟ کجا؟بگو!” از دفتر اشعار لیلا رضاوند

خدای بی بهانه ها ! بگو به هر بهانه ای ...که می رسد به پاسخ این جهان پرچرای ما...بگوکه می رسد به سر،سحر تمام دردها تمام می شود شبی تمام غصه های ما !

چگونه؟کی؟ کجا؟بگو!
تمام می شود شبی تمام غصه های ما
دوباره کوک می شودسه تارهوی وهای ما

نگفته جمع می شود مداد رنگی سیاه
سپیدوسبزمی شود زمین،هوا برای ما.

صدای خنده می چکد زقعر کوچه ها وباز
قناری وچکاوک ازخوشی است هم صدای ما.

امید می تراود از سبوی خشک زندگی
نشاط، غنچه می زند غریب آشنای ما.

بزن به عشق لحظه ای که شوق میدهد نفس
به نای خسته ی جهان به جان بی بهای ما.

دریغ از شکستن بهای قلب و جان و تن!
کجاست محرم دلی که بشنودصدای ما.

اسیربندغفلت وهجوم بی توجهی است؛
زمان پرشتاب مان به دشت پربلای ما .

چگونه کی کجا بگو مهار می شود ستم ؟
صدای خنده بشکند سکوت بی ریای ما.

به جای پینه ها مگر نشیند از سر صفا
دوباره بذر زندگی به دست شه گدای ما.

نگاه ابری ام ببین چه خسته مانده بر دری
که بسته غصه سالهاست به روی ادعای ما.

دوباره شب رسید و دل نشسته کنج آرزو
به شوق می کند دعا: بگیر دست و پای ما

خدای بی بهانه ها ! بگو به هر بهانه ای
که می رسد به پاسخ این جهان پرچرای ما.

بگوکه می رسد به سر،سحر تمام دردها
تمام می شود شبی تمام غصه های ما !

لیلا_رضاوند
************************
نویسنده : لیلا رضاوند

تنظیم‌: رامک تابنده