نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
گاهی به گاهی قلب من حالی به حالی می شود افسون رنگ چشم تو ، همرنگ قالی می شود
ابر سیاهی بر دلم می آید و بغضی که شب گاهی دلم می گیرد و گاهی چه عالی می شود
وقتی تمام عمر را وقف نگاهت کرده ام این قلب عاشق پیشه ام گاهی سفالی می شود
پر شد دلم از عشق تو ، دریا درون کوزه ای سنگی اگر داری بزن ، این کوزه خالی می شود
دل در پناه شانه ات شعله کشیده تا فلک با کم نسیم عشق تو ، روشن زغالی می شود
می سوزد این جان و تنم ، آتشکده ام ، روشنم اسطوره ی سادگی ام وصف زلالی می شود
#آتشکــــــــده، یاسمن بدری
********************** روایت نخست: عروسک از این همه نگاه/ روییده در شب من. ********************* روایت دوم: میان این همه خنجر که شب را نشستهاند کمین عروسک/ آمده از من دل ببرد؟ ******************** روایت سوم: شب با عروسک طرح دوستی ریخت و پیراهنی از من / دوخته شد بر سینه آسمان.
#الهام_صفوی تهیه : پروا پاچیده تنظیم:رامک تابنده
این مطلب بدون برچسب می باشد.