یادداشت های یک نویسنده

یادداشت های یک نویسنده “متن سخنرانی استاد فیض شریفی در فستیوال بین المللی گلاویژ” در سلیمانیه عراق.

فیض شريفی در فستیوال بین المللی گلاویژ در سلیمانه ی عراق گفت‌:"من نیامده ام این جا که به رستوران بروم و بعد به اتاق ام بروم و استراحت کنم یا به سالن جشنواره بيايم و برای سخنوران و محققان فستیوال بی خودی کف بزنم .

(ما برای کف زدن و خوردن و خوابیدن به فستیوال های بين المللی نمی رویم …)

فیض شريفی در فستیوال بین المللی گلاویژ در سلیمانه ی عراق

گفت‌:”من نیامده ام این جا که به رستوران بروم و بعد به اتاق ام بروم و استراحت کنم یا به سالن جشنواره بيايم و برای سخنوران و محققان فستیوال بی خودی کف بزنم .
من آمده ام که درباره‌ی شاعران‌ و نویسندگان کردستان سخن بگويم.
من سیصد صفحه درباره‌ی بختیار علی ، شاعر و رمان نویس و منتقد بزرگ کردستان نوشته ام.
آمده ام درباره‌ی شیر کو بیکس، شيرزاد حسن و هیوا قادر و سایر فرهنگوران کردستان سخن بگویم .
بسیاری از افرادی که در این سالن بزرگ گرد آمده اند من و بختیار علی را به درستی نمی شناسند. آنها هم که در این کنفرانس هستند به جز مترجم توانای آثار شاعران و نویسندگان شاعران کرد ، مريوان حلبچه‌ای را به درستی نمی شناسند. از مجموعه ی اشخاصی که در این جا هستند سؤال کنید که شما که با شمس لنگرودی، عباس‌ مخبر و فيض شریفی عکس می گیرید نام یک اثر از آثار ما را نام ببرید .شما که در این جلسه تشریف دارید ، شما که مدیر برنامه شده اید ، شما که مدرک دکترا را بر پیشانی خودتان‌ چسبانده آید چرا نمی دانید من چند کتاب شعر و داستن و نمایش و ترجمه دارم و چقدر در شعر و داستان ، نقد نوشته ام.”

شما می گویید:”نام شما چيست؟ ”

شما چرا نباید بفهمید من چند کتاب دارم ؟ چه کسی در این سی سال بیش از من درباره‌ی شاعران‌ و نویسندگان برجسته ی ایران و جهان در انتشارات بزرگ کتاب نوشته است ؟
این آقا که این جا نشسته است به من

می گوید:”اسم و آثارتان چيست تا با شما صحبت کنیم. “

شما چرا دفترچه ای برای شناسایی مهمانان خودتان تهیه نکرده اید ؟
من ۶۲ کتاب در نمایشگاه کتاب تهران دارم .این کتاب ها اکنون در عرض چند سال به چاپ های هفتم و هشتم رسیده اند و کتاب‌ های دانشگاهی شده اند .

یکی از دست اندرکاران شعر زمان ما و شاعران و نویسندگان معاصر ایران

به من گفت :”خودت هم نمی دانی کارهای شما چقدر مورد استقبال قرار گرفته است…”
من چند بار چشم ام را عمل کرده ام و از سر تا پا ، اعضاء و جوارح خود را برای ادبیات ایران و جهان از دست داده ام .
من با کسی که مرا نمی شناسد مصاحبه نمی کنم .
از مسئولان این فستیوال تشکر می کنم که به هر صورت ادبیات و فرهنگ کردستان را در معرض دید جهانيان گذاشته اند. اینها خوب است ولی کافی نیست .من دلسوز فرهنگ ایران و کردستان و جهان هستم .من می گویم : محققان و ناقدان باید وظیفه مند عمل کنند. من حق دارم که بپرسم شما در تحقیقات خود می خواهی چه بگویی ؟ چرا برای خودت احترام قائل نمی شوی ؟ اگر نمی توانی تحقیق کنی ، اگر حوصله نداری ؟ اگر نمی توانی حرف بزنی برای چه کاری به این جا آمده ای ؟
آدم های بزرگی در این جا هستند ولی وقتی پشت تریبون قرار می گیرند از سر دل سیری حرفی می زنند و نخود نخود پی کار خود می روند.
من آمده‌ ام این جا که چیزی یاد بگیرم ولی نمی گیرم . تو اگر بخواهی برای دو نفر هم حرف بزنی باید از جان مايه بگذاری، چون بالاخره مردم روزی از حرف‌های شما مطلع می شوند .
لطفا از من ناراحت نشوید ، من باید حرف خودم را بزنم ، من نمی توانم خودم نباشم .
از آنها که حرف های مرا شنيدند سپاس گزارم ، اگر عمری باشد ، شما را می بینم این جا و زیر هرکجا …

#فيض شريفی