شعر- شادی میرزایی - زهره امیری

یکشنبه ها با شاعران مخاطب رسانه- “شادی میرزایی- زهره امیری”

ماه که کامل شد برای ثانیه وُ سال شرط می گذارم تهدیدشان می کنم...

پنج پیچ انتظار

ماه که کامل شد
برای ثانیه وُ سال شرط می گذارم
تهدیدشان می کنم
شمارش معکوس را
از روی بوسه هایمان بردارند
تا بوده وُ هست
صحبت از گریه های تلخِ دورادور
با چشمِ سردِ ستاره 
که خندِ از لبم برده است

پیچ سَرکش وقت 
مُفت آتش تندِ زمان 
هر چه میتوانی گوشتم را 
به دندانِ صبر ،گداخته کن 
قرارمان 
کنار دُب لبانت 
تو، چشم هایت را بیاور
من، شعرها را
و جهان
هر چه دلش خواست

 

شادی میرزایی

 

میترسم 

خوابم ببرد

سربازهای هخامنشی به اتاقم بیایند

تا تختم پیشروی کتند

و هرچه فریاد بزنم

اَلاَمان اَلاَمان

شمشیرهایشان زبان غلاف را نفهمند

مشکوک شده اند به من

که در قتل کوروش دست داشته ام

در ویرانی های تخت جمشید

در .‌..

پناه می برم به فانّ اللهَ یُحِبُ المُقسِطین

کسی آیه های صلح را با خون پوشانده

و 

خدا دارد لابه لای آن نفسهای آخر را می کشد

باید گور تازه ای بکنم

روی سنگش بنویسم 

هُوَاَلباقی

و در گوری آنطرف تر میان هشتادمیلیون پارسی

به مردن ادامه دهم

زرتشت در تشییع جنازه های ما خواهد گریست.

 

 

فانّ اللهَ یُحِبُ المُقسِطین بدرستی که خدا دادگران را دوست دارد (آیه ۹ سوره حجرات)

 

  زهره امیری

 

 

               دبیر شعر و سرویس رسانه : آقای احسان امیری