نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
شبی بی پایان مهتاب میخزد آرام بر بلندای شبی بی پایان من در حجرهی تنهایی خویش اندوه را به چرتکه میاندازم قلمم را به آب رود آبی بسی طولانیست میروم، میبَرَدم، تا سقوط کنم از آبشار خاطرهات این میان لحظهی رفتن تو کوتاه نمیآید مدام تکرار میشود تکرار بعد از تو به انتها نمیرسد یلدا باز من میمانم و بارانِ ستارههایِ دنباله دار. #مریم دلک آبادی
شبی بی پایان
مهتاب میخزد آرام بر بلندای شبی بی پایان من در حجرهی تنهایی خویش اندوه را به چرتکه میاندازم قلمم را به آب رود آبی بسی طولانیست میروم، میبَرَدم، تا سقوط کنم از آبشار خاطرهات این میان لحظهی رفتن تو کوتاه نمیآید مدام تکرار میشود تکرار بعد از تو به انتها نمیرسد یلدا باز من میمانم و بارانِ ستارههایِ دنباله دار.
#مریم دلک آبادی
من تمام من تمام گلهای جهان را از سوی دریا برایت میفرستم عجیب آنها سرخ هستند سرخ وقتی با آبی دریا در می آمیزند… برای که برای چه این گلهای میرویند وعجیب که همه آنها سرخ هستند… گلها به من گفتند زندگی سرشار از عشق است تو ندیدی که گلها رشد کردند جایی که بدنشان پاره و رنگشان جاری بود آری اینجا روزهای زیبا را پنهان میکنند… من تمام گلهای سرخ را از این سوی دریا در سرزمین فراموشی برایت میفرستم .#مهران حسین خانی
تنظیم کننده : دبیر شعر رسانه
احسان امیری
این مطلب بدون برچسب می باشد.