تاریخ شکل گیری ایران

تاریخ شکل گیری ایران- قسمت بیستم-“طلوع و افول سلسله ساسانیان”

شاپورکبیر مردی شجاع و خردمند و محیل بود. سرداری عالیقدر و واقف به رموز ...

 

طلوع و افول سلسله ساسانیان؛

شاپورکبیر مردی شجاع و خردمند و محیل بود. سرداری عالیقدر و واقف به رموز سوق الجیشی. دولت وی مصرانه میکوشید وضع کیش زرتشی یا دین رسمی دولتی را استحکام بخشد و با نمایندگان آئین مسیحیت که میان مردم سوریه و تا اندازه ای ایرانیان شایع شده بود مبارزه میکرد. مسیحیت ایدئولوژی مشترک برخی از اتباع ایران و رومیان یعنی دشمنان شاهان ساسانی بود و آنان را به یکدیگر نزدیک میکرد و به نظر شاهنشاه همین دلیل برای تعقیب مسیحان کافی بود.

دراینجا لازم است که به کارهای شاپور در هنگام صلح اشاره ای کنیم. از کارهای شاپور یکی سدّ شادروان است که به دست مهندسین و اُسرای رومی بر روی رود کارون در شوشتر بنا کرده (شاید از این جهت معروف به بند قیصر میباشد) و دیگری بنای شهر شاپور که در نزدیکی کازرون در فارس واقع بود و اکنون خرابه هایی از آن برجای مانده است. بنای نیشابور را در خراسان و جندی شاپور را در خوزستان (مابین شوشتر و دزفول) نیز به او نسبت میدهند. اسم این شهر در اصل «وٓه آنتیوک شاپور » بوده یعنی شهر شاپور که بعدها این لفظ مبدل به وِندِی شاپور و گُندی و جنُدی شاپور شد. نوشته اند که این شهر به دست اسرای مسیحی و رومی ساخته شده و سکنه آن هم غالباً از اهل انطاکیه بودند. مورخین گرجستان نوشته اند که شاپور، مهران پسر خود را به سلطنت گرجستان برگزید و او سلسله سلاطین خسروی را در آنجا بوجود آورد و بعد مسیحی شد.

شاپپر، یکی از شاهان نامی سلسله ساسانی است که شکیل، شجاع و با عزم بوده و مردم ایران او را دوست میداشتند ولیکن در سیاست خارجه از فتوحات او نتیجه بزرگی عاید ایران نگردید زیرا غرور، پیشرفتهای اورا گاهی عقیم میگذاشت.

بعضی او را داریوش سلسه ساسانی میدانند و لیکن او قابل مقایسه با آن شاه بزرگ نیست. جنگهای او بیشتر برای تاخت و تاز بود نه برای مملکت ستانی و مملکت داری ولی با وجود این از خوشبختی های سلسله ساسانی بود. اردشیر و شاپور، این سلسه را در انظار عالم بزرگ و مبانی دولت ساسانی را محکم نمودند. فوت او در ۲۷۱ میلادی روی داد. از وقایع مهم سلطنت او، پدید آمدن مانی است که مذهبی آورد که قبلا به آن اشاره کردیم.

باری بعداز مرگ شاپور، سلطنت بیست سال به میل و هوس اعیان و روحانیان زرتشتی دست به دست میگشت. فقط در سال ۳۹۹ میلادی شاهی جدی و فعال یعنی یزدگرد اول بر تخت نشست و توانست قدرت اعیان و بزرگان را محدود کند. هرمز اول بعد از پدر به تخت نشست آن هم فقط برای یک سال. بعضی معتقد هستند که فقط چهار تا شش ماه سلطنت نمود. در مورد او گفته اند که در جنگها با رومیان در کنار پدر خود شاپور، شجاعت و رشادتش زبانزد بوده و در مدت سلطنتش مانی را که به تبعید رفته بود در پناه خویش مورد لطف و محبت قرار داده است.

فوت او را ۲۷۲ نوشته اند، علت را در کتب تاریخی پیگیر شدیم اما چیزی نیافتیم.

صفحات تاریخ را که ورق میزنیم آنقدر از شکوه و جلال و شجاعت و جنگ آوری و مردانگی و خشم شاپور داد سخن داده اند که حیف است نسل جوان ایرانی از این همه رشادت شاهنشاه کبیر ایران به سادگی بگذرد. شاپور را حتی از زبان دشمنان رومی اش باید شنید. کسی که در میدان جنگ حضور داشته و تمامی صحنه های جنگ را به خوبی به تصویر کشیده (آمیانوس مارسلینوس) و از شجاعت و غیرت این شاه بزرگ ایرانیان مینویسد و او خوشبختانه از تیررس ایرانیان جان به سلامت به در برد تا تاریخی را بنویسید که شاهدش بوده است.

آمیانوس مارسلینوس، افسر رومی یونانی الاصل است و نیز سربازی متهور و تربیت یافته. این نویسنده از جنگهای ایران که منجر به فتح قلعه آمیدا در سال ۳۵۹ شد شرحی مینویسد که از حیث دقت نظر هیچ روایتی به پای آن نمیرسد.

به علت طولانی بودنش چیکده ای از آن را در قسمت بعدی نقل میکنم.

 

ادامه دارد….

نویسنده : ی،صفایی