تاریخ ایران

تاریخ شکل گیری ایران (۲۹)-ی،صفایی

جنگ میان ایران و روم طبق نوشته های مورخین یونانی درگرفت. این جنگ در جهت آزار مسیحیان مقیم ایران بود که از تعصب مغ ها فرار کرده و به ممالک بیزانس رفته بودند. وقتی که بهرام استرداد آنان را خواست، تئودوس چون می دانست

طلوع و افول سلسله ساسانیان؛

جنگ میان ایران و روم طبق نوشته های مورخین یونانی درگرفت. این جنگ در جهت آزار مسیحیان مقیم ایران بود که از تعصب مغ ها فرار کرده و به ممالک بیزانس رفته بودند. وقتی که بهرام استرداد آنان را خواست، تئودوس چون می دانست که مورد عقوبت سخت واقع خواهد شد از پس دادن آنها خودداری نمود. بهرام حکم کرد که کارگران رومی را در معادن طلا و نقره حبس و اموال آنها را در خاک ایران توقیف کردند. بر اثر این اقدام کدورت بالا گرفت و منتهی به جنگ شد.
مهرنرسی که از نجبای درجه اول ایران بود و نسبش به ویشتاسب پدر داریوش بزرگ میرسید در نزدیکی نصیبین جنگی با لشکر بیزانس نمود، ولی بهره ای نیافت. پس از آن بهرام به کمک نصیبین شتافت و همینکه سردار رومی از قضیه مطلع شد تمام اسباب و ادوات محاصره را سوزانیده و در خاک روم عقب نشست. بهرام تئودوسیوپولیس را که حالا معروف به ارزروم است محاصره کرد ولی به تسخیر آن موفق نشد. تا سال بعد (۴۲۲ م) جنگ ادامه داشت و اگرچه ایرانیها بهره مندی نداشتند اما به سرعت و بسیار تلفات میدادند. بالاخره رومی ها خسته شده و تکلیف صلح کردند و عهدنامه ای برای صد سال منعقد شد. یکی از موارد آن عهدنامه، آزادی مذهب عیسوی در ایران و مذهب زرتشتی در روم بود. بر حسب ماده دیگر، دولت روم متعهد شد سالیانه مبلغی به دولت ایران برای نگاه داشتن ساخلوهای قوی در داریال قفقاز بپردازد تا بدین وسیله از تجاوزات مردمان شمال به حدود ایران و روم جلوگیری به عمل آید.
بعد از روم، هونهای بدوی لاینقطع بدین خط دفاعی حمله میبردند و گاه متصرف میشدند. همچنان که در سال ۳۹۵ اتفاق افتاد، نه تنها به ارمنستان هجوم بردند بلکه به کاپادوکیه و شمال سوریه هم حمله کردند و حتی انطاکیه را مورد تهدید قرار دادند. جنگ “هیاطله” در تاریخ از جنگهای معروف بهرام بود که پیروز شد و دشمن را شکست داد. بعد از پیروزی بر هیاطله و مصالحه با روم، فقط چند سالی قبل از پایان عمرخود، ارمنستان را به صورت ایالت تابع به ایران (۴۲۹ م) ملحق کرد. یک بار هم طوایف دیلم را که در مقابل او سر به طغیان برداشته بودند به انقیاد آورده، پادشاه را اسیر کرد، خلعت داد و به ولایت خود باز فرستاد. بهرام چنانکه از روایت شاهنامه بر می آید ظاهراً به مرگ طبیعی در گذشت (۴۳۸ م)، زرین کوب معتقد است:
قصه ای که براساس آن در پی گوری اسب تاخت و در گودالی ناپدید شد، ظاهراً باید علاقه او به گور و بیابان از روی آنچه در باب فرجام کارِ نواده اش پیروز گفته شد جعل شده باشد.
ازعلاقه اش به شعر و موسیقی نیز نوشته شده است.
حسن پیر نیا می نویسد:
می گویند در پی شکار گور در باتلاقی فرو رفت و هفت گنبد را حکیم نظامی گنجوی به نام این پادشاه به رشته نظم در آورده است.
شکست فاحشی که بهرام به هیاطله داد، برای ایران آن روز، بسیار مهم بود. زرین کوب اشاره به رفتن بهرام به هند نمیکند ولی در تاریخ به ترجمه کریم کشاورز بسنده شده که به سبب علاقه اش به شعر و موسیقی رامشگرانی از هند وارد کرد.
تاریخ گیرشمن هم اشاره ندارد، اما در تاریخ سرپرسی سایکس مفصل از حکایت لشکر کشی بهرام به هند سخن رفته که به شاهنامه فردوسی اشاره دارد. همچنان ایشان هم معتقد است که در پی شکار در باتلاقی فرو میرود که شعری از خیام هم ضمیمه سخنش کرده است:
“بهرام که گور می گرفتی همه عمر
دیدی که چگونه گور بهرام گرفت”
بهرحال سلطنت بهرام را این طور خلاصه کنیم که او جنگ ناکام با روم را با شرایط آبرومندی خاتمه داد. قانون عدل و داد را بدون تبعیض اجرا کرد. زراعت، کشاورزی، دانش و ادب، پیشه و هنر را ترویج نمود.
عشق به شکار و تفریح هیچوقت او را از انجام وظیفه باز نداشت. هنگام وفاتش در ۴۴۰ میلادی در اوج قدرت و عظمت بود.
پیرنیا می گوید: فوت بهرام در ۴۳۸ میلادی روی داده است. البته اختلافات تاریخی همیشه بوده و نظرات هم طبق برآوردهای تاریخ نویسان صورت میگرفته است.

ادامه دارد.

صفایی 🌹