مقاله

“جشن سده و رخنمون های نفتی”به قلم “فرشید خدادادیان” پژوهشگر تاریخ نفت و میراث صنعتی

جشن سده و رخنمون های نفتی کنکاشی در روایت اساطیری کشف آتش و احتمال ارتباط مفهومی آن با رخنمون های طبیعی نفت و گاز در ایران...

جشن سده و رخنمون های نفتی

کنکاشی در روایت اساطیری کشف آتش و احتمال ارتباط مفهومی آن با رخنمون های طبیعی نفت و گاز در ایران

سَده از جمله جشن های باستانی ایرانی است که در آغاز شامگاه دهم بهمن ماه هرسال برگزار می شود.این آیین، از مناسک باستانی ایران فرهنگی و از جمله قدیمی ‌ترین جشن ‌های ایرانی و به تعبیری حتی قدیمی ‌تر از نوروز بوده و نکته ی بارز آن، پاسداشت”آتش”در این آیین کهن است.

به نوشته ی مورخانی همچون؛ ابوریحان بیرونی، ابوالفضل بیهقی و همچنین گردیزی، سده یکی از سه جشن بزرگ ایرانیان است که در دوران اسلامی نیز تا اواخر دوره خوارزمشاهیان و حمله مغول دوام داشته و پس از فترتی کوتاه، مجدد احیا شده است.

بنا به منابع تاریخی، مشهورترین و بزرگ‌ ترین جشن سده در زمان مرداویج به سال ۳۲۳هجری قمری برابر با ۹۳۴میلادی در اصفهان برگزار شده ‌است.همچنین بر اساس گزارش تاریخ بیهقی، یکی دیگر از جشن های باشکوه به این مناسبت، در زمان سلطان مسعود غزنوی در سال ۴۳۰هجری قمری بوده است.جشنی که ریشه در اساطیر ایرانی دارد.

چنانچه می دانیم؛ تاريخ اساطيري ايران با كيومرث آغاز مي شود و سپس هوشنگ پيشدادي فرزند سيامك و نوه كيومرث روي كار مي آيد كه به روايت هاي اساطيري بر ديو سياه كه پدرش سيامك را از بين برده بود پيروز مي شود و با پيروزي وي بر ديو سياه، كيومرث نيز پس از سي سال حكمراني، قدرت را در اختيار هوشنگ قرار داده و سلسله پيشدادي با وي آغاز مي شود.

لقب هوشنگ در اوستا، پرداته‎/ پراداته‎/ Paradata است. در خصوص اين واژه در دانشنامه ايران باستان مي خوانيم:پرذاته‎/ پيشداد.به معني نخستين قانونگذار‎/ جزو نخست واژه پر:پيش، گذشته، مقدم‎/ و جزو دوم ذاته يا داته: قانون، داد.

در ونديداد، اين كلمه به عنوان صفت قانون گذار كهن يا پيشين، كسي كه پيش از ديگران قانون و دادآور بوده و هوشنگ پيشداد به عنوان نخستين قانونگذار معرفي شده است.اين كلمه به عنوان نام خاص، عنوان سلسله اي از شاهان باستاني است كه در داستان هاي ايراني به پيشداديان مشهور شده اند.

هوشنگ را فرمانرواي هفت كشور دانسته اند كه ديوان و جادوگران از مقابل او مي گريزند و ديوهاي مزن(مازن‎/ مازندر(به دست او نابود مي شوند و همان گونه كه گفتيم، كشف آتش را به او نسبت مي دهند.

در اين رابطه در شاهنامه مي خوانيم: …يكي روز شاه جهان سوي كوه‎/ گذر كرد و با چند كس هم گروه‎/ پديد آمد از دور چيزي دراز‎/ سيه رنگ و تيره تن و تيزتاز‎/ دو چشم از بر سر چو دو چشمه خون‎/ ز دود دهانش جهان تيره گون‎/ نگه كرد هوشنگ با هوش و سنگ‎/ گرفتش يكي سنگ و شد تيزچنگ‎/ به زور كياني رهانيد دست‎/ جهانسوز مار از جهانجوي جست‎/ برآمد به سنگي گران سنگ خرد‎/ همان و همين سنگ بشكست گرد‎/ فروغي پديد آمد از هر دو سنگ‎/ دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ… .

اسطوره ها در حقيقت، آيينه هايي از تصاوير وراي هزاره ها را منعكس مي كنند. آنجا كه تاريخ و باستان شناسي خاموش مي مانند، اسطوره ها به سخن درمي آيند و فرهنگ آدميان را از دوردست ها به زمان ما انتقال مي دهند و افكار بلند و منطق بسيار گسترده مردماني ناشناخته ولي اندیشه ورز را در دسترس ما مي گذارند.

اسطوره، كلمه اي معرب از واژه [Historia] به معناي جست وجو، آگاهي و البته داستان است.در برخي فرهنگ ها اسطوره به معناي آنچه خيالي و غير واقعي و افسانه آميز است، بيان شده، اما اسطوره در حقيقت داستاني است كه اصل آن معمولاً مشخص و روشن نيست.حوادث اسطوره اي همچون داستان واقعي تلقي مي شوند، زيرا به واقعيت ها بازمي گردند و هميشه منطقي را دنبال مي كنند.

گرچه در زبان روزمره، اسطوره در معناي خيالي و غيرواقعي خود به كار مي رود اما اين برداشت كه اسطوره ها را بايد داستان هايي افسانه اي تصور كرد كه ممكن است راست يا دروغ باشند، صحيح به نظر نمي رسد و اصولاً تظاهر اسطوره ها بايد پوسته و رويه اي براي بيان يك معناي ژرف در كلامي وهم آلود اما قابل درك باشند!

جان هینلز در همين رابطه مي نويسد:…آنچه اهميت دارد، صحت تاريخي داستان نيست، بلكه مفهومي است كه براي معتقدان آنها در بر دارد.اسطوره ها تنها بيان تفكرات آدمي درباره مفهوم زندگي نيستند، بلكه منشورهايي هستند كه انسان طبق آنها زندگي مي كند و مي توانند توجيهي منطقي براي جامعه باشند.

شايد به همين دليل، منطقي به نظر برسد كه بگوييم اسطوره ها براي آنكه تاثيربخش باشند، اصطلاحات و صور خيالي را به كار مي گيرند تا براي شنونده، جذاب و در عين حال پرمعنا باشند.به اين ترتيب است كه نمادها در اسطوره ها معنا پيدا مي كنند و هر نماد، فارغ از توصيف و تعبير غلو آميز و افسانه اي خود، معناي خاصي را متجلي مي كند.تطابق اين نمادها با پديده هاي مشابه امروزين، ما را به حقيقت يابي بسياري از اساطير، رهنمون خواهد بود! روايت هاي اساطيري كه شكل داستان دارند، معاني ارزشمندي را در خود نهفته اند.

اساطير، نشان دهنده فرهنگ و نحوه تفكر مردمان در دوران كهن هستند و زبان گوياي تاريخي از دوران گذشته به شمار مي روند.مي توان اساطير را نماينده تداوم زندگي فرهنگي يك ملت و به نوعي تاريخ آن ملت دانست.

بدین ترتیب، چنانچه نمادها را در روايات اساطيري مبين معاني واقعي بدانيم، در اسطوره كشف آتش با ماري سياه رنگ و تيره كه دود از دهانش خارج مي شده مواجه مي شويم كه هوشنگ، سنگي به سويش پرتاب مي كند و بر اثر جرقه اي كه از برخورد آن سنگ با سنگي ديگر ايجاد مي شود، نهايتاً آتش فروزان مي شود.

وقتي اين نمادها را با بديهيات ذهني خود مطابقت مي كنيم متوجه مي شويم كه براي فروزان شدن آتش، علاوه بر جرقه، به مكمل ديگري نيز نياز بوده كه سريع به جرقه واكنش نشان داده و شعله ور شود وگرنه جرقه به تنهايي نمي تواند شعله ايجاد كند و یکی از بهترين گزينه های ممکن براي آن عنصر مكمل، تصاعد گاز خواهد بود!

به اين ترتيب آيا مي توانيم احتمال دهيم كه مار تيره تني كه دود از دهانش خارج مي شده جريان سطحي نفتي بوده كه گاز از آن متصاعد مي شده؟!

ايران، سرزميني نفت خيز است و از قديمي ترين نمونه هاي تمدني شناخه شده.كاربردهاي نفت و قير در جلوه هاي مختلف شهرسازي، مجسمه سازي و سفال سازي و… مشهود است.اما به راستي قدمت كاربردهاي گوناگون اين سيال ارزشمند در ايران از چه دوراني است؟ و آیا براي اطلاع از قدمت اين كاربردها مي توان اساطير را نيز مورد كنكاش قرار داد؟

شواهد متعددي در مناطق مختلف ايران و در دوران هاي مختلف در دست داريم كه مبين تصاعد طبيعي نفت و گاز از دل زمين بوده است.عمده ترين اين شواهد مربوط به مناطقي است كه بعدها تبديل به مناطق نفت خيز ايران شده اند و همچنين شواهد فراواني از استفاده و كاربرد مشتقات طبيعي نفت و بطور مشخص قير طبيعي را نيز در تمدن پیشا آریایی ايلام مشاهده مي كنيم.

رخنمون های طبیعی نفت، قیر و گاز در مناطق مختلف ایران از دوران باستان تا امروز(۱۴۰۱خورشیدی) وجود دارند و به تقویت احتمال این ارتباط کمک می کنند.رخنمون ها و مظاهری که در دوران تاریخی ایران از باستان تا دوره اسلامی وجود داشته و در دوران اکتشاف نفت در ایران نیز بهترین راهنمای کاوشگران نفتی بوده اند.

از جمله این موارد می توان به کوه اعجاب آور”تشکوه”(کوه آتش)در نزدیکی رامهرمز در استان خوزستان اشاره نمود.کوهی که هزاران سال است بدون توقف و خاموشی در حال سوختن است و اسطوره کشف آتش و تداوم اقدام اساطیری هوشنگ پیشدادی را در روزگار ما به نمایش گذاشته است.

همچنین کوه دیگری در منطقه ی امیدیه در استان نفت خیز خوزستان نیز وجود دارد که شواهد و آثار سوختگی و آتش محدود طبیعی آن باعث شده نام”کوه سوخته”به آن بدهند و واجد شعله آتش تصاعد گاز، البته به صورت محدودتری از تشکوه رامهرمز است.

تصاعد طبیعی گاز ناشی از شکست لایه های زمین شناسی و گسل های مخازن گازی و نفتی است و در مناطق مختلف جهان از پنسیلوانیا در امریکا تا قطیف در عربستان و باکو در جمهوری آذربایجان و ایران و عراق، نمونه های فراوانی از آن وجود دارند.این مظاهر محدود به جنوب غربی ایران نبوده، بلکه در شمال و شمال شرق ایران، از سرخس تا مازندران نیز وجود دارند که از جمله می توان به روستای تشگون در تنکابن مازندران بعنوان نمونه ی زنده این رخنمون های طبیعی اشاره نمود.

“چشمه خون اژدها”در مامتین خوزستان که به چشمه سیاه نیز معروف است، هزاران سال است که جریان دارد و راهنمای کاوشگران نفت از آلبرت هوتسن هلندی تا رینولدز انگلیسی برای حفاری نفت بوده است.همچنین چشمه های قیر و نفتی که در کرمانشاه و ایلام وجود دارند قابل توجه اند.قیر طبیعی در دهلران و ایلام همچنان به وفور وجود داشته و معادن قیر آنجا همچنان بهره برداری می شوند.

آتشکده های جاودان ایران و از جمله آتشکده سرمسجد در مسجد سلیمان، نخستین شهر نفتی ایران و خاورمیانه نیز بر روی منابع نفت و گاز ساخته شده بودند و به همین دلیل است که مورخان متعددی از روشن بودن آنها تا قرون نخستین اسلامی گزارش می دهند.گزارش هایی که بررسی های باستان شناسی سال های بعد نیز موید صحت آن بود.

رومن گيرشمن در تحقيقات خود پيرامون آتشكده اي در جنوب غرب ايران، سوخت آن را از تصاعد گاز طبيعي مي داند و منبع آتش لايزال آن را تصاعد طبيعي گاز عنوان می کند.

نحوه شكل گيري آتش با توصيفي كه در اسطوره مار تيره تن مي بينيم و مقايسه آن با جريان هاي طبيعي نفت و گاز در برخي مناطق ايران، در ذهن پژوهشگر، اين مسأله را تداعي مي كند كه احتمال دهد آنچه هوشنگ را در كشف آتش ياري گر بوده، همانا جريان طبيعي نفت و گاز از دل زمين و در منطقه اي كوهپايه اي بوده كه به ماري سياه و تيره تن تشبيه شده است!

شايد اگر روايت شاهنامه درخصوص هوشنگ اين قدر كوتاه نبود مي توانستيم بيشتر در خصوص اقدام وي در كشف آتش كنكاش كنيم.

اشاره نمادين به كاربردهاي نفت و گاز، محدود به اين مورد نبوده و در جاهاي ديگر نيز به آن اشاره شده است؛ كما اينكه در داستان سياوش نيز به استفاده از نفت در فراهم كردن آتش اشاره شده است.

سرزمين نفت خيز ايران، قرون و اعصار متمادي است كه اين ثروت خدادادي را در دل نهفته دارد و شايد بتوان ريشه هاي كاربرد و استفاده از اين سيال ارزشمند را حتي در اساطير ايراني نيز مشاهده كرد.

جش سده و کشف آتش این نماد روشنایی و گرما و نور، بر همه باورمندان به این آیین اساطیری و باستانی در ایران فرهنگی از افغانستان و تاجیکستان تا ایران خجسته باد.به امید روشنایی بخشی دانایی بر ظلمت جهل، گرما بخشی مهر بر سرمای کشنده ی نامهربانی و پیروزی نهایی نور بر تاریکی.

#فرشید خدادادیان

فرشید خدادادیان

مولف کتاب کاربردهای نفت و گاز در ایران باستان

پژوهشگر تاریخ نفت و میراث صنعتی