تاریخی_پژوهشی

راز جاودانگی(سیاوش) به قلم مرضیه عطایی قسمت اول

داستان سياوش يكي از تاثيرگذارترين داستان هاي شاهنامه است .سياوش يكي از محبوب ترين شخصيت هاي اسطوره اي در ذهن نگارنده بوده است

 

“راز جاودانگي “

ســـــياوش در اوستا ، متـــون پهلوي و شاهـــنامه

مرضيه عطايي

مقدمه
داستان سياوش يكي از تاثيرگذارترين داستان هاي شاهنامه است .سياوش يكي از محبوب ترين شخصيت هاي اسطوره اي در ذهن نگارنده بوده است . نگارنده در اين مقاله به بررسي شخصيت سياوش از نگاه شاهنامه و اوستا و متون پهلوي پرداخته است .
شاهنامه به عنوان مهمترين منبع داستان هاي اسطوره اي ، اين شخصيت را به خوبي بررسي كرده است .به بيان ديگر داستان سياوش يكي از پرمغزترين داستان هاي شاهنامه محسوب مي شود كه در آن از نيكي و پاكي و داد و پيمان نگاه داشتن به درستي تقدير مي شود . در اوستا و متون پهلوي نيز از سياوش به نيكي ياد مي شود .راز جــاودانگي سياوش بايد همين خصایل نيك انساني بوده باشد كه در طي قرن ها او را جاودانه ساخته است .

معناي نام سياوش
بنا بر فرهنگ اساطير ايراني ، “در فارسي ميانه siawaxs ، اوستايي siiauuarsan- ، اين واژه را ” دارنده ي اسب سياه يا قهوه اي ” معنا مي كنند .”
سياوش به گفته ي بهار مي تواند واژه اي اوستايي به معناي ” مرد سياه يا سيه چرده ” باشد .
در اوستا در فروردين يشت و زامياد يشت نام سياوش به صورت ” كي سياورشن ” در زمره ي اسامي هشتگانه ي شاهان كياني ( كي قباد ، كي اپيوه ، كي ارش ، كي بيارشن ، كي پشين ، كي كاووس ،كي سياوش و كي خسرو ) آمده است .

زاده شدن سياوش و پرورش او
داستان سياوش از آن جا آغـاز مي شود كه توس و گيو در هنگام شكار كنيزكي تـوراني را مي يابند. او مدعـي ست كه بـا گرسـيوز نسبتي دارد .
آن دو بر سـر تصــاحب اين كنيــزك كشمكش دارنــد . سـرانجام تصـميم مي گيـرند به كي كـاووس مراجعه كنند تـا او تـدبيـري بينديشد و داوري كند . كي كاووس هم شيفته ي كنـيزك مي شــود و او را به شبستان خــود مي فرستــد . حاصل ازدواج كي كاووس و اين بانوي تـوراني ، سيــاوش است .
در شاهنامه يا منــابع ديگر نامي از مــادر سيــاوش برده نشده است .
خالقي مطلق مي گويد :”بنا بر متن دست نويس فلـورانس ( مورخ ۶۱۴ هجري ) علت ياد نشدن از مادر سياوش در ادامه ي داســتان اين است كه او هنگـام زادن فرزند در مي گذرد :

يكي مــاه ديــدار فــرخ پســر
كه بر مادر آورد گيتي به سر
چو آن شاهزاده ز مــادر بـزاد
هم اندر زمان مــادرش جان بداد

در پابان اين مقاله او مي گويد : ” در صورت كهن تر داستان ( نه الزاما كـهن ترين آن ) ، ســودابه دختر افـراسياب و مــادر ســياوش بوده كه سپس عاشـق پســر خود مي گردد . ولي چون عشـــق مادر به پسر را خـوشـايند ندانسته بودند ، براي ســيـاوش مــادر توراني ديگــري از خـاندان افـراسياب ســاخته و در آغــاز داستــان افزوده اند .محتمل است كه اين دگرگوني در اواخــر دوره ي ساساني يا اوايـل دوره اســلامي رخ داده باشــد .”
شروين وكيلي در كتاب خود ” اســطوره شناسي پهلوانان ايــراني ” به اين نكــته اشاره مي كــند كه دكتر سركاراتي با دلايل قانع كننده حدس زده كه مــادر سـياوش در اسـاطير كهن يك پــري زيــباي مـــادينه بوده است . چــون همانطور كه ناگهان در صـــحنه پديدار مي شــود ، بي ردپايي بعد از زادن ســـياوش ناپديـــد مي گردد .
پس از تولــد سياوش ،” اختر شماران طالع اين نـوزاد را آشفته مي بينند . شاه را خوش نمي آيد و رسـتم تهمتن تربيت او را به عهده مي گيرد.”
رستم او را به نيكي پرورش مي دهد . ” رستم همه ي فنون و مهارت هاي شاهزادگي را به او مي آموزد .”

ور آتـش
ســودابه دختر زيبــاي شـاه هـاماوران ، علي رغم مخـالفت پـدر با كي كاووس ازدواج مي كـند و در شـبستان كي كاووس جاي مي گيـرد. سـودابه با ديــدن سـياوش دل بسـته ي او مي شـود . بي توجهي سياوش به ســودابه كينه ي سودابه را بر مي انگيزد . دست به هر دسيسه اي مي زند .به سياوش تهمت ناپـاكي مي زند و شكايت او را به پيش كي كاووس مي برد .
سيــاوش در اثبــات بي گنـاهي خود بايد كه از ميان دو كوهه ي آتش ( ور آتش ) بگذرد . سيــاوش با اسب خود بـهزاد ( شبرنگ ) از اين آزمون سربلند بيرون مي آيد .

ادامه دارد…..

 

تنظیم : پریسا توکلی